متن کامل سخنرانی امام (ره ) در بهشت زهرا
بسم الله الرحمن الرحیم
ما در این مدت مصیبت ها دیده ایم، مصیبت های بسیار بزرگ و بعضی پیروزها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بوده، مصیبت های زن های جوان مرده، مردهای اولاد از دست داده، طفل های پدر از دست داده.
من وقتی چشمم به بعضی از اینها که اولاد خودشان را از دست داده اند می افتد، سنگینی در دوشم پیدا می شود که نمی توانم تاب بیاورم. من نمی توانم از عهده این خسارات که بر ملت ما وارد شده است برآیم، من نمی توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد، خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید.
من به مادرهای فرزند از دست داده تسلیت عرض می کنم و در غم آنها شریک هستم. من به پدرهای جوان داده، من به آنها تسلیت عرض می کنم. من به جوان هائی که پدرانشان را در این مدت از دست داده اند تسلیت عرض می کنم.
خوب، ما حساب بکنیم که این مصیبت ها برای چه به این ملت وارد شد، مگر این ملت چه می گفت و چه می گوید که از آنوقتی که صدای ملت در آمده است تا حالا قتل و ظلم و غارت و همه اینها ادامه دارد. ملت ما چه می گفتند که مستحق این عقوبات شدند ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوی از اول که پایه گذاری شد برخلاف قوانین بود. آنهائی که در سن من هستند، می دانند و دیده اند که مجلس موسسان که تاسیس شد، با سرنیزه تاسیس شد، ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس موسسان، مجلس موسسان را با زور سرنیزه تاسیس کردند و با زور، وکلای آن را وادار کردند به اینکه به رضاشاه رای سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلی بود، بلکه اصل رژیم سلطنتی از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلی است و خلاف حقوق بشر است. برای اینکه ما فرض می کنیم که یک ملتی تمامشان رای داند که یک نفری سلطان باشد، بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رای آنها برای آنها قابل است؛ لکن اگر چنانچه یک ملتی رای دادند (ولو تمامشان) به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی ملت پنجاه سال از این، سرنوشت ملت بعد را معین می کند سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ما در زمان سابق، فرض بفرمائید که زمان اول قاجاریه نبودیم، اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطه یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همه ملت هم ما فرض کنیم که رای مثبت دادند، اما رای مثبت دادند بر آقامحمدخان قجر و آن سلاطینی که بعدها می آیند. در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمدشاه بود، هیچ یک از ما زمان آقامحمدخان را ادراک نکرده، آن اجداد ما که رای دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رای دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد سرنوشت هر ملت دست خودش است. ملت در صد سال پیش از این، صدوپنجاه سال پیش از این، یک ملتی بوده، یک سرنوشتی داشته است و اختیاری داشته ولی او اختیار ماها را نداشته است که یک سلطانی را بر ما مسلط کند. ما فرض می کنیم که این سلطنت پهلوی، اول که تاسیس شد به اختیار مردم بود و مجلس موسسان را هم به اختیار مردم تاسیس کردند و این اسباب این می شود که - بر فرض اینکه این امر باطل، صحیح باشد- فقط رضاخان سلطان باشد، آن هم بر آن اشخاصی که در آن زمان بودند و اما محمد رضا سلطان باشد بر این جمعیتی که الان بیشتر شان، بلکه الا بعض قلیلی از آنها ادارک آنوقت را نکرده اند، چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؛ بنابر این سلطنت محمدرضا اولا که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تاسیس شده بود مجلس، غیر قانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیر قانونی است و اگر چنانچه سلطنت رضاشاه فرض بکنیم که قانونی بوده، چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که درصد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می توانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست. علاوه بر این، این سلطنتی که در آنوقت درست کرده بودند و مجلس موسسان هم ما فرض کنیم که صحیح بوده است، این ملتی که سرنوشت خودش با خودش باید باشد، در این زمان می گوید که ما نمی خواهیم این سلطان را. وقتی که اینها رای دادند به اینکه ما سلطنت رضاشاه را، سلطنت محمدرضاشاه را، رژیم سلطنتی را نمی خواهیم، سرنوشت اینها با خودشان است. این هم یک راه است از برای اینکه سلطنت او باطل است.
