تولد | 1288 تهران |
مرگ | 1 بهمن 1353 تهران |
مدفن | قبرستان شیخان قم |
لقبها | پدر طب کودکان ایران |
زمینه فعالیت | طب اطفال |
ملیت | ایرانی |
اهل | روستای گرکان |
مذهب | شیعه |
همسر یا شریک زندگی | زهرا قریب |
والدین | علی اصغر خان قریب |
پیشه | پزشکی |
نقشهای برجسته | بنیانگذار طب نوین اطفال در ایران و از بنیانگذاران بیمارستان مرکز طبی کودکان |
محمد قریب (۱۲۸۸ در تهران - ۱۳۵۳) از اولین پزشکان متخصص طب اطفال ایران و بنیانگذار طب نوین اطفال در ایران و از بنیانگذاران بیمارستان مرکز طبی کودکان بود.
دکتر محمد قریب در سال ۱۲۸۸ در تهران متولد شد. پدرش مرحوم علی اصغر خان قریب و از مردم روستای گرکان از توابع آشتیان بود. تحصیلات ابتدایی را در دبستان سیروس و متوسطه را در دارلفنون تهران (دارالمعلمین) گذراند . او در سال ۱۳۰۶ شمسی در زمره اولین گروه دانشجویان ایرانی بود که برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به فرانسه رفتند. وی در پایان سال اول در شهر رن فرانسه موفق به دریافت جایزه لابراتور تشریح دانشکده پزشکی شد. وی در سال ۱۳۱۴ نخستین ایرانی بود که توانست در کنکور انترنی بیمارستان پاریس موفق شود.
دکتر قریب ، به پاس خدمات چشمگیر علمی ، به دریافت نشان دانش از دانشگاه تهران و نشان درجۀ اول فرهنگ از وزارت آموزش و پرورش و نشان عالی لژون دونور از دولت فراسه نائل گشت.
وی در سال ۱۳۱۵ با دوشیزه زهرا قریب دختر مرحوم استاد عبدالعظیم قریب ازدواج کرد . و در سال ۱۳۱۷
به ایران بازگشت. پس از طی نمودن دوره سربازی در سال ۱۳۱۹ به عنوان
دانشیار طب اطفال در دانشگاه به فعالیت علمی مشغول گردید. وی ابتدا در
بیمارستان رازی به اداره بخش اطفال مشغول شد و بعد از آن به بیمارستان
هزار تختخوابی رفت و در آنجا بخش اطفال را دایر کرد. او در سال ۱۳۱۹ کتاب
بیماریهای کودکان را به چاپ رساند و در سال ۱۳۳۵ با همکاری آقای دکتر حسن اهری آن را با اصلاحات جدید تجدید چاپ نمود.
دکتر قریب در سال ۱۳۲۱ موفق به دریافت نشان عالی دولت فرانسه شد و در سال ۱۳۵۰ به عضویت هیئت مدیره انجمن بین المللی بیماریهای کودکان در آمد. همچنین در آخرین سالهای عمر وی موفق به دریافت نشان درجه اول فرهنگ از وزارت آموزش و پرورش شد.
وی در طول سالهای فعالیت علمی خود در کنگرههای مختلف بین المللی در کشورهای مختلف از جمله فرانسه، آمریکا، کانادا، ژاپن، ترکیه و اتریش شد و عضویت چندین مجمع علمی بین المللی را برعهده داشت. ایشان اولین تعویض خون را در ایران انجام دادند و از بنیانگذاران انتقال خون در ایران بود.
از مهمترین اقدامات ایشان بنیانگذاری و تأسیس اولین بیمارستان تخصصی کودکان یعنی بیمارستان مرکز طبی کودکان به همراه دکتر حسن اهری بود که ایشان این اقدام را در زمان بازنشستگی خود انجام دادند مرحوم دکتر قریب در حین فعالیت علمی فعالیت سیاسی و اجتماعی نیز داشت به گونهای که بارها در کلاس درس به اقدامات رژیم پهلوی انتقاد نموده و پس از واقعه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نیز پس از امضای یک بیانیه به همراه ۱۰ تن دیگر از اعضای هیئت علمی دانشگاه مانند مهندس بازرگان، دکتر سحابی و دکتر نعمت الهی به دستور محمدرضا شاه از دانشگاه اخراج شدند که این موضوع باعث افزایش محبوبیت ایشان در بین دانشجویان و جامعه دانشگاهی شد.
