DNA

خبرگزاری فارس به نقل از یک متخصص علوم جنایی یوگسلاوی نوشت: «تجزیه DNA‌ استراتژی اصلی برای تشخیص هویت محسوب می‌شود.»

موقعیت اول؛ خواستگاری:
- سلام قربان. بنده قربانعلی قربان‌نژاد فرزند قربانم. اومدم که اگه خدا بخواد منو به غلامی قبول کنین. اینم جواب تجزیه DNA خودم و بابامه.
موقعیت دوم؛ بانک:
- سلام قربان. همه مدارک‌ رو آوردم. اینم جواب تجزیه DNA .
موقعیت سوم؛ پارک:
- قربان به خدا دخترخاله، پسرخاله‌ایم. شما بذارین بریم خونه، فردام جواب تجزیه DNAهامون رو تقدیم می‌کنیم.
موقعیت چهارم؛ تحریریه:
- این مطلب مال شکیبا نیست.
-چرا، هست.
- پس چرا اینقدر بی‌نمک‌تره. اون هر روز فقط بی‌نمک بود، اما امروز بی‌نمک‌تره.
- نمی‌دونم چه مرضی گرفته.
- برو یه تجزیه DNA ازش بگیر، ببینیم خودشه؟
- گرفتیم، خودشه.
- پس بگو یکی دیگه بنویسه.
- نمی‌تونه. دستش می‌لرزه، لقوه گرفته.

کتاب ورزش سید کورش مجتبوی، دبیر کمیته گردشگری ورزشی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و صنایع دستی اعلام کرده: «فعالیت‌های ورزشی مردم ایران توسط پزشکان دوچرخه‌سوار نروژی در کتابی منتشر می‌شود»
اولاً: خوش به حال مجتبوی با این سمتی که دارد. انصافاً خیلی باکلاس است که آدم دو خط اسم سمتش باشد.
ثانیاً: این جماعت اگر پزشکند، چرا دوچرخه‌سوار می‌شوند. اگر دوچرخه سوارند، چرا کتاب می‌نویسند. اگر بیل‌زن و نویسنده‌اند، بروند راجع به کشور خودشان بنویسند. چه کار دارند به ما و ورزش‌مان و این همه افتخارات!
ثالثاً: تا اسفندیار رحیم مشایی شخصاً در این باره اظهارنظر نکند، من یکی به هیچ وجه این جماعت را به رسمیت نمی‌شناسم. پزشک باشند، باید تأییدیه از اسفندیار بیاورند. دوچرخه‌سوار باشند، باید تأییدیه از اسفندیار بیاورند. نویسنده باشند، باید تأییدیه از اسفندیار بیاورند. اساساً یک تجزیه DNA بگیرند، بدهند ایشان تأیید کنند تا ببینیم چند به چندیم.

پلیس آمریکایی
در «فارس» خواندم که یک زن آمریکایی که 334 خرگوش را در حیاط خانه‌اش نگهداری می‌کرد توسط پلیس شناسایی شد.
این هم دموکراسی به شیوه آمریکایی! حتی اجازه نمی‌دهند آدم در خانه‌اش چند تا خرگوش نگه دارد. اصلاً چه کار دارند به مردم. آنقدر در کار شهروندان و زندگی خصوصی‌شان دخالت می‌کنند که خرگوش هم نمی‌شود نگه داشت!
(با این مطلب درخشان و تحلیل مشعشعی که نوشتم، احتمالاً به زودی برای همکاری با بخش خبری 20:30 دعوت می‌شوم و به افتخار شاگردی استاد نجف‌زاده نائل می‌گردم. بر این مژده گر جان فشانم رواست).

تلفن همراه به گزارش خبرگزاری فارس استفاده از تلفن همراه احتمال تصادف را 6 برابر افزایش می‌دهد.
ببخشید کدام استفاده از کدام تلفن همراه؟

توضیح واضحات
سیدجعفر تشکری هاشمی، معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری در گفت و گو با خبرنگار «فارس» گفت: «جریان ترافیک پایتخت عادی است».
خدا را شکر. مدتی است که همه چیز به طرز غیرعادی، عادی شده.

