زندگی نامه موریس مترلینک

«موریس پولیه در برنارد مترلینک Maurice Maeterlinck » شاعر، متفکر، درام نویس، نویسنده، فیلسوف و محقق بزرگ بلژیکی در ۲۹ اگوست سال ۱۸۶۲ در شهر «گان» (۱) متولد شد و در ششم ماه مه سال ۱۹۴۹ در ویلای شخصی اش در «ریوی یرا» (۲) نزدیک «نیس» (۳) واقع در فرانسه درگذشت.مترلینک تحصیلات ابتدایی را در کالج «سن بارب» و تحصیلات عالیه را در دانشگاه «گان» به پایان رسانید و در رشته حقوق دانشنامه گرفت. در سال ۱۸۸۴ در ۲۲ سالگی به عضویت کانون وکلای شهر گان انتخاب شد و یک سال بعد به ریاست این کانون ارتقاء یافت، لیکن قوانین خشک مجمع حقوق دانان نمی توانست تفکرات بزرگ و طبع کاوشگر او را قانع سازد، از این رو دست از وکالت کشید و تا پایان عمر گِرد آن نگشت. مترلینک در خانواده خود زبان آلمانی و فرانسه را آموخت و در مؤسسه ، زبان لاتین را فرا گرفت و بعد از ترک شغل وکالت از دانش زبان انگلیسی برخوردارشد. در سال ۱۸۸۷ با دلی پر از امید به پاریس رفت تا دراین شهر پرهیاهو نام خود را به عنوان یک نویسنده بلند آوازه سازد. اما شش ماه بعد پدرش درگذشت و او ناگزیر به گان بازگشت. مرگ پدر عامل مؤثری بود تا شعله تفکر درباره هستی، حیات و مرگ را در او زنده کند. مترلینک کار نویسندگی را رسماً از سال ۱۸۸۹ آغاز کرد. نمایشنامه ای در خور تحسین به قلم او نظر محافل ادبی را جلب کرد، اما شهرتش از شهر تجاوز نکرد، این شکست باعث شد که وی برای مدت چهار سال مأیوس و سرخورده قلم را کنار بگذارد. در سال ۱۸۹۶ دوباره به پاریس سفر کرد. در آنجا با ارباب علم و ادب و همچنین با رهبران مکتب ادبی «سمبولیسم» آشنایی یافت.مترلینک در سال ۱۸۹۷ نمایشنامه «شاهزاده خانم مالن» (۴) و در سال ۱۸۹۸ «عقل و سرنوشت» و در سال ۱۹۰۱ «زنبور عسل» و درسال ۱۹۰۲ نمایشنامه «موناوانا» (۵) و در سال ۱۹۰۳ کتاب «معجزه سن آنتوان» و در سال ۱۹۰۷ «فراست گلها» را منتشر کرد. مترلینک در سال ۱۹۰۸ شاهکار ادبی خود، نمایشنامه «پرنده آبی» (۶) را به رشته ی تحریر کشید. این نمایشنامه در مدت پانزده سال به ۶۵ زبان مختلف ترجمه شد و در آمریکا نود و سه هزار مؤسسه مختلف از قبیل: مغازه، تئاتر، رستوران، کافه، سینما و غیره نام «پرنده آبی» را بر خود گذاشتند. انتشار این نمایشنامه و سایر آثار با ارزش دیگر مترلینک باعث شد که وی در سال ۱۹۱۱ جایزه نوبل ادبیات را دریافت کند. وی در سال ۱۹۱۲ کتاب «مرگ» را منتشر نمود و در سال ۱۹۱۹ با اینکه در بلژیک به سر می برد، به عضویت آکادمی علوم فرانسه نائل گردید. در سال ۱۹۲۰ سفری به آمریکا کرد و با بزرگان ادب آنجا