هانری ماتیس 1896-1954

وی در لوکاتو-کامبرزی، در شمال فرانسه متولد شد. در رشتهٔ حقوق تحصیل کرد؛ در ۱۹۸۰ در پاریس در آکادمی ژولین زیر نظر گوستاو مورو به فراگیری هنر پرداخت. در ۱۸۹۷ با پیسارو در دورن آشنا شد. کارهای خود را در نمایشگاههای مختلفی از جمله از ۱۹۰۱ در سالن مستقل‌ها و از ۱۹۰۳ در سالن پاییز به نمایش در آورد؛ در ۱۹۰۴ نخستین نمایشگاه خود را در ولار برگذار کرد. تابستان هارا با نقاشی کردن در جنوب فرانسه می‌گذراند. در سال‌های ۱۹۰۵ و ۱۹۰۶ همراه نقاشان دیگری با عنوان فووها آثار خود را در سالن پاییز به نمایش گذاشت. به ایتالیا، آلمان، اسپانیا، مراکش و مسکو سفر کرد. نخستین جایزه خود را در نمایشگاه بین‌المللی کارنگی در پیتزبورگ در ۱۹۲۷، و سپس در بی ینال ونیز در۱۹۵۰ دریافت کرد. وی در ونس، در جنوب فرانسه با زندگی وداع کرد.[۱]

هانری ماتیس 1896-1954

ماتیس درشمال فرانسه به دنیا آمد. پدرش تاجر غله بود.مادرش کمی از نقاشی سر رشته داشت.پس از اینکه در رشته ء حقوق فارغ التحصیل شد به هنر روی آورد. مادرش وسایل نقاشی خود را همراه با یک کتاب خود آموز نقاشی به پسر داد وبه طوری که ماتیس بعدها اعتراف کرد اولین طراحی را پشت کاغذ تلگراف در یکی از پستخانه های پاریس انجام داد. "...بدون آنکه به آنچه طرح میکردم فکر کنم قلم را به حرکت در آوردم. شگفتی من آنگاه آغاز شد که صورت مادرم را با تمام خصوصیاتش درروی کاغذ دیدم"از اینتاریخ زندگی دشوار هنری آغاز شد. شغل در دادگستری را ترک کرد و به مدرسهء هنرهای زیبا رفت. شبها در کافه و بارهای پاریس طراحی میکرد. با سرعت حرکات وحالات مردم را ثبت میکرد. پیسارو او را با نقاشیهای سزان آشنا ساخت وماتیس یکی از حالات تابلولهای سزان را خرید. سی وهفت سال بعد ماتیس اعتراف کرد: "نقاشیهای سزان در سخت ترین لحظات زندگی به من جرات کار کردن داد وسبب شد که من روشی مخصوص به خودم پیدا کنم "با وجود سختیهای زندگی هیچ گونه حس بدبینی وغم در آثار او راه نیافت.نقاشیهای ماتیس طراحهای ساده ای هستند که درون آنها رنگ گذارده شده است. به حجم سایه روشن وقوانین پرسکتیو توجه نداشت. بیشتر عمرش را به حکاکی و طراحی گذراند.باگچ پاستل قلم و مرکب و با مداد طراحی میکرد . هرگز به تجسم مسائل سیاسی و اجتماعی نپرداخت. نمی خواست خطوطش مفهوم فلسفی در بر داشته باشند . او فقط شادی و زیبایی زندگی را بیان میکرد و برای بیان آن ساده ترین خطوط را به کار می برد . می گفت : "آرزو دارم که آثار من خوشحالی وطراوت یک روز بهاری را به شما انتقال دهد."

آنتوان هانری بکرل

آنتوان هانری بکرل

بکرل در سال ۱۹۰۳ به پاس کشف پرتوزایی خودبخودی و دیگر خدماتش، به همراه ماری و
پی‌یر کوری، جایزه‌ی نوبل فیزیک را دریافت کرد. واحد اندازه‌گیری پرتوزایی، به یاد او به همین
نام نامگذاری شده است.

۲۵ اوت ۲۰۰۸ مصادف است با صدمین سالروز درگذشت آنتوان هانری بکرل، فیزیکدان فرانسوی. او یکی از کاشفان پدیده‌ی پرتوزایی یا رادیواکتیویته است.