مشاهده فارس: یک قلاده یوزپلنگ آسیایی در پناهگاه حیات‌وحش نایبندان طبس، هنگام شکار میش، مشاهده شد.
هیچ تعجبی ندارد. بنده اساساً اگر توی ساندویچ فروشی یک گودزیلا را هنگام گاززدن همبرگر و سرکشیدن ایستک لیمویی ببینم هم تعجب نمی‌کنم، این روزها. 


برگرفته از سایت خبر آنلاین

جوجه یک‌روزه (طنز)

در «فارس» دیدم که حسین عرب، معاون سازمان جهاد کشاورزی مازندران گفته: «مازندران رتبه اول تولید جوجه یک‌روزه کشور را دارد.»

اینکه کجا، چی تولید می‌کند و چقدر، خیلی برایم مهم نیست. درگیری تاریخی من با مقوله «جوجه یک‌روزه» است. هر وقت عبارت «جوجه یک‌روزه» را می‌بینم، انبوهی از سؤالات گوناگون در ذهنم شکل می‌گیرد.

1- جوجه یک‌روزه را چگونه تولید می‌کنند؟

2- جوجه از تخم‌مرغ بیرون می‌آید، با این حساب افتخار تولیدش به مرغ و خروس‌های محترم می‌رسد یا کسانی که امکانات لازم را برای آنها مهیا می‌کنند؟

3- اساساً‌ اینکه مرغ و خروسی که بالفطره به وظایفشان واقفند را یکجا قرار بدهیم و منتظر به ثمر نشستن تلاش غریزی آنها بمانیم، تولید محسوب می‌شود؟

4- چرا می‌گوییم جوجه یک‌روزه، این جوجه‌ها وقتی از تخم سردرمی‌آورند که یک‌روزه به حساب نمی‌آیند، سنشان کمتر است.

5- اگر این جوجه‌ها دوروزشان شود چه کار می‌کنند؟ باز هم می‌فروشندشان؟ با این حساب فروختن «جوجه دوروزه» به نام «جوجه یک‌روزه»، «غش در معامله» محسوب نمی‌شود؟

6- جوجه‌هایی که سر یک‌روزگی فروش نروند را چطوری معدوم می‌کنند؟

 جشنواره عدس در قزوین

«فارس» خبر داده بود که «نخستین جشنواره عدس در روستای یل‌آباد بخش کوهین از توابع شهرستان قزوین با حضور معاون سیاسی و اجتماعی فرماندار قزوین برگزار شد.»

1- قطعاً برگزاری این جشنواره پرشکوه ‌قرین برکات فراوان است و موجب شادمانی فراوان و سزاوار تبریکات و شادباش‌های پرشمار. بنده نیز به سهم خود همه آنچه لازم است را معروض می‌دارم.

2- فقط یک نفر بگوید معاون سیاسی و اجتماعی فرماندار قزوین در جشنواره عدس چه می‌کرده؟

3- پاسخ معلوم است: سخنرانی.

معاون سیاسی و اجتماعی فرماندار قزوین در جشنواره عدس که در روستای یل‌آباد بخش کوهین از توابع شهرستان قزوین برگزار شد، گفت: «این جشنواره برای نخستین‌بار در این روستا برگزار شده است و همه مطلع هستند که زمانی که جشنواره یک محصول در یک روستا برگزار می‌شود به دنبال آن شاهد خودکفایی آن محصول خواهیم بود.»

1- منظور ایشان از «همه» چه کسانی است؟

2- خودکفایی در کل کشور صورت می‌گیرد یا آن روستا؟

3- کاشکی یک مثال هم می‌زدند آقای معاون، در باب یک جشنواره که در یک روستا برای یک محصول برگزار شده و ما فی‌الفور به خودکفایی در آن محصول رسیده‌ایم.