آشنا گردید. مترلینک در سال۱۹۲۶ «موریانه» و در سال ۱۹۳۱ «مورچگان» و در سال ۱۹۳۵ «عنکبوت زجاجی» و در سال ۱۹۳۷ کتاب معروف «در برابر خدا» را منتشر ساخت. جنگ اول و دوم جهانی در روحیه ی او اثر بدی به جا گذاشت، نمونه تأثیرات روحی او مقالاتی است که به نام «بقایای جنگ» در انگلستان و «کشتار معصومان» در آمریکا انتشار یافت. یکی از وقایع بزرگ زندگی مترلینک ظهور زنی به نام «ژرژت لبلان» بود که خواهر «موریس لبلان» نویسنده داستان های معروف «آرسن لوپن» است. «ژرژت» چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی بزرگترین مشوق مترلینک بود و کمک هایش به موریس بی اندازه است. درسال ۱۹۴۰ پس از حمله ی هیتلر به کشور بلژیک ، مترلینک به اتفاق «ژرژت» به آمریکا فرار کرد. در سال ۱۹۴۱ ژرژت درگذشت و موریس را تنها گذاشت. مترلینک دوبار جایزه ادبیات نمایشی «فرهنگستان زبان و ادبیات فرانسه» را گرفت. این نویسنده ی بزرگ در اواخر عمر دچار اختلال حواس گردید و مدت ها در یکی از بیمارستان های آمریکا به سر برد. وی در اواخر عمر به فرانسه بازگشت و در سال ۱۹۴۹ در جنوب فرانسه درگذشت. وقتی فوت کرد با این که ژاندارمری و پلیس برای جلوگیری از ازدحام، راه های شمال آن کشور را به جنوب مسدود نمود، با این حال سی کیلومتر اتومبیل برای تشییع جنازه آمده بودند. مترلینک در تمام عمر با احترام می زیست و در زمان حیات، نام او را در دائرهٔالمعارف ها ثبت کردند. پادشاه بلژیک در جشن هفتاد سالگی خود وی را به لقب اشرافی «کنت» ملقب ساخت ولی او همواره از به کار بردن لقب مزبور خودداری می کرد. پادشاه انگلستان نیز قصری در کشور خود به او تخصیص داد. مترلینک در شعر و نویسندگی از مکتب «سمبولیسم» که عقیده دارد: شعر باید ترجمان عواطف و احساساتی باشد که از اعماق روح انسان متجلی است، تبعیت می کرد. او به ترجمه ی آثار دیگران علاقه داشت، «شکسپیر» را تجلیل می کرد و بدین مناسبت وی را «شکسپیر بلژیک» لقب دادند. مترلینک در آثار فلسفی خود مسائل تازه ای را طرح کرد که مجامع مذهبی و اخلاقی جهان را بر ضد خود شوراند. وی نابغه ای است که در ذات اشیاء تجسس کرد و همه چیز را با دقتی عجیب دید. تفکرات او درباره «مورچگان»، «زنبور عسل» و «موریانه» مؤید این نظر است.
آثار دیگر وی عبارتند از: نمایشنامه های مرگ تن تاژیک (۷)، معجزه، درام ماری ماکدولین، آریان و بارب بلو، پله آس و ملیزاند (۸) و کتاب های : جاده های کوهستانی، ساعت سنگی، دیوان اشعار، قانون بزرگ، راز بزرگ، معبد مدفون، هوش گل ها، گنجینه ی ناچیز، بعد چهارم، میزبان ناشناس، سایه ی بالها.