مرحوم دکتر قریب در سال ۱۳۵۱ به هماچوری (دفع خون از دستگاه ادراری) مبتلا شدند که بعدها تشخیص سرطان مثانه داده شد و اقدامات درمانی انجام شده درایران و آمریکا تأثیر چندانی بر بیماری ایشان نداشته و سرانجام در روز سه شنبه اول بهمن ماه ۱۳۵۳ در بیمارستان مرکز طبی کودکان محل خدمت خود دار فانی را وداع کردند و طبق وصیت خودشان در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شدند.لازم به ذکر است برای مراسم تدفین دکتر محمد قریب، محمدرضا شاه پهلوی بهمراه خودروهای دربار شخصاً جنازه دکتر محمد قریب را از تهران تا قم همراهی کردند[نیازمند منبع] و آیت الله العظمی گلپایگانی نماز ایشان را قرات فرمودند.[نیازمند منبع]روزگار قریب نام مجموعه تلویزیونی است که کیانوش عیاری درباره زندگی دکتر محمد قریب ساختهاست.
حمد و ثنای الهی
ستایش خدای را سزاست که در یگانگی اش بلند مرتبه و در تنهایی اش به آفریدگان نزدیک
است؛ سلطنتش پرجلال و در ارکان آفرینش اش بزرگ است. بى آنکه مکان گیرد و جابه جا
شود، بر همه چیز احاطه دارد و بر تمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.
همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگی او را پایانی نیست. آغاز و انجام از
او و برگشت تمامی امور به سوی اوست.
اوست آفریننده آسمان ها و گستراننده زمین ها و حکمران آن ها. دور و منزه از خصایص
آفریده هاست و در منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر است. هموست پروردگار
فرشتگان و روح؛ افزونی بخش آفریده ها و نعمت ده ایجاد شده هاست.
به یک نیم نگاه دیده ها را ببیند و دیده ها هرگز او را نبینند.
کریم و بردبار و شکیباست. رحمت اش جهان شمول و عطایش منّت گذار. در انتقام بی شتاب
و در کیفر سزاواران عذاب، صبور و شکیباست. بر نهان ها آگاه و بر درون ها دانا.
پوشیده ها بر او آشکار و پنهان ها بر او روشن است. او راست فراگیری و چیرگی بر هر
هستی. نیروی آفریدگان از او و توانایی بر هر پدیده ویژه اوست. او را همانندی نیست و
هموست ایجادگر هر موجود در تاریکستان لاشیء. جاودانه و زنده و عدل گستر. جز او
خداوندی نباشد و اوست ارجمند و حکیم.
دیده ها را بر او راهی نیست و اوست دریابنده دیده ها. بر پنهانی ها آگاه و بر کارها
داناست. کسی از دیدن به وصف او نرسد و بر چگونگی او از نهان و آشکار دست نیابد مگر،
او - عزّوجلّ - خود، راه نماید و بشناساند.
و گواهی می دهم که او «الله» است. همو که تنزّهش سراسر روزگاران را فراگیر و نورش
ابدیت را شامل است. بی مشاور، فرمانش را اجرا، بی شریک تقدیرش را امضا و بی یاور
سامان دهی فرماید. صورت آفرینش او را الگویی نبوده و آفریدگان را بدون یاور و رنج و
چاره جویی، هستی بخشیده است. جهان با ایجاد او موجود و با آفرینش او پدیدار شده است.
پس اوست «الله» که معبودی به جز او نیست. همو که صُنعش استوار است و ساختمان
آفرینشش زیبا. دادگری است که ستم روا نمی دارد و کریمی که کارهابه او بازمی گردد.