4- اگر ماجرا به این راحتی است، چرا هر روز در روستاهای گوناگون جشنواره برگزار نمی‌کنیم؟

5- چرا بعضی‌ها پشت تریبون زیادی جوگیر می‌شوند؟

6- چرا وقتی جوگیر می‌شوند اولین چیزی که به ذهنشان می‌رسد، صادر می‌کنند؟

ایشان در ادامه سخنرانی‌شان با اشاره به نگاه عدالت‌محوری دولت نهم تصریح کرده‌اند که: «دولت نهم و همچنین دولت آینده به دنبال این هستند که مردم روستاها مانند مردم شهر از امکانات رفاهی برخوردار شوند تا مردم روستاها به شهرها مهاجرت نکنند.»

لذا بی‌صبرانه منتظر تجهیز روستای یل‌آباد بخش کوهین از توابع شهرستان قزوین به «مونوریل»، راه‌اندازی خط چهارم متروی این روستا، افتتاح پارک آبی یل‌آباد، نمایش اولین فیلم با سیستم صوتی دالبی ساراند در مجتمع سینمایی یل‌آباد و... هستیم.

 شعبده‌بازی

«فارس» نوشته بود که یک نوجوان 13 ساله چینی به تقلید از شعبده‌باز محبوبش در تلویزیون یک سکه را بلعیده و تا پای مرگ پیش رفته. پدر این نوجوان گفته که فرزندش از هواداران سرسخت این شعبده‌باز تایوانی است.

بدان و آگاه باش ای فرزند ایدک‌الله که بشر می‌تواند هوادار هرکس باشد، لکن هوادار شعبده‌باز بودن امری است علیحده که تقلیدبردار نیست. شعبده‌باز می‌تواند به طرفه‌العینی خیلی چیزها را غیب کرده یا از غیب به درآورد و کم و زیاد نماید و این فن را که شعبده می‌گویند، سایرین نمی‌توانند فرابگیرند.

 میزان چسبندگی

خبرگزاری «فارس»: «گروهی از محققان به تازگی روشی را برای اندازه‌گیری میزان چسبندگی دو ماده به یکدیگر ارائه کردند.»

در این مورد اخیر نه سررشته دارم و نه می‌خواهم داشته باشم و نه اصلاً می‌توانم که داشته باشم. درباره این مباحث هم اساساً نظری نمی‌دهم. به من چه که چی به چی و کی به کی با چه میزانی می‌چسبد.

مگر می‌شود؟ (شهرام شکیبا ) طنز

عالم و آدم، اصولگرا و اصلاح‌طلب، این‌وری و آن‌وری شاکی شده‌اند از بابت معاون اولی اسفندیار رحیم‌مشایی. این میان دو گروه عمده مشعوف شده‌اند از این انتصاب. 1- گروه اول 2- من. گروه اول برای این شادی و شعف دلایل خاص خودشان را دارند و من هم دلایل خودم را. دلایل من روشن است و اهم آنها این که حضور مداوم و مؤثر ایشان در هیأت دولت، موجب رونق طنز و طنزنویسی در کشور می‌شود.
خوشبختانه یک نفر از گروه اول هم دلایلش را برای حمایت از اسفندیار رحیم‌مشایی اعلام کرده که به جهت تنویر افکار عمومی و خصوصی عرض می‌کنم.
علی‌اکبر جوانفکر، مشاور مطبوعاتی رئیس‌جمهور گفته: «مگر می‌شود احمدی‌نژاد را تأیید‌ و انتصاب او را رد کرد؟»

1- بله می‌شود.
2- مردم به «ریاست جمهوری» احمدی‌نژاد رأی داده‌اند، نه «عصمت» وی.
3- اگر آقای جوانفکر مایلند، اعلام کنند تا بساط «رأی اعتماد» مجلس را هم جمع کنند تا تکلیف یکسره شود.
4- به نظر آقای جوانفکر از این به بعد وقتی اسم آقای «احمدی‌نژاد» آمد باید «صلوات» بفرستیم یا «دعای فرج» بخوانیم یا «جوشن کبیر»؟
5- به نظر آقای رحیم‌مشایی چی؟

مراجعه
سردار مهدی محمدی‌فر، معاون حقوقی و پارلمانی ناجا اعلام کرد: «خسارت‌دیدگان آشوب‌های اخیر به کلانتری‌ها مراجعه کنند».
1- چرا؟
2- عسس بیا منو بگیر.
3- هنگام مراجعه وثیقه و وصیت‌نامه بیاورند یا نه؟
4- قبل از مراجعه به خانواده بگویند کی بر می‌گردند؟
5- نمی‌شه شما تشریف بیارین؟ آخه اینجوری صورت خوشی نداره.

