مگر می‌شود؟ (شهرام شکیبا ) طنز

عالم و آدم، اصولگرا و اصلاح‌طلب، این‌وری و آن‌وری شاکی شده‌اند از بابت معاون اولی اسفندیار رحیم‌مشایی. این میان دو گروه عمده مشعوف شده‌اند از این انتصاب. 1- گروه اول 2- من. گروه اول برای این شادی و شعف دلایل خاص خودشان را دارند و من هم دلایل خودم را. دلایل من روشن است و اهم آنها این که حضور مداوم و مؤثر ایشان در هیأت دولت، موجب رونق طنز و طنزنویسی در کشور می‌شود.
خوشبختانه یک نفر از گروه اول هم دلایلش را برای حمایت از اسفندیار رحیم‌مشایی اعلام کرده که به جهت تنویر افکار عمومی و خصوصی عرض می‌کنم.
علی‌اکبر جوانفکر، مشاور مطبوعاتی رئیس‌جمهور گفته: «مگر می‌شود احمدی‌نژاد را تأیید‌ و انتصاب او را رد کرد؟»

1- بله می‌شود.
2- مردم به «ریاست جمهوری» احمدی‌نژاد رأی داده‌اند، نه «عصمت» وی.
3- اگر آقای جوانفکر مایلند، اعلام کنند تا بساط «رأی اعتماد» مجلس را هم جمع کنند تا تکلیف یکسره شود.
4- به نظر آقای جوانفکر از این به بعد وقتی اسم آقای «احمدی‌نژاد» آمد باید «صلوات» بفرستیم یا «دعای فرج» بخوانیم یا «جوشن کبیر»؟
5- به نظر آقای رحیم‌مشایی چی؟

مراجعه
سردار مهدی محمدی‌فر، معاون حقوقی و پارلمانی ناجا اعلام کرد: «خسارت‌دیدگان آشوب‌های اخیر به کلانتری‌ها مراجعه کنند».
1- چرا؟
2- عسس بیا منو بگیر.
3- هنگام مراجعه وثیقه و وصیت‌نامه بیاورند یا نه؟
4- قبل از مراجعه به خانواده بگویند کی بر می‌گردند؟
5- نمی‌شه شما تشریف بیارین؟ آخه اینجوری صورت خوشی نداره.

تازه‌ترین اخبار فرهنگی خبرگزاری «فارس» ویژگی‌های فراوانی دارد، از جمله توجه ویژه به تازه‌ترین اخبار فرهنگی. دیروز که مقارن بود با مبعث رسول اکرم (ص) در صفحه اصلی سایت این خبرگزاری این تیتر را دیدم: «تازه‌ترین شعر میرشکاک برای حضرت محمد (ص)». دیدن نام «یوسفعلی میرشکاک» کافی بود که خبر را باز کنم و بخوانم، چرا که بعد از انتخابات هیچ مطلب و اظهارنظری از او ندیده بودم‌.
متن خبر این بود: ‌یوسفعلی میرشکاک تازه‌ترین سروده‌اش را به مناسبت مبعث رسول اکرم (ص) منتشر کرده است.
‌ز سر بیرون نخواهم کرد سودای محمد را
نمی‌گیرد خدا هم در دلم جای محمد را
و تا آخر این غزل را نوشته بودند، همین.
این چه طرز خبر نوشتن است؟ در کجا منتشر کرد؟ هان؟ برای دوستان «فارس» که این همه به ادبیات اهمیت می‌دهند عرض می‌کنم که این غزل 4 یا 5 سال پیش سروده شده و سال 1385 در کتاب «جای دندان پلنگ» که ناشر آن «کلیدر» بوده چاپ شده است. ضمناً همان سال این غزل در کاست «داغ سودای محمد» با صدای خود شاعر از سوی حوزه هنری منتشر شده است.

1- خبرگزاری فارس دست کم سه سال عقب است.
2- با این حساب سه سال دیگر «فارس» خبر حمایت «یوسفعلی میرشکاک» را از میرحسین موسوی برای انتخابات دهم اعلام خواهد کرد.
3- چند خبر تازه و داغ دیگر از «فارس» که احتمالاً در روزهای آینده خواهیم خواند:
- ترور حسنعلی منصور.
- به توپ بسته شدن مجلس توسط کلنل لیاخوف روس.
- قتل گریبایدوف.
- حمله اشرف افغان به ایران.
- مدفون شدن پمپی زیر خاکسترهای آتشفشانی.
- ساخت هرم برای خئوپس.
- انقراض نسل دایناسورها.