و گواهی می دهم که او «الله» است که آفریدگان در برابر بزرگی اش فروتن و در مقابل
عزّتش رام و به توانایی اش تسلیم و به هیبت و بزرگی اش فروتن اند. پادشاه هستی ها و
چرخاننده سپهرها و رام کننده آفتاب و ماه که هریک تا اَجَل معین جریان یابند. او
پردۀ شب را به روز و پردۀ روز را - که شتابان در پی شب است - به شب پیچد. اوست
شکنندۀ هر ستمگر سرکش و نابودکنندۀ هر شیطان رانده شده.
نه او را ناسازی باشد و نه برایش انباز و مانندی. یکتا و بی نیاز، نه زاده و نه
زاییده شده، او را همتایی نبوده، خداوند یگانه و پروردگار بزرگوار است. بخواهد و به
انجام رساند. اراده کند و حکم نماید. بداند و بشمارد. بمیراند و زنده کند. نیازمند
و بی نیاز گرداند. بخنداند و بگریاند. نزدیک آورد و دور برد. بازدارد و عطا کند. او
راست پادشاهی و ستایش. به دست توانی اوست تمام نیکی. و هموست بر هر چیز توانا.
شب را در روز و روز را در شب فرو برد. معبودی جز او نیست؛ گران مایه و آمرزنده؛
اجابت کنندۀ دعا و افزایندۀ عطا، بر شمارندۀ نفَس ها؛ پروردگار پری و انسان. چیزی
بر او مشکل ننماید، فریاد فریادکنندگان او را آزرده نکند و اصرارِ اصرارکنندگان او
را به ستوه نیاورد.
نیکوکاران را نگاهدار، رستگاران را یار، مؤمنان را صاحب اختیار و جهانیان را
پروردگار است؛ آن که در همه احوال سزاوار سپاس و ستایش آفریدگان است.
او را ستایش فراوان و سپاس جاودانه می گویم بر شادی و رنج و بر آسایش و سختی و به او و فرشتگان و نبشته ها و فرستاده هایش ایمان داشته، فرمان او را گردن می گذارم و اطاعت می کنم؛ و به سوی خشنودی او می شتابم و به حکم او تسلیمم؛ چرا که به فرمانبری او شائق و از کیفر او ترسانم. زیرا او خدایی است که کسی از مکرش در امان نبوده و از بی عدالتیش ترسان نباشد (زیرا او را ستمی نیست).
فرمان الهی برای مطلبی مهم
و اکنون به عبودیت خویش و پروردگاری او گواهی می دهم. و وظیفه خود را در آن چه وحی
شده انجام می دهم مباد که از سوی او عذابی فرود آید که کسی یاری دورساختن آن از من
نباشد. هر چند توانش بسیار و دوستی اش (با من) خالص باشد.
- معبودی جز او نیست - چرا که اعلام فرموده که اگر آن چه (درباره ی علی) نازل کرده
به مردم نرسانم، وظیفه رسالتش را انجام نداده ام؛ و خداوند تبارک و تعالی امنیت از
[آزار] مردم را برایم تضمین کرده و البته که او بسنده و بخشنده است.
پس آنگاه خداوند چنین وحی ام فرستاد: «به نام خداوند همه مهرِ مهرورز. ای فرستادۀ
ما! آن چه از سوی پروردگارت دربارۀ علی و خلافت او بر تو فرود آمده بر مردم ابلاغ
کن، وگرنه رسالت خداوندی را به انجام نرسانده ای؛ و او تو را از آسیب مردمان نگاه
می دارد.»
هان مردمان! آنچه بر من فرود آمده، در تبلیغ آن کوتاهی نکرده ام و حال برایتان سبب
نزول آیه را بیان می کنم: همانا جبرئیل سه مرتبه بر من فرود آمد از سوی سلام،
پروردگارم - که تنها او سلام است - فرمانی آورد که در این مکان به پا خیزم و به هر
سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و
امام پس از من بوده. جایگاه او نسبت به من به سان هارون نسبت به موسی است، لیکن
پیامبری پس از من نخواهد بود او (علی)، صاحب اختیارتان پس از خدا و رسول است؛
و پروردگارم آیه ای بر من نازل فرموده که: «همانا ولی، صاحب اختیار و سرپرست شما،
خدا و پیامبر او و ایمانیانی هستند که نماز به پا می دارند و در حال رکوع زکات می
پردازند.» و هر آینه علی بن ابی طالب نماز به پا داشته و در رکوع زکات پرداخته و
پیوسته خداخواه است.