مظفر الدین شاه

دورة سوم سلطنت قاجاریه
در این دوره عکس العمل سلطنت مستبدانه ناصرالدین شاه و سیاست شوم انگلستان و سیاست خشن و ناهنجار روسیه تزاری و اعطاء امتیازات ناروا به بیگانگان و استقراض از خارجی توأم با انتشار آراء و عقاید سیدجمال الدین اسدآبادی و پیروان آزادمنش مکتب او در میان طبقات روشنفکر آزادیخواه ایران مقدمات نهضت سیاسی و فکری را فراهم ساخت. و طی یک انقلاب چهارساله سلطنت استبدادی قاجاریه به سلطنت مشروطه پارلمانی مبدل گردید. 
در این دوره چون پادشاه شخص ضعیف النفس و بی اراده بود امتیازات زیادی به دول استعماری واگذار شد همچنین، سیاستهای خائنانه امین السلطان باعث استقراض وامهای زیان آور از دولتهای روس و انگلیس گردید.

سلطنت مظفرالدین شاه :
1- مظفرالدین شاه که به سال 1269 تولید یافت چهارمین پسر ناصرالدین شاه بود. او تا سال قتل پدرش قریب چهل سال در ولیعهدی به سر می برد و در این مدت با وجود سه سفر که ناصرالدین شاه به فرنگستان کرد و در غالب نقاط کشور به سیاحت پرداخت، مظفرالدین میرزا کمتر از آذربایجان خارج شد. چون مردی ضعیف النفس ، ترسو و از اواسط عمر به بعد علیل المزاج نیز بود.
2- زمانیکه ناصرالدین شاه در حرم عبدالعظیم بدست میرزا رضای کرمانی کشته شد، امین السلطان صدراعظم ناصرالدین شاه به وسیله کلنل کاساکوفسکی رئیس سواران قزاق امنیت پایتخت را حفظ کرد.
3- او مراتب را به سفرای روس و انگلیس ودول دیگر اطلاع داد و با حضور آنان در تلگرافخانه با مظفرالدین میرزا ولیعهد، که مقیم تبریز بود به وسیله تلگراف حضوری تماس گرفت و وفات شاه را به ولیعهد خبر داد.
4- امین السلطان تهی بودن خزانه و عقب افتادگی جیره قراولان و نوکران دربار را به اطلاع سفرای روس و انگلیس فرستاد.
5- امین السلطان به سفرای روس و انگلیس گفت ولیعهدی دیناری پول ندارد یا وسایل سفر خود به پایتختن و جلوس بر تخت سلطنت را فراهم کند.
6- سفیر انگلیس تعهد کرد که به لندن تلگراف کند تا برای مبلغ مورد احتیاج دولت اعتبار لازم به بانک شاهنشاهی حواله شود.
7- آنگاه تلگراف تسلیت مرگ شاه و نهنیت سلطنت شاه جدید از طرف درباریان تهیه و به تبریز مخابره شد.
8- شاه جدید زمانیکه به تخت پادشاهی رسید هر کی از رجال و درباریان را در مقام خود باقی گذارد.
9- مظفرالدین شاه امین السلطان را که قدرتی فوق العاده داشت همچنان در مقام صدارت باقی گذارد.

ایران

ایران کشوری در جنوب غربی آسیا و در منطقهٔ خاورمیانه است. نام رسمی آن جمهوری اسلامی ایران و پایتخت آن تهران است. پهناوری این کشور ۱٬۶۴۸٬۱۹۵ کیلومتر مربع (18ام درجهان) است و بر پایهٔ آمار سال ۱۳۸۵ هجری شمسی ۷۰ میلیون و ۴۷۲ هزار تن جمعیت داشته و هرساله حدود یک میلیون تن به جمعیت این کشور افزوده می‌شود.[۱]

در شمال با جمهوری آذربایجان، ارمنستان، و ترکمنستان؛ در شرق با افغانستان و پاکستان؛ و در غرب با ترکیه و عراق مرز زمینی دارد و همچنین دارای مرز دریایی در شمال با دریای خزر و در جنوب با خلیج فارس و دریای عمان است، که دو منطقهٔ نخست از مناطق مهم استخراج نفت و گاز در جهان هستند.

نظام سیاسی ایران برپایهٔ قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸ (بازنگری ۱۳۶۸) پایه‌ریزی شده‌است. بالاترین جایگاه رسمی ایران پس از انقلاب، ولایت فقیه است که اکنون در اختیار سید علی خامنه‌ای است. اسلام دین رسمی، تشیع مذهب رسمی و فارسی زبان رسمی ایران است. ایران به عنوان یک سرزمین و یک ملت دارای تاریخی کهن است و یکی از تاریخی‌ترین کشورهای جهان به شمار می‌رود.