کنگره بین‌المللی «فارس» خبر داده بود که: چهارمین کنگره بین‌المللی بهداشت، درمان و مدیریت در حوادث و بلایا برگزار می‌شود.
باتوجه به اینکه مهلت ارسال آثار به این کنگره تمام نشده، برای پژوهشگران ارجمند عناوین و موضوعات زیر را پیشنهاد می‌کنم:
1- آیا یقه پیراهن مدیر باید چرک باشد یا نه؟ ادوار تاریخی چه تأثیری بر این جریان دارد؟
2- باتوجه به اینکه مدیران کشور همگی «دکتر» هستند، آیا باید در مواقع بیماری به هم مراجعه کنند یا خودشان طبابت کنند؟ همراه با بررسی عواقب مثبت هریک از اقدامات فوق برای کشور.
3- اگر مدیری دچار حادثه شد باید چه کند؟ افشاگری، تحمل، خواهش، تمنا یا آن کار دیگر؟
4- بررسی نقش مدیران در حوادث و بلایا.
5- بررسی رفتارهای مدیران در مواجهه با «بلایا» و «بلاها»!

تو خودت نمره بیستی (طنز)

مهندس محمد علی‌آبادی صاحب ورزش مملکت در چهار سال گذشته در گفت‌وگو با کامران نجف‌زاده، بزرگ‌ترین خبرنگار عالم امکان که در یک سؤال بسیار مهم و پرمحتوا به وی گفته بود: «سلام آقای مهندس؛ به خود برای عملکرد چهارساله‌تان چه نمره‌ای می‌دهید؟» پس از مکث و تبسمی نمکین، گفت: «من فکر می‌کنم برای مجموعه عملکرد ورزش، نمره 17 نمره خوبی است.»

درست لحظاتی پس از این اظهارنظر دقیق، صادقانه، فروتنانه و از سر صدق و صفای مهندس علی‌آبادی، جامعه ورزش یک‌صدا اعلام کردند که «مهندس تو خودت نمره بیستی، خودتو عشقه، باقی‌شو بی‌خیال.»
اما واقعیت چیز دیگری است، آقای مهندس کاملاً درست حساب کرده و ماجرای ورزش ما اگر با روال کلی سنجیده شود، سه غلط بزرگ و عمده داشته:
1- قهرمانی تیم والیبال نوجوانان در مسابقات جهانی.
2- قهرمانی تیم‌ملی بسکتبال در جام‌ملت‌های آسیا و کسب سهمیه المپیک بعد از 50 سال.
3- مدال طلای هادی ساعی در المپیک.
اگر این سه اشتباه عمده را کم کنیم، دقیقاً می‌شود سه غلط، هفده.

تعقیبات
* تعقیبات نماز از مستحبات شیرین و دوست‌داشتنی فرائض دینی است.
بالاخص دعای ویژه ماه رجب که از کودکی از بخش «حَرِّم شیبتی علی‌ النار...» و دست به زنخدان گرفتن و دست جنباندش خوشم می‌آمده.
مخصوصاً از وقتی فهمیدم که باید دست به ریش گرفت، همیشه دوست داشتم زودتر بزرگ شوم و ریش درآورم.
دیروز در نماز جمعه بعد از نماز دوم به هیچ‌کدام از تعقیبات و مستحبات معمول نرسیدم. البته تعقیبات خاصی هم داشتیم که بابتش بی‌اختیار اشک ریختیم، حسابی. این تعقیبات از پشت در دانشگاه شروع شد و تا پشت در منزلمان به شدت ادامه پیدا کرد. تقبل‌الله. «حَرِّم شیبتی علی‌النار...»
 
آسیستانِ ارشد اسامی 6 نفر از اعضای هیأت‌ دولت آینده معلوم شد. در فهرستی که ارائه شده، اسفندیار رحیم‌مشایی معاون اول است. لذا بنده و سایر دوستان طنزپرداز سال‌های پرکاری در پیش رو داریم. از طرفی به خاطر این انتخاب و انتصاب سوژه‌آور از جانب خودم و جامعه طنزپردازان کشور از آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد تشکر ویژه می‌نمایم.
در آن فهرست آقای مجتبی ثمره‌هاشمی هم به سمت «دستیار ارشد رئیس‌جمهور» نائل آمده‌اند. فعلاً بابت این سمت جالب فقط تعجب کنید تا اگر باقی‌مانده عمرم فردا هم مال خودم بود، فردا در شرح و توصیفش برایتان بنویسم. اگر به من و طنزهایم اعتماد دارید، می‌توانید از همین الان بخندید تا فردا که اصل مطلب را تقدیم کنم.

اسم گذاری (طنز)

همین سایت «خبرآنلاین» خودمان یک خبر جالب داشت که چون به نقل از خبرگزاری «فارس» بود، برایتان نقل می‌کنم. چون من جز «فارس» به چشمم هم اعتقاد و اطمینان ندارم.