 

آنتوان هانری بکرل در سال ۱۸۵۲ در خانواده‌ای تحصیل‌کرده در فرانسه زاده شد. پدر و پدربزرگش نیز مانند او در رشته‌ی فیزیک تحصیل کرده و در همین رشته به درجه‌ی پروفسوری رسیده بودند.

 آنتون هانری بکرل از سال ۱۸۷۲ تا ۱۸۷۴ در پلی‌تکنیک پاریس و از سال ۱۸۷۴ تا ۱۸۷۷ در مدرسه‌ی «پل‌ها و راه‌ها» تحصیل کرد. از سال ۱۸۷۸ به عنوان دانشیار در پلی‌تکنیک و در وزارت راه و پل، به عنوان مهندس ارشد مشغول به کار شد.
         بکرل در سال ۱۸۸۴ موفق به اثبات نوارهای اشعه‌ی مادون قرمز در طیف نور خورشید شد. او در سال ۱۸۸۹ به عضویت آکادمی علوم درآمد و در سال ۱۸۹۱ کرسی استادی فیزیک کاربردی را در موزه‌ی تاریخ طبیعی پاریس از آن خود ساخت. در همان سال بود که وی کار بر روی پدید‌ه‌ی فسفرسانس در مواد معدنی گرمادیده را آغاز کرد.
       کشف اشعه‌ی ایکس یا رونتگن توسط ویلهلم کونراد رونتگن در سال ۱۸۹۵، توجه بکرل را به پدیده‌ی فلوئورسانس جلب کرد. فسفرسانس و فلوئورسانس، به پدیده‌هایی گفته می‌شود که در آنها ماده‌ای خاص پس از قرار گرفتن در برابر نور مرئی یا نامرئی یا عوامل دیگری مانند ضربه دیدن یا گرم شدن، انرژی را در خود ذخیره کرده و سپس به صورت طیفی از امواج مرئی منتشر می‌کند. تفاوت این دو پدیده، در زمان میان دریافت و تابش، یا به عبارتی در دوام تابش است. اگر زمان تحریک کمتر از یک ثانیه باشد، پدیده را فلوئورسانس و اگر بیشتر از آن باشد فسفرسانس می‌نامیم.

 بکرل که روی پدیده‌ی فلوئورسانس کار می‌کرد، در یکی از تحقیقات خود مقداری از یک ماده‌ی حاوی اورانیوم را روی کاغذ سیاهی که در زیر آن صفحه‌ی حساس عکاسی قرار داشت گذاشت و آن را در معرض تابش نور خورشید قرار داد. بکرل عقیده داشت که نور خورشید نمی‌تواند از کاغذ سیاه بگذرد، اما اگر در تابش فلوئورسانسی که این ماده تولید می‌کرد‌، اشعه‌ی ایکس وجود داشته باشد، این اشعه می‌تواند بر روی صفحه‌ی عکاسی اثر بگذارد. او پس از توقف کار خود، صفحات عکاسی را که حاوی مقداری اورانیوم بود، در کشوی میزش قرار داد. پس از چند روز که تصمیم گرفت عکسها را ظاهر کند، متوجه شد که صفحه‌ی عکاسی بر اثر تابش یک اشعه‌‌ی بسیار قوی سیاه شده است. بررسی‌های بیشتر بکرل در این زمینه، منجر به کشف عناصر رادیو‌اکتیو شد.
      بکرل در ۲۴ فوریه‌ی ‌همان سال، آکادمی علوم را از کشف خود باخبر کرد. او به خاطر کشف این تابش خودبخودی، که توسط ماری کوری رادیواکتیویته نام گرفته بود، در سال ۱۹۰۳ همراه با پی‌یر و ماری کوری فرانسوی، جایزه‌ی نوبل فیزیک را دریافت کرد.

 بکرل اندکی پیش از درگذشتش، ریاست آکادمی علوم پاریس را بر عهده گرفت. آنتوان هانری بکرل، در ۲۵ اوت ۱۹۰۸، در لاکروازیک (Le Croisic)، واقع در سواحل خلیج بیسکایا، درگذشت.