ایران به واسطه قرار گرفتن در منطقهٔ میانی اوراسیا دارای موقعیتی راهبردی است. این کشور از اعضای سازمان ملل متحد، جنبش عدم تعهد، سازمان کنفرانس اسلامی، اوپک و سازمان اکو است. ایران یک قدرت منطقه‌ای در جنوب غربی آسیا است و جایگاهٔ مهمی را در اقتصاد جهانی به دلیل در اختیار داشتن صنعت نفت، صنعت پتروشیمی و گاز طبیعی برای خود بدست آورده‌است.[۲]

وجه تسمیه


واژهٔ ایران در فارسی باستان «آئیریانا» (airya) و در فارسی میانه به شکل «اِران» (erān) بوده، و برگرفته از شکل‌ قدیمی «airya nama» و به معنای «سرزمین مردمان اصیل» است. در کردستان ایران هنوز ایران با همان نام کهن «اِران» تلفظ می‌شود. در اسناد تاریخی کردستان نیز همواره از این نام استفاده‌شده‌است.


واژهٔ «آریا» در زبان‌های اوستایی، فارسی باستان و سنسکریت به ترتیب به شکل‌های «اَیریه» (airya)، «اَریه» (āriya)، «آریه» (arya) به کار رفته‌است. همچنین در زبان سنسکریت «اریه» (ariya) به معنی سَروَر و مهتر و «آریکه» (aryaka) به معنی مَردِ شایستهٔ بزرگداشت و حرمت است و آریایی به‌زبان اوستایی «ائیرین» (airyana) و به زبان پهلوی و فارسی دری «ایر» خوانده می‌شود و ایرج به زبان آریایی "airya" است. ایر در واژه به‌معنی «آزاده» و جمع آن «ایران» به‌معنی «آزادگان» است.

نام ایران در لغت به معنی «سرزمین آریاییان» است و مدت‌ها پیش از اسلام نیز نام بومی آن نیز ایران، اران، یا ایرانشهر بود.[۳]، البته از ۶۰۰ سال پیش از میلاد تا ۱۳۱۴ (۱۹۳۵) در عرصهٔ جهانی با نام «پرشیا» شناخته می‌شد.[۱] که در سال ۱۳۱۴ در شرف تأسیس لیگ ملل با درخواست رسمی رضاشاه پهلوی همان نام بومی کشور (ایران) در عرصهٔ جهانی هم مورد کاربرد قرار گرفت. نام «پرشیا» همچنان برابر نام ایران است و در زبان‌های اروپایی به دلیل سابقه تاریخی - فرهنگی‌اش کاربرد دارد، اما در اخبار سیاسی بیشتر نام ایران به کار برده می‌شود.

بیشتر نمایشگاه‌های بزرگ فرهنگی- هنری ایران که در سال‌های گذشته در اروپا برگزار شده، مانند «هفت هزار سال هنر ایران» و «امپراتوری فراموش شده» نام «پرشیا» را در عنوان خود داشته‌اند.

جغرافیا


ایران در شرق با افغانستان و پاکستان؛ در شمال شرقی با ترکمنستان، در بخش میانی شمال با دریای خزر، در شمال غربی با جمهوری آذربایجان و ارمنستان؛ در غرب با ترکیه و عراق؛ و سرانجام در جنوب با آب‌های خلیج فارس و دریای عمان همسایه است.


از دید طبیعی ایران از شمال به رود اترک، دریای خزر و رود ارس، از خاور به کوه‌های هندوکش و کوه‌های باختری دره سند، از باختر به دامنه‌های باختری کوه‌های زاگرس و حوضه آبریز اروندرود و از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان محدود است. بیش از نیمی از ایران کویری و نیمه کویری است. حدود یک سوم ایران نیز کوهستانی است و بخش کوچکی از ایران (شامل جلگهٔ جنوب دریای خزر و جلگهٔ خوزستان) نیز از جلگه‌های حاصلخیز تشکیل شده‌است. بلندترین کوه ایران نیز دماوند (۵۶۷۱ متر) می‌باشد. از دید جغرافیایی، غربی‌ترین شهر ایران کلیساکندی؛ شرقی‌ترین شهر جالق؛ شمالی‌ترین شهر پارس آباد؛ و جنوبی‌ترین شهر چابهار است.[۴]

استان‌ها

طبق قانون تقسیمات کشوری (مصوب ۱۲۸۶ خورشیدی) ایران به ۴ ایالت «آذربایجان»، «خراسان»، «فارس»، و «کرمان و بلوچستان» تقسیم شد و هر ایالت به چند ولایت حاکم نشین و هر ولایت به چند نایب‌الحکومه‌نشین تقسیم شد.این تقسیمات تا سال ۱۳۱۶ با دگرگونی‌های کوچکی به همینگونه ماند.