«یک خانواده مسلمان ساکن شهر سن‌پترزبورگ روسیه، فرزند ذکور خود را به نام «محمود احمدی‌نژاد» رئیس جمهوری ایران نامیدند و هم‌اکنون شناسنامه این کودک نیز صادر شده است.

این کودک (محمود احمدی‌نژاد روسی) ششمین فرزند پدری بنگلادشی و مادری روس است. مادر «محمود احمدی‌نژاد» در مورد این نامگذاری گفته: «رئیس‌جمهور ایران، سیاست‌هایش، هوش و شیرینی‌اش را دوست دارم.»

مبارک است. امیدوارم که قدم این محمود احمدی‌نژاد نورسیده، برای خانواده محترمش میمون و مبارک باشد. اساساً امیدوارم روزی فرابرسد که دست کم نیمی از مردم جهان اسمشان «محمود احمدی‌نژاد» و اسم نیم دیگرشان هم «اسفندیار رحیم‌مشایی» باشد. رجای واثق دارم که تا چند نسل دیگر، همین‌طور بشود و حتی فرزند و نوه و نتیجه‌های این کودک هم همین نام را داشته باشند و فرضاً نام نتیجه این کودک - به عربی - بشود: محمود احمدی‌نژاد بن محمود احمدی‌نژاد بن محمود احمدی‌نژاد بن محمود احمدی‌نژاد.

از صمیم قلب امیدوارم روزگاری در سطح جهان شاهد صحنه‌های زیر باشیم:
1- خبرگزاری «فارس» سرویس بین‌الملل: شورای نگهبان ونزوئلا که متشکل از 12 « محمود احمدی‌نژاد» است اسامی چهار کاندیدای ریاست‌جمهوری آینده این کشور را بدین شرح اعلام کرد: 1- محمود احمدی‌نژاد 2- محمود احمدی‌نژاد 3- محمود احمدی‌نژاد 4- محمود احمدی‌نژاد

2- گزارش نشست اخیر سازمان ملل به نقل از خبرگزاری فارس: سرویس سیاسی در ابتدای این نشست، محمود احمدی‌نژاد، مدیرکل آژانس انرژی اتمی گزارش خود را اعلام کرد. سپس محمود احمدی‌نژاد، نخست‌وزیر فرانسه پشت تریبون قرار گرفت. همزمان با شروع سخنرانی وی محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور گابن، محمود احمدی‌نژاد، ‌سلطان برونئی و محمود احمدی‌نژاد نخست‌وزیر انگلستان به نشانه اعتراض سالن را ترک کردند که با اعتراض شدید محمود احمدی‌نژاد، دبیر کل سازمان ملل و محمود احمدی‌نژاد، معاون وی روبه‌رو شدند. در ادامه محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایالات متحده، آخرین مصوبه تصویب‌شده را وتو کرد که با واکنش محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور مادام‌العمر کوبا و سرهنگ محمود احمدی‌نژاد از لیبی مواجه شد.

3- خبرگزاری «فارس» سرویس حوادث: محمود احمدی‌پور، محمود احمدی‌نژاد را با ضربات گلدان از پای درآورد.

به گزارش محمود احمدی‌نژاد بازپرس ویژه قتل، پس از تحقیقات کارشناسی مشخص شد که محمود احمدی‌پور (قاتل) عصر سه‌شنبه به خانه محمود احمدی‌نژاد رفته و خواستگاری نموده، محمود احمدی‌نژاد به وی گفته: فامیل ما به محمود احمدی‌پور جماعت دختر نداده، ما فقط به محمود احمدی‌نژاد دختر داده، لذا محمود احمدی‌پور عصبانی گشته، گلدان دم‌دستش را برداشته با آن محمود احمدی‌نژاد را مضروب، که سبب قتل وی گردیده.

دکتر محمود احمدی‌نژاد،‌ کارشناس جامعه‌شناسی در این‌باره گفت: متأسفانه مردم حد و حدود خودشان را نمی‌دانند و برای خواستگاری به جاهایی می‌روند که نباید بروند و این مشکلات را در جامعه پدید می‌آورند. از قدیم گفته‌اند: کبوتر با کبوتر، محمود احمدی‌نژاد با محمود احمدی‌نژاد یا فوقش اسفندیار رحیم‌مشایی.