تازه‌ترین اخبار فرهنگی خبرگزاری «فارس» ویژگی‌های فراوانی دارد، از جمله توجه ویژه به تازه‌ترین اخبار فرهنگی. دیروز که مقارن بود با مبعث رسول اکرم (ص) در صفحه اصلی سایت این خبرگزاری این تیتر را دیدم: «تازه‌ترین شعر میرشکاک برای حضرت محمد (ص)». دیدن نام «یوسفعلی میرشکاک» کافی بود که خبر را باز کنم و بخوانم، چرا که بعد از انتخابات هیچ مطلب و اظهارنظری از او ندیده بودم‌.
متن خبر این بود: ‌یوسفعلی میرشکاک تازه‌ترین سروده‌اش را به مناسبت مبعث رسول اکرم (ص) منتشر کرده است.
‌ز سر بیرون نخواهم کرد سودای محمد را
نمی‌گیرد خدا هم در دلم جای محمد را
و تا آخر این غزل را نوشته بودند، همین.
این چه طرز خبر نوشتن است؟ در کجا منتشر کرد؟ هان؟ برای دوستان «فارس» که این همه به ادبیات اهمیت می‌دهند عرض می‌کنم که این غزل 4 یا 5 سال پیش سروده شده و سال 1385 در کتاب «جای دندان پلنگ» که ناشر آن «کلیدر» بوده چاپ شده است. ضمناً همان سال این غزل در کاست «داغ سودای محمد» با صدای خود شاعر از سوی حوزه هنری منتشر شده است.

1- خبرگزاری فارس دست کم سه سال عقب است.
2- با این حساب سه سال دیگر «فارس» خبر حمایت «یوسفعلی میرشکاک» را از میرحسین موسوی برای انتخابات دهم اعلام خواهد کرد.
3- چند خبر تازه و داغ دیگر از «فارس» که احتمالاً در روزهای آینده خواهیم خواند:
- ترور حسنعلی منصور.
- به توپ بسته شدن مجلس توسط کلنل لیاخوف روس.
- قتل گریبایدوف.
- حمله اشرف افغان به ایران.
- مدفون شدن پمپی زیر خاکسترهای آتشفشانی.
- ساخت هرم برای خئوپس.
- انقراض نسل دایناسورها.

کنگره بین‌المللی «فارس» خبر داده بود که: چهارمین کنگره بین‌المللی بهداشت، درمان و مدیریت در حوادث و بلایا برگزار می‌شود.
باتوجه به اینکه مهلت ارسال آثار به این کنگره تمام نشده، برای پژوهشگران ارجمند عناوین و موضوعات زیر را پیشنهاد می‌کنم:
1- آیا یقه پیراهن مدیر باید چرک باشد یا نه؟ ادوار تاریخی چه تأثیری بر این جریان دارد؟
2- باتوجه به اینکه مدیران کشور همگی «دکتر» هستند، آیا باید در مواقع بیماری به هم مراجعه کنند یا خودشان طبابت کنند؟ همراه با بررسی عواقب مثبت هریک از اقدامات فوق برای کشور.
3- اگر مدیری دچار حادثه شد باید چه کند؟ افشاگری، تحمل، خواهش، تمنا یا آن کار دیگر؟
4- بررسی نقش مدیران در حوادث و بلایا.
5- بررسی رفتارهای مدیران در مواجهه با «بلایا» و «بلاها»!