در سال ۱۳۱۶ خورشیدی با تصویب قانون جدید تقسیمات کشوری، ایران به ۱۰ استان و ۴۹ شهرستان تقسیم شد. به مرور زمان با ایجاد استان‌های جدید، تعداد استان‌های ایران افزایش یافت. برای مدت‌های مدیدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران همچنان دارای ۲۴ استان بود. در سال ۱۳۷۲ استان اردبیل از استان آذربایجان شرقی جدا شد. همچنین استان قم در سال ۱۳۷۴ از استان تهران جدا شد و استان قزوین در سال ۱۳۷۳ از استان زنجان جدا و به استان تهران پیوست و در سال ۱۳۷۶ به استان قزوین مبدل شد. [۵]. در سال ۱۳۸۳، استان خراسان به سه استان: خراسان جنوبی، خراسان شمالی و خراسان رضوی تقسیم شد. به این ترتیب اکنون ایران از ۳۰ استان تشکیل شده‌است.


آب و هوا


ایران از لحاظ آب و هوایی یکی از منحصر به فردترین کشورهاست.اختلاف دمای هوا در زمستان میان گرمترین و سردترین نقطه گاهی به بیش از ۵۰ درجه سانتی گراد می‌رسد. به طور کلی ایران در منطقه‌ای قرار گرفته‌است که از دید بارندگی در سطح نیمه خشک و خشک قرار می‌گیرد.


آب و هوای ایران متأثر از چندین سامانه می‌باشد:

۱- سامانه پرفشار سیبریایی که با ریزش به عرضهای جنوبی در نوار شمالی بارش باران و برف و کاهش دما و در سایر نقاط فقط کاهش دما را به همراه دارد.

۲-سامانه باران زای مدیترانه‌ای که از سمت غرب وارد ایران می‌شود و موجب ریزش باران یا برف در بسیاری از نقاط غربی و میانی و شرق ایران می‌شود.

۳-سیستم کم فشار جنوبی که در نوار جنوب و جنوب غرب موجب رگبار باران می‌شود.

میزان بارندگی در ایران بسیار متغیر است. در شمال به بیش از ۲۱۱۳ میلیمتر (رشت، ۱۳۸۳) نیز می‌رسد.در نواحی کویری بارش عمدتاً بسیار کم و در حدود ۱۵ میلیمتر است.بارش نواحی شمال غرب و غرب، دامنه‌های جنوبی البرز و شمال شرق تا حدودی قابل توجه (حدود ۵۰۰ میلیمتر) می‌باشد.در سایر نقاط میزان بارش از ۲۰۰ میلیمتر بیشتر نمی‌شود.

اختلاف دمای هوا در ایران در نقاط مختلف زیاد است. در حالی که در فصل زمستان دمای شهرکرد در شب به ۳۰- درجه هم می‌رسد، مردم اهواز هوای تابستانی (۲۵ درجه) را تجربه می‌کنند. هوای سواحل شمالی در تابستان گرم و مرطوب و در زمستان معتدل می‌باشد. نواحی شمال غرب و غرب تابستانهای معتدل و زمستانهای سرد و نواحی جنوبی تابستان‌هایی شدیداً گرم و زمستانهایی معتدل دارند.

دین



همچنین برخی از آیین‌های دیگر در برخی دوران رواجی اندک یافته‌اند مانند دین مزدک، مانی و مسیحیت پیش از اسلام.