حالا می آئیم سراغ دولت هائی که ناشی شده از سلطنت محمدرضا و مجلس هائی که ما داریم. در تمام طول مشروطیت الا بعضی از زمان ها آن هم نسبت به بعض از وکلا، مردم دخالت نداشتند در تعیین وکلا. شما الان اطلاع دارید که در این مجلسی که حالا هست، چه مجلس شورا و چه مجلس سنا و شما ملت ایران هستید، شما ملتی هستید که در تهران سکنی دارید، من از شما مردم تهران سوال می کنم که آیا این وکلائی که در مجلس هستند، چه در مجلس سنا و چه در مجلس شورا شما اطلاع داشتید که اینها را خودتان تعیین کنید اکثر این مردم می شناسند این افرادی را که به عنوان مجلس و به عنوان وکیل مجلس سنا یا مجلس شورا در مجلس هستند یا این هم با زور تعیین شده بدون اطلاع مردم. مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس، مجلس غیرقانونی است. بنابر این اینهائی که در مجلس نشسته اند و مال ملت را گرفته اند به عنوان اینکه حقوق هر فرض کنید که وکیلی اینقدر است، این حقوق را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند. آنهائی هم که در مجلس سنا هستند، آن ها هم حق نداشتند و ضامن هستند. و اما دولتی که ناشی می شود از یک شاهی که خودش و پدرش غیر قانونی است، خودش علاوه بر او غیرقانونی است، وکلائی که تعیین کرده است غیرقانونی است، دولتی که از همچو مجلسی و همچو سلطانی انشا بشود، این دولت غیرقانونی است. این ملت حرفی را که داشتند در زمان محمدرضاخان می گفتند که این سلطنت را ما نمی خواهیم و سرنوشت ما با خود ماست. در حالا هم می گویند که ما این وکلا را غیرقانونی می دانیم، این مجلس سنا را غیرقانونی می دانیم، این دولت را غیرقانونی می دانیم. آیا کسی که خودش از ناحیه مجلس، از ناحیه مجلس سنا، از ناحیه شاه منصوب است و همه آنها غیر قانونی هستند، می شود که قانونی باشد ما می گوئیم که شما غیر قانونی هستید باید بروید. ما اعلام می کنیم که دولتی که به اسم دولت قانونی خودش را معرفی می کند، حتی خودش قبول ندارد که قانونی است، خودش تا چند سال پیش از این، تا آنوقتی که دستش نیامده بود این وزارت، قبول داشت که غیرقانونی است، حالا چه شده است که می گوید من قانونی هستم این مجلس غیرقانونی است، از خود وکلا بپرسید که آیا شما را ملت تعیین کرده است هر کدام ادعا کردند که ملت تعیین کرده است، ما دستشان را می دهیم دست یک نفر آدم ببرد او را در حوزه انتخابیه اش، در حوزه انتخابیه اش از مردم سوال می کنیم که این آقا آیا وکیل شما هست، شما او را تعیین کردید حتما بدانید که جواب آنها نفی است. بنابر این آیا یک ملتی که فریاد می کند که ما این دولت مان، این شاه مان، این مجلس مان برخلاف قوانین است و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است که سرنوشت مان دست خودمان باشد، آیا حق این ملت این است که یک قبرستان شهید برای ما درست بکنند، در تهران، یک قبرستان هم در جاهای دیگر
من باید عرض کنم که محمد رضای پهلوی، این خائن خبیث برای ما رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد، قبرستان های ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است که اگر چنانچه بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سال های طولانی با همت همه مردم، نه یک دولت این کار را می تواند بکند و نه یک قشر از اقشار مردم این کار را می توانند بکنند، تا تمام مردم دست به دست هم ندهند نمی توانند این به هم ریختگی اقتصاد را از بین ببرند. شما ملاحظه کنید، به اسم اینکه ما می خواهیم زراعت را، دهقان ها را دهقان کنیم، تا حالا رعیت بودند و ما می خواهیم حالا دهقانشان کنیم، اصلاحات ارضی درست کردند، اصلاحات ارضی شان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که بکلی دهقانی از بین رفت، بکلی زراعت ما از بین رفت و الان شما در همه چیز محتاجید به خارج؛ یعنی محمدرضا این کار را کرد تا بازار درست کند از برای آمریکا و ما محتاج به او باشیم در اینکه گندم از او بیاوریم، برنج از او بیاوریم، همه چیز را، تخم مرغ از او بیاوریم یا از اسرائیل که دست نشانده آمریکاست بیاوریم.
بنابراین کارهائی که این آدم کرده به عنوان اصلاح، این کارها خودش افساد بوده است. قضیه اصلاحات ارضی یک لطمه ای بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم مگر همه ملت دست به هم بدهند و کمک کنند تا سال بگذرد و جبران بشود این معنا. فرهنگ ما را یک فرهنگ عقب نگه داشته درست کرده است، فرهنگ ما را این عقب نگه داشته به طوری که جوان های ما تحصیلاتشان در اینجا تحصیلات تام و تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند آن هم با این مصیبت ها، آن هم با این چیزها، باید بروند در خارج تحصیل بکنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم لکن چون خیانت شده است به ما، از این جهت رشد نکرده، رشد انسانی ندارد، تمام انسان ها و نیروی انسانی ما را از بین برده است این آدم.
این آدم به واسطه نوکری که داشته، مراکز فحشا درست کرده، تلویزیونش مرکز فحشاست، رادیویش بسیاریش فحشاست، مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد، مراکز فحشاست، اینها دست به دست هم دادند. در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتابفروشی است، مراکز فساد دیگر الی ماشائالله است. برای چه سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کی مخالفت کردیم با تجدد، با مراتب تجدد مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصا در ایران، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می دانید که جوان های ما را اینها به تباهی کشیده اند و همین طور سایر این جاها. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت کرده اند به مملکت ما.
و اما نفت ما، تمام نفت ما را به غیر دادند، به آمریکا و غیر از آمریکا دادند، آنی که به آمریکا دادند عوض چه گرفتند عوض، اسلحه برای پایگاه درست کردن برای آقای آمریکا. ما، هم نفت دادیم و هم پایگاه برای آنها درست کردیم. آمریکا با این حیله که این مرد هم دخالت داشت، با این حیله نفت را از ما برد و برای خودش در عوض پایگاه درست کرد یعنی اسلحه آورده اینجا که ارتش ما نمی تواند این اسلحه را استعمال بکند، باید مستشارهای آنها باشند، باید کارشناس های آنها باشند. این هم از ناحیه نفت که این نفت ما را اگر چند سال دیگر خدای نخواسته این عمر پیدا کرده بود، عمر سلطنتی پیدا کرده بود، مخازن نفت ما را تمام کرده بود، زراعت مان را هم که تمام کرده، این ملت بکلی ساقط شده بود و باید عملگی کند برای اغیار. ما که فریاد می کنیم از دست این، برای این است. خون های جوان های ما برای این جهات ریخته شده، برای اینکه آزادی می خواهیم ما. ما پنجاه سال است که در اختناق بسر بردیم، نه مطبوعات داشتیم، نه رادیوی صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم، نه خطیب توانست حرف بزند، نه اهل منبر می توانستند حرف بزنند، نه امام جماعت می توانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد، نه هیچ یک از اقشار ملت کارشان را می توانستند ادامه بدهند و در زمان ایشان هم همین اختناق به طریق بالاتر باقی است و باقی بود و الا هم باز نیمه حشاشه او که باقی است، نیمه حشاشه این اختناقی هم باقی است. ما می گوئیم که خود آن آدم، دولت آن آدم، مجلس آن آدم، تمام اینها غیر قانونی است واگر ادامه به این بدهند اینها مجرمند و باید محاکمه بشوند و ما آنها را محاکمه می کنیم.
من دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم، من دولت تعیین می کنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم، من به واسطه اینکه ملت مرا قبول دارد (تکبیر حضار) این آقا که خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبولش ندارند، ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد، فقط آمریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده به ارتش دستور داده که از او پشتیبانی بکنید، انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید. یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگوئید قبولش ندارند، بله چند تا از اشرار را دارند که می آورند توی خیابان ها، از خودشان هست این اشرار، فریاد هم می کنند، از این حرف ها هم می زنند لکن ملت این است، این ملت است (اشاره به حضار). می گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمی شود. خوب واضح است این، یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیرقانونی باید برود، تو غیرقانونی هستی، دولتی که ما می گوئیم، دولتی است که متکی به آرای ملت است، متکی به حکم خداست، تو باید یا خدا را انکار کنی یا ملت را. باید سرجایش بنشیند این آدم و یا اینکه به امر آمریکا و اینها وادار کند یک دسته ای از اشرار را این ملت را قتل عام کند.
ما تا هستیم نمی گذاریم اینها سلطه پیدا کنند، ما نمی گذاریم دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلم های سابق، ما نخواهیم گذشت که محمدرضا برگردد، اینها می خواهند او را برگردانند، بیدار باشید. ای مردم! بیدار باشید، نقشه دارند می کشند، ستاد درست کرده مردیکه در آن جائی که هست، روابط دارند درست می کنند، می خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به کام آمریکا برود. ما نخواهیم گذاشت، تا جان داریم نخواهیم گذاشت و من از خدای تبارک و تعالی سلامت همه شما را خواستار هستم و من عرض می کنم بر همه ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آنوقتی که اینها ساقط بشوند و ما به واسطه آرای مردم، مجلس سنا درست بکنیم و دولت اول را، دولت دائمی را (مقصود من از مجلس سنا مجلس موسسان بود، نه مجلس سنا. مجلس سنا اصلش یک حرف مزخرفی است، همیشه بوده.) تعیین بکنیم.
و من باید یک نصحیت به ارتش بکنم و یک تشکر از یکی از ارکان ارتش، یک قشرهائی از ارتش. اما آن نصحیتی که می کنم این است که ما می خواهیم که شما مستقل باشید، ماها داریم زحمت می کشیم، ماها خون دادیم، ماها جوان دادیم، ماها حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، می خواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد! شما نمی خواهید شما نمی خواهید مستقل باشید
آقای سرلشکر! شما نمی خواهید مستقل باشید، شما می خواهید نوکر باشید من به شما نصحیت می کنم که بیائید در آغوش ملت، همان که ملت می گوید بگوئید، ما باید مستقل باشیم، ملت می گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای آمریکا و اجنبی باشد، شما هم بیائید، ما برای خاطر شما این حرف را می زنیم، شما هم بیائید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگوئید (ما می خواهیم مستقل باشیم، ما نمی خواهیم این مستشارها باشند.) ما که این حرف را می زنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان خون جوان های ما را بریزید که چرا می گوئید من باید مستقل باشم ما می خواهیم تو آقا باشی.
و اما تشکر می کنم از این قشرهائی که متصل شدند به ملت، اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را، آبروی ملت شان را اینها حفظ کردند. این درجه دارها، همافرها، افسرهای نیروی هوائی، اینها همه مورد تشکر و تمجید ما هستند و همین طور آنهائی که در اصفهان و در همدان و در سایر جاها، اینها تکلیف شرعی، ملی، کشوری خودشان را دانستند و به ملت ملحق شدند و پشتیبانی از نهضت اسلامی ملت را کردند ما از آنها تشکر می کنیم و به اینهائی که متصل نشدند می گوئیم که متصل بشوید به اینها، اسلام برای شما بهتر از کفر است، ملت برای شما بهتر از اجنبی است. ما برای شما می گوئیم این مطلب را، شما هم برای خودتان این کار را بکنید، رها بکنید این را، خیال نکنید که اگر رها کردید ما می آئیم شما را به دار می زنیم. این چیزهائی است که شماها یا کسان دیگر درست کرده اند والا این همافرها و این درجه دارها و این افسرها که آمدند و متصل شدند، ما با کمال عزت و سعادت آنها را حفظ می کنیم و ما می خواهیم که مملکت، مملکت قوی باشد، ما می خواهیم که مملکت دارای یک نظام قدرتمند باشد، ما نمی خواهیم نظام را به هم بزنیم، ما می خواهیم نظام محفوظ باشد لکن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت، نه نظامی که دیگران سرپرستی اش را بکنند و دیگران فرمان به آن بدهند.
والسلام علیکم ورحمت الله وبرکاته
ترجیع بند اکثر شعارهای مردم به جان آمده از ستم و طاغوت، " مرگ بر شاه" بود و می دانستند که " تا شاه کفن نشود، این وطن وطن نشود" آنان با شعارهای متعددی نفرت از طاغوت را به نمایش می گذاشتند:
" مرگ بر این سلطنت پهلوی"
" توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد" "شاه بجز خودکشی راه دگر ندارد"
" ایستادن در صف نفت حالا دیگه حرام است" " لباس گرم بپوش که کار شاه تمام است"
" مردم! رفتن شاه یه حقه سیاسی است!" " گول نخورید نهضت ما اساسی است"
" نظام شاهنشاهی نابود باید گردد"
" زندگی مصرفی معادل بردگی است"
" نظام شاهنشاهی مظهر هر فسادیست"
" شاه باید برگردد" " اعدام باید گردد"
" مرگ بر این سلطنت پر فریب"
" مردم ما بیدارند، از سلطنت بیزارند"
مردم از سویی نفرت و انزجار خود را از استبداد و طاغوت به نمایش می گذاشتند و از سوی دیگر، اهداف متعالی خود را نیز به جهانیان اعلام می کردند، آنان با شعارهایی چون:
- "الله اکبر"
- "لا اله الا الله"
-" یا حسین!"