مجموعه مقالات هانری کربن

 دکتر شهرام پازوکی در پیشگفتار کتاب نگاشته است: " فکر جمع آوری مقالات ترجمه شده هانری کربن به زبان فارسی در جریان برگزاری همایش بزرگداشت یک صدمین سال تولد وی در آذر 82 در محل موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران به ذهن نگارنده خطور کرد و از آقای محمد امین شاهجویی که در آن ایام در برگزاری همایش و تدوین مقالات با نگارنده همکاری کردند خواهش کردم که این مقالات را جمع آوری کنند و ایشان از طریق مراجعه به کتابخانه های مختلف به گردآوری تعداد زیادی از آنها مشغول شدند. کتاب حاضر به منظور تحقق این مهم گردآوری و منتشر شده است ".

این مجموعه مقالات شامل 15 مقاله است که عناوین آنها عبارتند از: شکوفایی فلسفه در اسلام از ابن سینا تا ابن رشد، سه فیلسوف آذربایجان، زندگی و شخصیت ملاصدرای شیرازی، میرداماد یا معلم ثالث، احوال و شخصیت و آثار سید حیدر آملی، فلسفه قدیم ایران و اهمیت امروز آن، سه گفتار در باب تاریخ معنویت در ایران، تاویل قرآن و حکمت معنوی اسلام، پارادوکسهای صوفیانه، پیشداوری هایی درباره تشیع، درباب امام دوازدهم، تحلیلی از آیین جوانمردان، خانعه کعبه و راز معنوی آن از نظر قاضی سعید قمی، یزدان شناخت تنزیهی همچون پادزهری برای نهیلیسم، اشارات مقدمه حکمت الاشراق سهروردی.

هانری کربن، برجسته‌ ترین مفسر غربی حکمت معنوی و فلسفه اسلامی ایران در چهاردهم آوریل 1903 در پاریس متولد شد. او در یک خانواده معتقد کاتولیک فرانسوی پرورش یافت. سپس در یک مدرسه عالی علوم مسیحی به تحصیل پرداخت. اما به سبب علاقه خاصی که به عرفان و حکمت اشراقی داشت، در درون محیطی که بیشتر به جنبه تشریعی دین و فلسفه‌های استدلالی محدود بود، این علاقه شکوفا نشد. لذا به اشتیاق کسب معرفت، توجه خود را به نهضت پروتستان که در عصر رنسانس، تمایلاتی از حکمت الهی و عرفان در آن موجود بود، معطوف داشت و جهت ادامه تحصیلات رسمی وارد دانشگاه سوربن شد. او در سال 1925 موفق به دریافت لیسانس فلسفه از آن دانشگاه شد و در سال 1926 پایان‌نامه عالی فلسفه و در 1928 دیپلم مدرسه تتبعات عالیه دانشگاه پاریس و در سال 1929 دیپلم مدرسه السنه شرقیه پاریس را به دست آورد. کربن علاوه بر تسلط کامل بر فلسفه غربی و زبان‌های کلاسیک اروپایی، با عربی و فارسی نیز کاملا آشنا شد و حتی زبان پهلوی را فراگرفت.

 کربن از یک طرف تحت تعلیم اتین ژیلسون، بزرگ‌ ترین صاحبنظر در فلسفه قرون وسطای اروپایی در دوران اخیر، با میراث غنی فکری قرون وسطای غربی آشنا شد و از این استاد روش تفسیر افکار فلسفی را مبتنی بر یک متن دقیق که اتفاقا همانا روش حکمای اسلامی است، آموخت. از سوی دیگر تحت تاثیر فلسفه پدیدارشناسی ادموند هوسرل و فلسفه وجود مارتین هیدگر قرار گرفت و کتاب‌های پدیدار شناسی مرگ و مابعدالطبیعه چیست؟ را در این حوزه به فرانسه ترجمه کرد.