و من از جبرئیل درخواستم که از خداوند سلام اجازه کند و مرا از این مأموریت معاف
فرماید. زیرا کمی پرهیزگاران و فزونی منافقان و دسیسۀ ملامت گران و مکر مسخره
کنندگان اسلام را می دانم؛ همانان که خداوند در کتاب خود در وصفشان فرموده: «به
زبان آن را می گویند که در دل هایشان نیست و آن را اندک و آسان می شمارند حال آن که
نزد خداوند بس بزرگ است.»
و نیز از آن روی که منافقان بارها مرا آزار رسانیده تا بدانجا که مرا اُذُن [سخن
شنو و زودباور ]نامیده اند، به خاطر همراهی افزون علی با من و رویکرد من به او و
تمایل و پذیرش او از من، تا بدانجا که خداوند در این موضوع آیه ای فرو فرستاده: « و
از آنانند کسانی که پیامبر خدا را می آزارند و می گویند: او سخن شنو و زودباور است.
بگو: آری سخن شنو است. - بر علیه آنان که گمان می کنند او تنها سخن می شنود - لیکن
به خیر شماست، او (پیامبر صلی الله علیه و آله) به خدا ایمان دارد و مؤمنان را
تصدیق می کند و راستگو می انگارد.»
و اگر می خواستم نام گویندگان چنین سخنی را بر زبان آورم و یا به آنان اشارت کنم و یا مردمان را به سویشان هدایت کنم [که آنان را شناسایی کنند] می توانستم. لیکن سوگند به خدا در کارشان کرامت نموده لب فروبستم. با این حال خداوند از من خشنود نخواهد گشت مگر این که آن چه در حق علی عیه السّلام فرو فرستاده به گوش شما برسانم. سپس پیامبر صلّی الله علیه و آله چنین خواند: «ی پیامبر ما! آن چه از سوی پروردگارت بر تو نازل شده - در حقّ علی - ابلاغ کن؛ وگرنه کار رسالتش را انجام نداده ای. و البته خداوند تو را از آسیب مردمان نگاه می دارد.»
اعلان رسمی ولایت و امامت دوازده امام علیهم السلام
هان مردمان! بدانید این آیه دربارۀ اوست. ژرفی آن را فهم کنید و بدانید که خداوند
او را برایتان صاحب اختیار و امام قرار داده، پیروی او را بر مهاجران و انصار و
آنان که به نیکی از ایشان پیروی می کنند و بر صحرانشینان و شهروندان و بر عجم و عرب
و آزاد و برده و بر کوچک و بزرگ و سفید و سیاه و بر هر یکتاپرست لازم شمرده است.
[هشدار که] اجرای فرمان و گفتار او لازم و امرش نافذ است. ناسازگارش رانده، پیرو و
باورکننده اش در مهر و شفقت است. هر آینه خداوند، او و شنوایان سخن او و پیروان
راهش را آمرزیده است.
هان مردمان! آخرین بار است که در این اجتماع به پا ایستاده ام. پس بشنوید و فرمان
حق را گردن گذارید؛ چرا که خداوند عزّوجلّ صاحب اختیار و ولی و معبود شماست؛ و پس
از خداوند ولی شما، فرستاده و پیامبر اوست که اکنون در برابر شماست و با شما سخن می
گوید. و پس از من به فرمان پروردگار، علی ولی و صاحب اختیار و امام شماست. آن گاه
امامت در فرزندان من از نسل علی خواهد بود. این قانون تا برپایی رستاخیز که خدا و
رسول او را دیدار کنید دوام دارد.
روا نیست، مگر آن چه خدا و رسول او و امامان روا دانند؛ و ناروا نیست مگر آن چه
آنان ناروا دانند. خداوند عزوجل، هم روا و هم ناروا را برای من بیان فرموده و آن چه
پروردگارم از کتاب خویش و حلال و حرامش به من آموخته در اختیار علی نهاده ام.