- "حسین جان، حسین جان!" "راهت ادامه دارد"
- "نهضت ما حسینیه" "رهبر ما خمینیه"
ماهیت دینی و مذهبی قیام خود را متجلی می کردند و حرف دل خود را چنین بیان می کردند:
" پرچم، پرچم، پرچم خونین قرآن" " در دست مجاهد مردان"
" تا خون مظلومان به جوش است" " آوای عاشورا به گوش است"
" هر کس که عدالت خواه است" " از عدل علی آگاه است"
" این منطق ثارالله است" " باید به هم یاری نمائیم"
" فتح اسلام در جهاد است" " فتح مسلمان در اتحاد است"
با صراحت و قاطعیت و اطمینان و ایمان کامل می گفتند:
" کار شاه تمام است" " خمینی امام است"
" استقلال و آزادی"
" جمهوری اسلامی "
" آخرین کلام است"
رهبری امام خمینی(س) برجسته ترین نقطه قیام مردم در سال 57 بود. او کانون توجه عموم مردم و محور حرکت چرخهای انقلاب بود و همه تنها گوش به فرمان او بودند و در مسیری حرکت می کردند که رهبر محبوبشان ترسیم می کرد. این مسئله در شعارهای پرشور مردم بخوبی نمایان بود که:
- "الله اکبر، خمینی رهبر"
- " تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست"
- "نهضت ما حسینیه، رهبر ما خمینیه"
- "ما همه سرباز توایم خمینی، گوش به فرمان توایم خمینی "
- "حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله"
یا
- "خمینی آزاده، پیام عالی داده " " که نهضت ما قطعی است"
" پیروزی ما حتمی است" " اگر نمایی تو استقامت"
" سکوت بیجا بود خیانت"
" برو تو ای بیگانه" " مگو دگر افسانه" " که رهبر ما باشد" " خمینی فرزانه" " بود به مهدی مرید و نایب" " شود بزودی امیر و غالب"
یا می گفتند:
" مجاهد بت شکن" " خمینی قهرمان" " فرموده است اینچنین" " به ملت مسلمان" " بهترین عبادت" " به نزد خداوند" " مرگ بر شاه، مرگ بر شاه"
هر راهپیمایی نهایتا به درگیری با نیروهای تا بن دندان مسلح رژیم می انجامید و جوانان بسیاری چون لاله پرپر می شدند ولی هر گلی که پرپر می شد، گلی دیگر می شکفت و روزی دیگر و تظاهراتی دیگر در راه بود، مردم پیکر جوانان شهید خود را به دوش می گرفتند و دردمندانه می سرودند:
" ای شاه خائن آواره گردی" " خاک وطن را ویرانه کردی" " کشتی جوانان وطن، آه و واویلا" " کردی هزاران تن کفن ، آه و واویلا" " مرگ بر شاه، مرگ بر شاه"
" ای شهید حق آیم به سویت" " بهشت موعود در پیش رویت"
" مادر ندیده روی تو، الله اکبر" " پدر نشسته سوگ تو، الله اکبر"
" مرگ بر شاه، مرگ بر شاه"
" زنده و جاوید باد یاد شهیدان ما"
یا می گفتند:
" خون گرفته ایران را " " قزوین و خراسان را" " کشتند جوانان را" " حامیان قرآن را" " مرگ بر این شاه، مرگ بر این شاه!"
با اینکه مزدوران سنگدل رژیم شاه، به امر فرماندهان خود رگبار مسلسل را بی محابا بر روی مردم بی سلاح می گشودند ولی ذره ای ترس از کشته شدن در دل پیر و جوان و زن و مرد نبود. خطاب به رهبر محبوب خود فریاد می زدند:
" خمینی عزیزم، بگو تا خون بریزم"
" از جان خود گذشتیم" " با خون خود نوشتیم"
" یا مرگ یا خمینی"
در برابر تفنگ دژخیمان سینه را سپر می کردند و با خشم انقلابی خطاب به آنان فریاد می زدند:
" می کشم، می کشم آنکه برادرم کشت"
" توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد" " حکومت نظامی دیگر ثمر ندارد"
" به مادرم بگویید، دیگر پسر ندارد"
" اگر به کشتار خلق ادامه دهد این شاه"
" جنگ مسلحانه به یاری روح الله" " سلطنت واژگون" " شاه را سرنگون" " مرگ بر شاه، مرگ بر شاه"
" توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد" " شاه بجز خودکشی راه دگر ندارد"
" وای اگر خمینی حکم جهادم دهد"
" ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد"
" رهبرا رهبرا! ما را مسلح کنید"
1 - حضرت امام به هنگام خروج از فرانسه با ارسال پیامی خطاب به مردم فرانسه، ضمن اظهار تشکر از آنها خداحافظی کردند.
2-
امام خمینی پس از اقامه نماز در کف هواپیما، روی دو پتو با آرامش
خوابیدند. این در حالی بود که همه علاقمندان، دوستداران و نزدیکان ایشان،
نگران انجام این پرواز بودند. خطر انهدام هواپیما و یا ربودن آن در آسمان
چیزی بود که همه را تا لحظه فرود آن در فوردگاه تهران، نگران ساخته بود.
3-
با ورود حضرت امام به سالن فرودگاه، فریاد «الله اکبر» سالن فرودگاه را به
لرزه در آورد. مستقبلین با خواندن سرود «خمینی ای امام»، اشکهای مشتاقان
را بر گونههایشان جاری کردند.
4- حضرت امام طی بیاناتی در فرودگاه
تهران گفتند: من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر میکنم. عواطف ملت ایران
به دوش من بارگرانی است که نمیتوانم جبران کنم. ایشان ضمن اشاره به اینکه
طرد شاه از کشور قدم اول پیروزی بود، همگان را به وحدت کلمه و ادامه
مبارزه تا قطع کامل ریشههای فساد ترغیب کردند. ایشان سپس از آنجا عازم
بهشت زهرا شدند.