اما آنچه او را از فلسفه‌های اروپایی زمانش مستغنی ساخت، ورود کربن به عالم فکری و معنوی اسلام و مخصوصا تشیع بود.
کربن مدتی را در محضر لویی ماسینیون، اسلام‌شناس فرانسوی، به فراگیری تصوف و تشیع و فلسفه اسلامی اشتغال ورزید. در این ایام بود که ماسینیون نسخه‌ای از کتاب حکمة‌الاشراق سهروردی را به کربن داد و از او خواست که این کتاب را مطالعه کند. همین عمل، حیات فکری شاگرد جوان را بکلی دگرگون کرد و او را به صرافت انداخت تا به شرق سفر کند. او به مدت شش سال که در استانبول بود، توانست آثار چاپ نشده سهروردی و دیگر حکمای اسلامی را مطالعه کند و توسط روش هلموت ریتر، مستشرق آلمانی که برای تصحیح نسخ عربی و فارسی به وجود آورده بود، اولین مجلد از مجموعه آثار سهروردی را در سال 1945 به طبع رساند. این اثر کربن باعث شد تا او به عنوان جانشین لویی ماسینیون برای کرسی اسلام شناسی در مدرسه تتبعات عالیه دانشگاه سوربن برگزیده شود.

در سال 1946 وزارت خارجه فرانسه، کربن را به عنوان رئیس بخش ایران شناسی موسسه ایران و فرانسه برگزید، و او سلسله انتشاراتی را تحت عنوان "مجموعه کتب ایرانی" آغاز کرد. کربن از آن پس، سالی چند ماه به ایران می آمد و آن چنان شیفته فرهنگ فلسفی و معنوی این سرزمین شده بود که حتی پس از بازنشستگی به عنوان استاد محقق در انجمن حکمت و فلسفه ایران به تحقیقات خود می پرداخت. در این ایام کربن با شخصیتهایی مانند: استاد سید کاظم عصار، استاد مهدی الهی قمشه ای، استاد علامه طباطبایی، مرتضی مطهری، بدیع الزمان فروزانفر و سید حسین نصر به مباحثه و تعاملات فلسفی - معنوی پرداخت. وانگهی ورود به عالم فکری ایران، کربن را نه تنها با تشیع و تصوف و فرقه های شیعه همچون شیخیه از نزدیک آشنا کرد، بلکه او را به مرحله ای جدید از شناخت حکمای الهی هدایت کرد و جهان اندیشه متفکرانی همچون سید حیدر آملی، ابن ترکه، میرداماد، ملاصدرا و سبزواری را برای اولین بار بر او مکشوف ساخت.

 کربن به مدت بیست سال در اول پاییز به ایران می آمد و به تدریس در دانشکده ادبیات علوم انسانی دانشگاه تهران می پرداخت و در اواخر پاییز نیز به پاریس باز می گشت و تدریس خود را در دانشگاه سوربن که به حکمت و عرفان اسلامی اختصاص داشت ادامه می داد. کربن ضمن عضویت در بنیاد ارانوس، در بسیاری از کنفرانسها و مجامع بین المللی فلسفی و علمی توانست حکمت و عرفان اسلامی و ایرانی را در معرض توجه برخی از برجسته ترین متفکران جهان قرار دهد. به پاس این تلاشها از سوی دانشگاه تهران و فردوسی مشهد به کربن دکترای افتخاری اعطا شد. هانری کربن سرانجام در هفتم اکتبر 1978 در پاریس درگذشت.

میراث هانری کربن اهمیت ویژه ای دارد، نه فقط به سبب فهم بخشی از تفکر اسلامی، بلکه به سبب اینکه باعث شد مردم غرب با معنویتی فراموش شده یا سرکوب شده که مشترک بین همه ادیان صاحب کتاب است، آشتی کنند. مومنان می خواهند با درک پیام وحی، مفهوم حیات را دریابند اما پیام الهی را فقط تا حدی می فهمند که خودشان را در حکم موضوعات متعالی گشوده باشند.

از مجموعه آثار هانری کربن، پنج اثر به فارسی ترجمه شده که عبارتند از ارض ملکوت و کالبد انسان در روز رستاخیز، ترجمه ضیاء ادین دهشیری؛ انسان نورانی در تصوف ایرانی، ترجمه فرامرز جواهری نیا؛ تاریخ فلسفه اسلامی، جواد طباطبایی ؛ روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان، ترجمه سید احمد فردید و عبدالحمید گلشن؛ فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی، جواد طباطبایی .