جوان خام

مهرداد بذرپاش، مدیر «سایپا» بود. محمود احمدی‌نژاد سایپا را از او گرفت و «سازمان ملی جوانان» کشور را به او داد. گویا بذرپاش ناراحت است و منظورش این بوده که پراید 141 ساختن، راحت‌تر، بهتر و به طور کلی با پرستیژتر از ساختن آدم است. مگر چند نفر در جهان بلدند «پراید» بسازند‍‍؟ اما ساختن آدم را همه بلدند. هر بچه‌ای هم یک روز بزرگ می‌شود و می‌شود جوان. تازه‌ جوان‌ها هی تغییر می‌کنند، اما پراید، فوقش این است که جلو پنجره دسته راهنما یا چراغ خطرش عوض می‌شود و مدلش تازه می‌شود. 
خوب که نگاه کنیم می‌بینیم بذرپاش حق داشته به جای رئیس جوان‌ها بودن، دوست داشته باشد که رئیس پراید مملکت باشد. 
به هر حال احمدی‌نژاد هم پیغام فرستاده که یا سازمان ملی جوانان یا هیچ جا. 
1- مگر مملکت خاله بازی‌ست؟ نمی‌روم و نمی‌خوام و رئیس نمی‌شم و اینها نداریم. 
2- اینکه می‌گویند جوانان خام هستند، همین است دیگر. بذرپاش اصلاً به تخصص توجه ندارد. در ایران طبیعی است که در راستای تخصص‌گرایی محض، باید مدیرعامل سایپا، در مرحله بعد بشود رئیس «سازمان ملی جوانان». 
3- به طور کلی «جوانان چرا؟!»
4- ولش کن. همین سه مورد بسه. جوونه یه وقت دلش می‌شکنه.

استدعای عاجزانه 
همانطور که در حکم آقای احمدی‌نژاد به آقای مشایی اشاره شده، ایشان فردی مومن و خودساخته است. لذا برای اینکه کمی درجه ایمان و خودساختگی ستون طنز ما هم بالا برود، از ریاست محترم جمهوری و معاون اول محترمشان که به ترتیب محمود احمدی‌نژاد و اسنفدیار رحیم‌مشایی نام دارند، استدعای عاجزانه دارم که اجازه بدهند نام این ستون را به مدت چهار سال «اسفندیار رحیم‌مشایی» بگذارم. اگر هم به لحاظ حقوقی نمی‌شود نام شخصی با این سمت مهم را روی ستون طنز گذاشت، دست کم اجازه بفرمایند تا این ستون را به مدت چهار سال به ایشان تقدیم کنم.

مردگان این سال، جالب‌ترین زندگان بودند
در حادثه وحشتناک و البته عادی و طبیعی سقوط اخیر توپولوف، تیم ملی نوجوانان جودو، به همراه مربیانشان به رحمت خدا رفتند. 
(صمیمانه خواهش می‌کنم که دوستان تعداد توپولوف‌های ناوگان هوایی کشور را اعلام کنند تا محاسبه کنم تا چند سال دیگر که آخرین توپولوف بیفتد، احتمال مرگم در سفرهای هوایی چقدر است. خانواده نگران و پرسشگرند). 
نکته عجیب این است که سه نفر در پرواز مرده‌اند که نمرده‌اند. گویا مسئولان پرتلاش و موفق ورزش کشور سه نفر را که سنشان از حد معمول بیشتر بوده با شناسنامه سه نفر دیگر که سنشان برای مسابقات مناسب بوده، فرستاده‌اند به تیم ملی. با این حساب سه نفر مرده‌اند که به لحاظ قانونی اسمشان در میان زنده‌هاست، و سه نفر زنده‌اند که به لحاظ قانونی مرده به حساب می‌آیند. 
1- با این حساب احتمالا مجموع سن 11 بازیکن تیم ملی نوجوانان فوتبال ایران هم 780 سال است و احتمالاً دو سه تا از بازیکنان نونهال، نوه هم دارند. 
2- خب اگر ماجرا به این راحتی است، چرا اکبر هاشمی رفسنجانی با شناسنامه یک آقای 32 ساله (احتمالاً نوه‌اش) نباید در انتخابات کاندیدا شود؟ 
3- دچار یک دوگانگی عجیب شده‌ام. نمی‌دانم پسرعمویم، فرزند عمویم به حساب می‌آید یا عمویم فرزند پسر خودش؟ 
4- احتمالاً تا چند سال دیگر هر ورزشکاری که به خواستگاری برود، وقتی از او بپرسند: «چند سالتان است؟» خواهد گفت: «شما دوست دارین من چند سالم باشه و اسمم چی باشه، بفرمایید تا بگم فدراسیون شناسنامه‌ام رو بفرسته». 
5- هیچ بعید نیست به زودی علی دایی و احمدرضا عابدزاده هم با مدارکی دال بر 6 و 7 ساله بودن، به تیم ملی نونهالان فوتبال بپیوندند.

قول
دیروز قول داده بودم درباره سمت جدید مجتبی ثمره‌هاشمی یعنی «دستیار ارشد رئیس‌جمهور» برایتان مطالبی نقل کنم، اما تا کروبی ماجرای 300 میلیون تومان و [000] ماجرای [000] را نگوید، من هم چیزی نمی‌گویم.