5- حضرت امام در اولین سخنرانی خود در میان انبوه
مستقبلین مشتاق در بهشت زهرا، گفتند: من وقتی چشمم به بعضی از اینها که
اولاد خودشان را از دست دادهاند میافتد، سنگینیای در دوشم پیدا میشود
که نمیتوانم تاب بیاورم. محمدرضا پهلوی فرار کرد و همه چیز ما را به باد
داد. مملکت ما را خراب کرد و قبرستانهای ما را آباد. ایشان اضافه کردند:
من دولت تعیین میکنم، من توی دهن دولت میزنم ... من به پشتیبانی این ملت
دولت تعیین میکنم. من به ارتش یک نصیحت میکنم و یک تشکر ..... [ما]
میخواهیم ارتش مستقل باشد. آقای ارتشبد شما نمیخواهید؟ آقای سرلشکر شما
نمیخواهید مستقل باشید؟ و اما تشکر میکنم از قشرهایی که متصل شدند به
ملت.
6- با وجود سرمای زمستان، دیشب هزاران مشتاق زیارت حضرت امام، در مسیر حرکت ایشان خوابیدند.
7- شهرهای کشور در شادی ورود امام، غرق نور و گل و فریاد بود.
8-
از هنگام هجرت حضرت امام از نجف اشرف به پاریس، تراکم سخنرانیها،
مصاحبهها و پیامهای ایشان در این مدت کوتاه یعنی (118 روز اقامت در نوفل
لوشاتو) ، قابل توجیه و تأمل است. به طور یکه ایشان در برخی از روزها به
سؤالات چندین رسانه خبری و تبلیغاتی پاسخ دادهاند. مثلا در تاریخ نوزدهم
دی سال جاری، ایشان در ده مصاحبه جداگانه شرکت کردند و کثرت مصاحبهها،
حکایت از علاقه خبرنگاران و اشتیاق امام برای رساندن پیام خود به دنیاست.
آمار این مجموعه عظیم از این قرار است:
سخنرانیها 59 عدد
مصاحبهها 108 عدد
پیامها 36 عدد
نامهها و تلگرافها و فرمانها 6 عدد
جمع 209 عدد
9-
در حالی که مراسم ورود حضرت امام به طور مستقیم از تلویزیون پخش میشد،
نظامیان با یورش به این سازمان از ادامه پخش آن ممانعت کردند.
10-
عدهای از مردم با قطع جریان پخش مستقیم ورود حضرت امام از تلویزیون به
علت هجوم مأمورین نظامی، از عصبانیت تلویزیونهای خود را به خیابان پرت
کردند.
11- امام خمینی در شب اول اقامت خود در مدرسه رفاه، طی سخنانی با اعضای کمیته استقبال، بر لزوم حفظ وحدت تأکید نمودند.
12- روحانیون متحصن در دانشگاه، با انتشار آخرین اعلامیه خود، به تحصن پایان دادند.
13- در پی درخواست مجدد بختیار برای ملاقات با حضرت امام خمینی، ایشان گفتند: ملاقات با بختیار را در صورت استعفای وی میپذیرم.
14-
شاپور بختیار در آستانه ورود امام خمینی پیامی انتشار داد. وی در پیام خود
مردم را نسبت به ادامه اعتراضات و تظاهرات، خصوصا در روز ورود حضرت امام،
تهدید کرد.
15- دانشجویان ایرانی در مقابل سفارت ایران در آمریکا تظاهرات کردند.
16- آمریکا مقداری از دستگاههای الکترونیکی محرمانه خود را از ایران خارج کرد.
نیروی
هوایی سیستمهای محرمانه جنگندههای اف چهارده را مخفی کرد. گفتنی است که
یکی از وظایف هایزر در ایران، انجام همین مأموریت بوده است.
17- بانکهای سوئیس گفتند که پولهای ایران را پس نمیدهند.
18-
مطبوعات و یونایتد پرس: قراردادهای خرید اسلحه ایران از انگلیس لغو شد.
مقامات لندن گفتند به علت لغو این خریدها، انگلیس معادل چهار میلیارد دلار
بابت عدم فروش و بیکار شدن بیست هزار نفر، زیان خواهد دید.
19- در لیبی به حمایت از انقلاب اسلامی مردم مسلمان ایران، یک راهپیمایی ترتیب یافت.
1-
امام خمینی در جمع روحانیون بیانات مبسوطی را ایراد کردند. ایشان در قسمتی
از این بیانات فرمودند: رژیم سلطنتی از اول خلاف عقل بود ... هر ملتی باید
خودش سرنوشت خودش را تعیین کند.
2- رادیو مسکو: دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا علیه مداخله آمریکائیها در امور داخلی ایران، در برابر کاخ سفید تظاهرات کردند.
1-
حضرت امام طی یک مصاحبه مطبوعاتی در مدرسه رفاه اعلام کردند: شورای انقلاب
حکومت موقت تعیین خواهد شد و حکومت موقت، موظف خواهد بود که مقدمات
رفراندم را تهیه کند. همچنین قانون اساسی که تدوین شد، به آراء عمومی
گذاشته میشود. ایشان دولت بختیار را غیرقانونی اعلام کردند و گفتند: کاری
نکنید که مردم را به جهاد دعوت کنم.
2- دانشجویان ایرانی با حمله به سفارتخانههای ایران در آمریکا، لبنان و استرالیا، نسبت به رژیم سلطنتی ایران ابراز انزجار کردند.
3- چهل تن دیگر از نمایندگان مجلس از مقام خود استعفا دادند.
1- حضرت امام خمینی طی یک سخنرانی جوانان را به ادامه تظاهرات و اعتصابات فرا خواندند.
2-
وزرای خارجه آمریکا و انگلیس طی دیدار دیوید اوئن از آمریکا، در مورد
اوضاع ایران به گفتگو نشستند. بغداد نیز با اعزام هیأتی به عربستان، به
بررسی اوضاع ایران و منطقه پرداخت.