تو خودت نمره بیستی (طنز)

مهندس محمد علی‌آبادی صاحب ورزش مملکت در چهار سال گذشته در گفت‌وگو با کامران نجف‌زاده، بزرگ‌ترین خبرنگار عالم امکان که در یک سؤال بسیار مهم و پرمحتوا به وی گفته بود: «سلام آقای مهندس؛ به خود برای عملکرد چهارساله‌تان چه نمره‌ای می‌دهید؟» پس از مکث و تبسمی نمکین، گفت: «من فکر می‌کنم برای مجموعه عملکرد ورزش، نمره 17 نمره خوبی است.»

درست لحظاتی پس از این اظهارنظر دقیق، صادقانه، فروتنانه و از سر صدق و صفای مهندس علی‌آبادی، جامعه ورزش یک‌صدا اعلام کردند که «مهندس تو خودت نمره بیستی، خودتو عشقه، باقی‌شو بی‌خیال.»
اما واقعیت چیز دیگری است، آقای مهندس کاملاً درست حساب کرده و ماجرای ورزش ما اگر با روال کلی سنجیده شود، سه غلط بزرگ و عمده داشته:
1- قهرمانی تیم والیبال نوجوانان در مسابقات جهانی.
2- قهرمانی تیم‌ملی بسکتبال در جام‌ملت‌های آسیا و کسب سهمیه المپیک بعد از 50 سال.
3- مدال طلای هادی ساعی در المپیک.
اگر این سه اشتباه عمده را کم کنیم، دقیقاً می‌شود سه غلط، هفده.

تعقیبات
* تعقیبات نماز از مستحبات شیرین و دوست‌داشتنی فرائض دینی است.
بالاخص دعای ویژه ماه رجب که از کودکی از بخش «حَرِّم شیبتی علی‌ النار...» و دست به زنخدان گرفتن و دست جنباندش خوشم می‌آمده.
مخصوصاً از وقتی فهمیدم که باید دست به ریش گرفت، همیشه دوست داشتم زودتر بزرگ شوم و ریش درآورم.
دیروز در نماز جمعه بعد از نماز دوم به هیچ‌کدام از تعقیبات و مستحبات معمول نرسیدم. البته تعقیبات خاصی هم داشتیم که بابتش بی‌اختیار اشک ریختیم، حسابی. این تعقیبات از پشت در دانشگاه شروع شد و تا پشت در منزلمان به شدت ادامه پیدا کرد. تقبل‌الله. «حَرِّم شیبتی علی‌النار...»
 
آسیستانِ ارشد اسامی 6 نفر از اعضای هیأت‌ دولت آینده معلوم شد. در فهرستی که ارائه شده، اسفندیار رحیم‌مشایی معاون اول است. لذا بنده و سایر دوستان طنزپرداز سال‌های پرکاری در پیش رو داریم. از طرفی به خاطر این انتخاب و انتصاب سوژه‌آور از جانب خودم و جامعه طنزپردازان کشور از آقای دکتر محمود احمدی‌نژاد تشکر ویژه می‌نمایم.
در آن فهرست آقای مجتبی ثمره‌هاشمی هم به سمت «دستیار ارشد رئیس‌جمهور» نائل آمده‌اند. فعلاً بابت این سمت جالب فقط تعجب کنید تا اگر باقی‌مانده عمرم فردا هم مال خودم بود، فردا در شرح و توصیفش برایتان بنویسم. اگر به من و طنزهایم اعتماد دارید، می‌توانید از همین الان بخندید تا فردا که اصل مطلب را تقدیم کنم.

اسم گذاری (طنز)

همین سایت «خبرآنلاین» خودمان یک خبر جالب داشت که چون به نقل از خبرگزاری «فارس» بود، برایتان نقل می‌کنم. چون من جز «فارس» به چشمم هم اعتقاد و اطمینان ندارم.

«یک خانواده مسلمان ساکن شهر سن‌پترزبورگ روسیه، فرزند ذکور خود را به نام «محمود احمدی‌نژاد» رئیس جمهوری ایران نامیدند و هم‌اکنون شناسنامه این کودک نیز صادر شده است.