در پانصد سال گذشته، به‌ویژه پس از تشکیل دولت صفویان همواره تشیع آیین رسمی ایران بوده‌است و اکنون از جمعیت ایران، ۸۹٪ شیعه، ۹٪ سنی و ۲٪ مسیحی، زرتشتی، یهودی، بهائی و پیروان سایر ادیان هستند.[۷] در اصل ۱۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اسلام و مذهب جعفری دوازده امامی دین رسمی است و سایر مذاهب اسلامی که در قانون اساسی به آنها تصریح شده شامل مذاهب چهارگانه اهل سنت (حنفی، شافعی، حنبلی، مالکی) و شیعیان زیدی (چهار امامی) نیز قانونی و دارای احترام کامل می‌باشند. همچنین در اصل ۱۳ قانون اساسی، ایرانیان مسیحی، یهودی و زرتشتی به عنوان اقلیت دینی پذیرفته شده‌اند و می‌توانند در حدود قانون بر اساس دین خود عمل نمایند.

روستا ی حاجی آباد همدان

حاجی آباد همدان در کیلومتر 15 جاده همدان - ملایر در بالای تپه ای بلند قرار دارد. اهالی این روستا به دو زبان لکی و فارسی صحبت می نمایند. دو طایفه اصلی این روستا قیاسوند و زهره وند هستند .

 پیران این روستا نقل می کنند که در زمان قدیم و احتمالا در زمان نادر شاه افشار از منطقه (سیمره )واقع در شهرستان دره شهر در استان ایلام (جزی از لرستان قدیم )به این این محل کوچانده شده اند . این روستا در حال حاضر خالی از سکنه می باشد و فقط باغات و زمینهای کشاورزی آن فعال می باشد. طوایف اصلی قیاسوند در سیمره (دره شهر)و رو ستاهای شهرستان پلدختر زندگی می کنند.طایفه اصلی قیاسوند از هفت تیره تشکیل شده است .

چطور مورچه ها راه لانه شان را پیدا می کنند؟



دانشمندان درباره انواع مختلف مورچه ها مطالعه کرده و به این نتیجه رسیده اند که هر نوع مورچه ای طریقه مخصوصی در پیدا کردن راه لانه اش دارد. مثلاً بعضی از مورچه ها از طریقه نشانه گذاری در روی زمین استفاده می کنند، یعنی وقتی لانه شان را ترک می کنند علائم روی زمین را نشانه می گذارند تا در موقع برگشت بتوانند از روی آن نشانه ها راه لانه خود را پیدا کنند درست شبیه علائم ساختمان ها یا خیابان ها که ما برای پیدا کردن خانه خود از آنها استفاده می کنیم.

دسته ای از مورچه ها با نگاه کردن به ارتفاع خورشید و در بالای افق راه خود را می یابند که بشر جز با استفاده از ابزار و وسایل مخصوص قادر به استفاده از این شیوه نیست.

بعضی دیگر از مورچه ها هم از نشانه های روی زمین و هم از خورشید کمک می گیرند، دانشمندان این را با تجربه هایی ثابت کرده اند. آنها ابتدا روی یک مورچه نشانه گذاری کردند و سپس آن را به حال خود گذاشتند و شروع به تعقیب آن نمودند و بعد از آنکه مورچه تکه خوراکی پیدا کرد و خواست به لانه اش برگردد، آنها آن را بلند کردند و در نقطه دیگری که درست مخالف لانه اش بود قرار دادند یعنی اگر قبلاً رو به مشرق بود این بار رو به طرف مغرب گذاشته شد، در این حالت حشره نمی توانسته از آفتاب کمک بگیرد زیرا به نظر آن ظاهراً آفتاب در یک جای دیگر بود. بنابراین ابتدا مورچه مدتی سرگردان شد و شروع به این طرف و آن طرف رفتن نمود. ولی بالاخره با یافتن یک نشانه زمینی به خانه خود رسید. دانشمندان با تعیین و حساب وقت این آزمایش ها به این نتیجه رسیده اند که بعضی اوقات یک مورچه ممکن است چندین ساعت برای پیدا کردن نشانه زمینی که راهنمای او در رسیدن به لانه اش است، به جستجو بپردازد و در آخر مورچه هایی نیز وجود دارند که با بو کشیدن لانه خود را می یابند.