3- ژنرال هایزر، فرستاده ویژه
آمریکا به ایران، با اتمام مأموریت حساس خود و مذاکرات مکرر با مقامات
ایرانی، عازم آمریکا شد. سخنگوی وزرات خارجه آمریکا گفت: هایزر سعی کرد تا
نظامیان ایران از بختیار حمایت کنند. وی به این علت ایران را ترک کرد که
اقامت وی به احساسات ضد آمریکایی در ایران دامن میزد.
4- همافران نیروی هوایی در بهبهان به عنوان طرفداری از امام خمینی، دست به راهپیمایی زدند.
5- آیتالله سیدمحمدباقر صدر با ارسال نامهای از عراق برای حضرت امام، از مبارزات ملت ایران حمایت کرد.
6- به مناسبت ورود حضرت امام به ایران، از سوی آیتالله مرعشی نجفی تلگرامی برای ایشان ارسال شد.
تذکر: برژنف از سیزدهم تا هفدهم ژانویه 1979، مطابق با بیست و سوم دی ماه 1357، در بلغارستان بسر میبرده است.
7-
شهردار تهران در حضور حضرت امام استعفا کرد. امام سپس وی را مجددا به
عنوان شهردار منصوب کردند. جواد شهرستانی از سوی دولت بختیار ممنوعالخروج
شد.
8- گروهی از نمایندگان مستعفی مجلس شورا با حضرت امام دیدار کردند.
1-
انتخاب بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت، رسما اعلام شد. حکم و فرمان
نخست وزیری که با اتفاق آراء شورای انقلاب و تصویب امام خمینی صادر شده
بود، توسط حجتالاسلام والمسلمین رفسنجانی در حضور حضرت امام و آقای
بازرگان قرائت شد.
2- آسوشیتد پرس: با توجه به اینکه شانس
موفقیت بختیار روز به روز کمتر میشود، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به
ابراز حمایت ملایم از بختیار بسنده کرد.
3- رییس سازمان سیا
اعراف کرد که در رابطه با پیش بینی مسائل ایران، این سازمان ناکام بوده
است. وی گفت: چیزی که ما پیش بینی نمیکردیم، این بود که یک مرد هفتاد و
هشت ساله که مدت چهارده سال در تبعید بود، این نیروها را به هم پیوند زند.
4- کیسینجر گفت: بیم آن میرود که انقلاب اسلامی به سایر کشورها سرایت کند و گناه این حرکت، متوجه هدف توخالی حقوق بشر است.
5- آیتالله گلپایگانی بازگشت حضرت امام به میهن را به ایشان تبریک گفت.
614- چند وزارتخانه، از جمله وزارت آموزش و پرورش، امور اقتصاد و دارائی، بهداری و دادگستری، توسط نیروهای ارتش اشغال شد.
7- بیست و دو نماینده دیگر مجلس شورا، استعفا دادند.
8- در تظاهرت مردم آغاجاری، عدهای به شهادت رسیدند.
9- هشت هزار یهودی از ایران به اسرائیل رفتند.
1-
امام خمینی در سخنان خود گفتند: کار عاقلانه و مفید به حال کشور این است
که بختیار و ارتش در مقابل انقلاب اسلامی، عکسالعملی مثبت داشته باشند.
2-
در پاسخ به پیامهای تشکر از سوی مردم و یا شخصیتها و گروههای مختلف به
مناسبت ورود حضرت امام به کشور، از سوی ایشان پیام تشکری خطاب به عموم
انتشار یافت.
3- بازرگان موقتا از رهبری نهضت آزادی کنارهگیری نمود و به مدرسه علوی نقل مکان کرد.
تذکر: در حکم نخست وزیری حضرت امام از وی خواسته شده بود تا بدون واسبتگی حزبی و گروهی به پست نخست وزیری اشتغال یابد.
4-
دکتر سعید، رییس مجلس شورا، در جلسه امروز مجلس اظهار داشت: بازگشت حضرت
آیتالله العظمی خمینی، مرجع عالیقدر تشیع را به خاک وطن از طرف خود و
عموم نمایندگان خوش آمد میگویم.
5- دلوایح محاکمه وزرای سابق و انحلال ساواک، در جلسه مجلس شورا به تصویب رسید.
6- در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان دانشکده افسری، افسران جوان از سوگند وفاداری به شاه معاف شدند.
7- حجتالاسلام فلسفی پس از هشت سال ممنوعیت از سخنرانی، در حضور امام و مردم دیدار کننده از ایشان، سخنرانی کرد.
1- حضرت امام در دیدار با روحانیون شهر اهواز گفتند: ادامه نهضت یک تکلیف است.
2- فرماندار نظامی تهران به این دلیل که مردم به مقررات حکومت نظامی اهمیت نمیدهند، ساعات منع عبور و مرور را کاهش داد.
3- سیزده نفر دیگر از نمایندگان مجلس استعفا دادند.
4- مجمع عمومی سازمان ملل متحد از اوضاع ایران اظهار نگرانی کرد.
1-
جمعی از پرسنل نیروی هوایی با انجام رژه و خواندن سرود در مقابل حضرت
امام، با حرکت اسلامی مردم ایران و رهبری نهضت اعلام همبستگی کردند. ایشان
همچنین از راهپیمایی مردم در حمایت از دولت مهندس بازرگان تشکر کردند.
2- ستاد ارتش، عکس روزنامه کیهان مبنی بر رژه افسران نیروی هوایی در مقابل حضرت امام را تکذیب کرد.
3-
طی روزهای گذشته و امروز، شهر تهران شاهد تظاهرات مردم و فریاد و خشم کلیه
اقشار در مقابل رژیم بود. بانکها و دیگر مؤسسات دولتی مورد هجوم مردم به
ستوه آمده از جنایتهای شاه قرار گرفتند و شعلههای آتش از همه سو زبانه
میکشید.