این کودک (محمود احمدی‌نژاد روسی) ششمین فرزند پدری بنگلادشی و مادری روس است. مادر «محمود احمدی‌نژاد» در مورد این نامگذاری گفته: «رئیس‌جمهور ایران، سیاست‌هایش، هوش و شیرینی‌اش را دوست دارم.»

مبارک است. امیدوارم که قدم این محمود احمدی‌نژاد نورسیده، برای خانواده محترمش میمون و مبارک باشد. اساساً امیدوارم روزی فرابرسد که دست کم نیمی از مردم جهان اسمشان «محمود احمدی‌نژاد» و اسم نیم دیگرشان هم «اسفندیار رحیم‌مشایی» باشد. رجای واثق دارم که تا چند نسل دیگر، همین‌طور بشود و حتی فرزند و نوه و نتیجه‌های این کودک هم همین نام را داشته باشند و فرضاً نام نتیجه این کودک - به عربی - بشود: محمود احمدی‌نژاد بن محمود احمدی‌نژاد بن محمود احمدی‌نژاد بن محمود احمدی‌نژاد.

از صمیم قلب امیدوارم روزگاری در سطح جهان شاهد صحنه‌های زیر باشیم:
1- خبرگزاری «فارس» سرویس بین‌الملل: شورای نگهبان ونزوئلا که متشکل از 12 « محمود احمدی‌نژاد» است اسامی چهار کاندیدای ریاست‌جمهوری آینده این کشور را بدین شرح اعلام کرد: 1- محمود احمدی‌نژاد 2- محمود احمدی‌نژاد 3- محمود احمدی‌نژاد 4- محمود احمدی‌نژاد

2- گزارش نشست اخیر سازمان ملل به نقل از خبرگزاری فارس: سرویس سیاسی در ابتدای این نشست، محمود احمدی‌نژاد، مدیرکل آژانس انرژی اتمی گزارش خود را اعلام کرد. سپس محمود احمدی‌نژاد، نخست‌وزیر فرانسه پشت تریبون قرار گرفت. همزمان با شروع سخنرانی وی محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور گابن، محمود احمدی‌نژاد، ‌سلطان برونئی و محمود احمدی‌نژاد نخست‌وزیر انگلستان به نشانه اعتراض سالن را ترک کردند که با اعتراض شدید محمود احمدی‌نژاد، دبیر کل سازمان ملل و محمود احمدی‌نژاد، معاون وی روبه‌رو شدند. در ادامه محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایالات متحده، آخرین مصوبه تصویب‌شده را وتو کرد که با واکنش محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور مادام‌العمر کوبا و سرهنگ محمود احمدی‌نژاد از لیبی مواجه شد.

3- خبرگزاری «فارس» سرویس حوادث: محمود احمدی‌پور، محمود احمدی‌نژاد را با ضربات گلدان از پای درآورد.

به گزارش محمود احمدی‌نژاد بازپرس ویژه قتل، پس از تحقیقات کارشناسی مشخص شد که محمود احمدی‌پور (قاتل) عصر سه‌شنبه به خانه محمود احمدی‌نژاد رفته و خواستگاری نموده، محمود احمدی‌نژاد به وی گفته: فامیل ما به محمود احمدی‌پور جماعت دختر نداده، ما فقط به محمود احمدی‌نژاد دختر داده، لذا محمود احمدی‌پور عصبانی گشته، گلدان دم‌دستش را برداشته با آن محمود احمدی‌نژاد را مضروب، که سبب قتل وی گردیده.

دکتر محمود احمدی‌نژاد،‌ کارشناس جامعه‌شناسی در این‌باره گفت: متأسفانه مردم حد و حدود خودشان را نمی‌دانند و برای خواستگاری به جاهایی می‌روند که نباید بروند و این مشکلات را در جامعه پدید می‌آورند. از قدیم گفته‌اند: کبوتر با کبوتر، محمود احمدی‌نژاد با محمود احمدی‌نژاد یا فوقش اسفندیار رحیم‌مشایی.