4- امام خمینی طی نطق کوتاهی که از شکبه تلویزیونی
کارکنان اعتصابی رادیو و تلویزیون بطور مستقیم پخش میشد ضمن آرزوی موفقیت
برای کارکنان رسانههای گروهی گفتند: دستگاههایی در این قسمت بوده و هست
که بایستی در خدمت مردم میبودند. ولی رژیم غاصب از آنها در راه هدفهای
نامشروع استفاده کرده است.
5- در درگیریهای گرگان، پنج نفر کشته و یازده نفر مجروح شدند.
6- مهندس شریف امامی که از طرف دادستانی ممنوعالخروج شده بود، از کشور گریخت.
1-
با حمله مأموران گارد به پادگان نیروی هوایی تهران، جنگ خیابانی آغاز شد.
به گفته همافران، وقتی که رادیو اعلام کرد فیلم ورود امام خمینی بعد از
اخبار تلویزیون نمایش داده خواهد شد، آنها در سالن پادگان اجتماع کردند.
با ظاهر شدن تصویر حضرت امام بر صفحه تلویزیون، طنین صلوات سالن را پر کرد
و در این هنگام، افراد گارد به سوی آنها تیراندازی کردند و درگیری آغاز شد.
2-
مردم ساکن در اطراف خوابگاه همافران، هنگامی که از حمله نیروی گارد به
همافران آگاه شدند، اهالی خیابانهای اطراف را نیز با خبر کردند و طولی
نکشید که جمعیت انبوهی در کنار دیوار خوابگاه گرد آمدند که با فریاد
اللهاکبر از همافران حمایت میکردند.
3- اجتماع مردم در کنار
خوابگاه همافران نیروی هوایی که از ساعت ده شب آغاز شده بود همچنان ادامه
یافت. ترس مردم این بود که در صورت پراکنده شدن، نیروهای گارد، مجددا به
همافران حمله کنند، لذا از دفتر حضرت امام کسب تکلیف کردند و دفتر امام
توصیه کردند که پراکنده نشوید.
4- مردم در کنار خوابگاه نیروی
هوایی همچنان شعار میدادند و خود را با آتش لاستیکهای فرسوده گرم می
کردند که در ساعت 5/3 بعد از نیمه شب مأموران حکومت نظامی با خودروهای
نظامی و در حالیکه از دور با شلیک رگبار مسلسلها به طرف هوا در صدد
ترساندن مردم بودند، به اجتماع مردم حمله کردند. در این هنگام مردم به
کوچههای اطراف پناه بردند اما مأمورین توانستند یکصد و پنجاه و دو نفر را
دستگیر و به محل استقرار حکومت نظامی در کلانتری تهران و منتقل کنند. در
بین دستگیر شدگان دو روحانی نیز حضور داشتند.
تذکر: ظاهرا اولین کلانتری ساقط شده در جریان هجوم مردم همین کلانتری بود.
1-
با آغاز درگیری مسلحانه، پرسنل انقلابی نیروی هوایی برای تسلیح مردم در
ازاء کارت پایان خدمت سربازی، یک قبضه سلاح و هفت فشنگ در اختیار آنان
قرار میدادند.
2- درساعت 5/4 بعدازظهر کلانتری تهران نو ـ پس از
پنج ساعت زد و خورد شدید بین مأمورین گارد و مردم ـ سقوط کرد و مردم و
گاردیها در این زدو خورد چندین کشته و مجروح داشتند . از این پس،
کلانتریها یکی پس از دیگری به دست مردم ساقط شدند.
3- فرماندار
نظامی تهران در اعلامیه شماره چهل خود، ساعات حکومت نظامی را از ساعت چهار
و نیم بعدازظهر تا ساعت پنج صبح افزایش داد. پس از شدت گرفتن حملات مردم
به کلانتریها و پادگانها، فرماندار نظامی تهران در همین روز ساعت منع
عبور و مرور را تا ساعت دوازده ظهر افزایش داد. یعنی مردم تنها از ساعت
دوازده شهر تا چهار و نیم بعدازظهر اجازه خروج از منازل خود را دارند.
4-
حضرت امام خمینی در رابطه با حکومت نظامی اعلام شده از طرف فرماندار نظامی
تهران، آن را ملغی اعلام کردند و گفتند: اعلامیه امروز حکومت نظامی خدعه و
خلاف شرع است و مردم به هیچوجه به آن اعتنا نکنند ... اخطار میکنم که اگر
دست از این برادر کشی بر ندارند و لشگر گارد به محل خودش برنگردد ...
تصمیم آخر خود را به امید خدا میگیریم. همچنین دولت موقت، اعلامیه حکومت
نظامی را یک توطئه توصیف کرد.
5- مینیبوسها و ماشینهای وابسته
به ستاد کمیته امام خمینی، با بلندگو، لغو اعلامیه فرماندار نظامی را در
سطح تهران اعلام کردند. گفتنی است که بنا به گفته رحیمی، یکی از سران
ارتش، حکومت نظامی تصمیم داشت که با افزایش ساعات حکومت نظامی، به انجام
کودتا و سرکوب مردم و خصوصا ترور و دستگیری رهبران نهضت، بپردازد. این
تصمیم حضرت امام، توطئه بزرگی را در آستانه پیروزی نهضت در نطفه خفه کرد.
6-
امام خمینی در جواب به استعفای افراد نیروی مسلح نوشتند: قسم برای حفظ
قدرت طاغوتی صحیح نیست و مخالفت با آن واجب است و کسانی که قسم خوردهاند
باید بر خلاف آن عمل کنند.
7- مردم مسلح به یاری افراد نیروی هوایی رفتند. جنگ خیابانی در تهران اوج بیشتری پیدا کرد.
8- دهها هزار تن از مردم در خیابان فرحآباد، پشت کیسههای شن و خاک سنگر گرفتند.
9-
کلانتریهای تهران نو، (چهارده و شانزده و بیست و یک و نه) و نارمک ده و
یازده و شهر ری، سقوط کردند و همچنین یک هلیکوپتر گارد در تهران در هوا
ساقط شد.
10- حجتالاسلام دکتر مفتح از جانب حضرت امام، عکس مندرج
در روزنامه کیهان مبنی بر رژه افسران نیروی هوایی در مقابل ایشان را کاملا
صحیح و واقعی دانست.
11- از سوی دفتر تبلیغات امام خمینی، هر گونه تماس با بختیار و سران ارتش تکذیب شد.
12- امام خمینی اعلام کردند که من خودم اهل قلم و بیان هستم و هیچ سخنگویی ندارم.
13-
ستاد امداد و سازمان ملی پزشکان، تعداد شهدا را تا ساعت یازده امشب، صد و
بیست و شش تن ، و مجروین را ششصد و سی و چهار نفر ذکر کرد.
14- شمار کشته شدگان که به بیمارستان جرجانی منتقل شدهاند، به چهل و شش نفر رسید و تعداد زخمیها به علت کثرت آنها قابل شمارش نیست.
1-
با تلاش برخی از دوستان بختیار و نیز نزدیکان مهندس بازرگان، بنا شد
جلسهای با حضور بازرگان، بختیار و قرهباغی تشکیل گردد. عباس امیرانتظام
درباره این جلسه میگوید: قبل از جلسه، بختیار به من تلفن زد و گفت
استعفای خود را در جلسه تسلیم خواهد کرد. لیکن بختیار در جلسه حاضر نشد و
تنها استعفا نامه خود را برای جلسه فرستاد.
2- واحدهای نظامی چند
شهر، از جمله لشگر زرهی قزوین، به سوی تهران روانه شدند. مردم، جاده تهران
ـ کرج را به منظور جلوگیری از ورود واحدهای نظامی، مسدود کردند.
3- نبرد شدید مردم با نیروی گارد در خیابانهای تهران شدت بیشتری پیدا کرد.
4- در پی درگیریهای اخیر، پزشکی قانونی مملو از شهدایی است که در چند روز اخیر کشته و شناسایی نشدهاند.
5-
تسلیحات ارتش، زندان اوین، ساواک سلطنت آباد، مجلسین سنا و شورا، رادیو و
تلویزیون، نخست وزیری، ژاندارمری و شهربانی، به دست مردم تصرف شد.
6-
نصیری، رییس ساواک، سالار جاف، قاتل مردم کردستان و سپهبد رحیمی، توسط
مردم بازداشت شدند. همچنین سپهبد بدرهای، فرمانده نیروی زمینی، محمد امین
و بیگلری، جانشین فرماندگان گارد، به هلاکت رسیدند.
7- فرماندهان نیروهای سه گانه ارتش با حضور در خدمت امام خمینی، استعفای خود را تقدم کردند.
8- با مراجعه به منزل حضرت امام، گروههای مسلح پشتیبانی خود را از امام اعلام کردند.
9- حضرت امام به دنبال سقوط نهادهای اصلی رژیم و عقبنشینی ارتش از مردم خواستند که آرامش و نظم را مجددا برقرار کنند.
10-
رییس ستاد کل ارتش از جمله مواردی که موجب شد ارتش اعلام بیطرفی کند،
اینها بود: رییس ستاد شهربانی به کلانتریها گفته بود مقاومت نکنند؛ در
حالیکه این خلاف دستور بود. اعزام نیروهای زبده کمکی برای افسران محاصره
شده در مسلسلسازی به جهت تمرد آنها بینتیجه ماند. سربازان به طور دسته
جمعی فرار میکردند و بدون اجازه به پادگانها برمی گشتند. نیروهای زرهی
به علت سد شدن راه آنها توسط مردم و تیر خوردن سرلشکر ریاحی، موفق به کار
نشدند. نیروی هوایی به علت پیوستن افسران و همافران به مردم، قدرت انجام
پرواز نداشت. بینظمی عمومی، نافرمانی و اعلام همبستگی افسران عالی رتبه
با کمیته امام خمینی همه گیر شده بود.
11- انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی، نظام دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی را سرنگون کرد.
12-
امام خمینی طی پیام دیگری خطاب به مردم گفتند: توجه داشته باشید که انقلاب
ما از نظر پیروزی بر دشمن هنوز به پایان نرسیده است. دشمن از انواع وسایل
و دسایس بهرهمند است و توطئهها در کمین است. تنها هوشیاری و انضباط
انقلابی و اطاعت از فرمانهای رهبری و دولت موقت اسلامی است که توطئهها
را نقش بر آب میسازد ... با دولت موقت اسلامی همکاری نمایید تا با حول و
قوه الهی هر چه زودتر با همکاری یکدیگر ایران اسلامی آباد و آزاد را مورد
غبطه جهانیان بسازیم.
13- مهندس بازرگان طی یک نطق تلویزیونی، ضمن
تشکر از آحاد مختلف مردم و خصوصا از اعلام بیطرفی ارتش در مسائل سیاسی
گفت: تیمسار قرهباغی در ملاقات حضوری، همکاری خود را با دولت موقت
اینجانب اظهار نموده است.
14- از سوی حضرات آیات مرعشی نجفی و
شیرازی، اعلامیههای جداگانهای خطاب به ملت ایران منتشر گردید و پیروزی
انقلاب اسلامی تبریک گفته شد.
15- پس از سقوط رژیم سلطنتی، همافران
نیروی هوایی که در حرکت نظامی مردم نقش مهمی داشتند، از همکاری و مدد
رسانی به موقع مردم تشکر کردند.
16- به مناسبت سقوط رژیم شاه، از سوی یاسر عرفات پیام تبریکی خطاب به حضرت امام فرستاده شد.
17- آیتالله خویی با ارسال تلگرافی برای حضرت امام، ورود ایشان را به ایران تبریک گفت.
وقایع
انقلاب آن قدر سریع بود که حتی مقامات آمریکایی در آخرین روزها
نمیدانستند انقلاب پیروز شده است. اتاق عملیات کاخ سفید از طرف برژینسکی،
تلفنی از سالیوان میپرسید: آیا هنوز امکان کودتا وجود دارد؟