هان مردمان! او را برتر بدانید. چرا که هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند آن را در
جان من نبشته و من نیز آن را در جان پیشوای پرهیزکاران، علی، ضبط کرده ام. او (علی)
پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سورۀ یاسین یاد کرده که: «و دانش هر چیز را
در امام روشنگر برشمرده ایم...»
هان مردمان! از علی رو برنتابید. و از امامتش نگریزید. و از سرپرستی اش رو
برنگردانید. او [شما را] به درستی و راستی خوانده و [خود نیز] بدان عمل نماید. او
نادرستی را نابود کند و از آن بازدارد. در راه خدا نکوهش نکوهش گران او را از کار
باز ندارد. او نخستین مؤمن به خدا و رسول اوست و کسی در ایمان، به او سبقت نجسته. و
همو جان خود را فدای رسول الله نموده و با او همراه بوده است تنها اوست که همراه
رسول خدا عبادت خداوند می کرد و جز او کسی چنین نبود.
اولین نمازگزار و پرستشگر خدا به همراه من است. از سوی خداوند به او فرمان دادم تا
[در شب هجرت] در بستر من بیارامد و او نیز فرمان برده، پذیرفت که جان خود را فدای
من کند.
هان مردمان! او رابرتر دانید، که خداوند او را برگزیده؛ و پیشوایی او را بپذیرید،
که خداوند او را برپا کرده است.
هان مردمان! او از سوی خدا امام است و هرگز خداوند توبه منکر او را نپذیرد و او را
نیامرزد. این است روش قطعی خداوند درباره ناسازگار علی و هرآینه او را به عذاب
دردناک پایدار کیفر کند. از مخالفت او بهراسید و گرنه در آتشی درخواهید شد که آتش
گیرۀ آن مردمانند؛ و سنگ، که برای حق ستیزان آماده شده است.
هان مردمان! به خدا سوگند که پیامبران پیشین به ظهورم مژده داده اند و اکنون من
فرجام پیامبران و برهان بر آفریدگان آسمانیان و زمینیانم. آن کس که راستی و درستی
مرا باور نکند به کفر جاهلی درآمده و تردید در سخنان امروزم همسنگ تردید در تمامی
محتوای رسالت من است، و شک و ناباوری در امامت یکی از امامان، به سان شک و ناباوری
در تمامی آنان است. و هرآینه جایگاه ناباوران ما آتش دوزخ خواهد بود.
هان مردمان! خداوند عزّوجلّ از روی منّت و احسان خویش این برتری را به من پیشکش کرد
و البته که خدایی جز او نیست. آگاه باشید: تمامی ستایش ها در همه روزگاران و در هر
حال و مقام یژۀ اوست.
هان مردمان! عل را برتر دانید؛ که او برترین مردمان از مرد و زن پس از من است؛ تا
آن هنگام که آفریدگان پایدارند و روزی شان فرود آید.
دور دورباد از درگاه مهر خداوند و خشم خشم باد بر آن که این گفته را نپذیرد و با من
سازگار نباشد!
هان! بدانید جبرئیل از سوی خداوند خبرم داد: «هر آن که با علی بستیزد و بر ولایت او
گردن نگذارد، نفرین و خشم من بر او باد!» البته بایست که هر کس بنگرد که برای فردای
رستاخیز خود چه پیش فرستاده. [هان!] تقوا پیشه کنید و از ناسازگاری با علی بپرهیزید.
مباد که گام هایتان پس از استواری درلغزد. که خداوند بر کردارتان آگاه است.
هان مردمان! همانا او هم جوار و همسایه خداوند است که در نبشته ی عزیز خود او را
یاد کرده و دربارۀ ستیزندگان با او فرموده: «تا آنکه مبادا کسی در روز رستخیز بگوید:
افسوس که دربارۀ همجوار و همسایه ی خدا کوتاهی کردم...»
هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفی آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید
و از متشابهاتش پیروی ننمایید. پس به خدا سوگند که باطن ها و تفسیر آن را آشکار نمی
کند مگر همین که دست و بازوی او را گرفته و بالا آورده ام و اعلام می دارم که: هر
آن که من سرپرست اویم، این علی سرپرست اوست. و او علی بن ابی طالب است؛ برادر و وصی
من که سرپرستی و ولایت او حکمی است از سوی خدا که بر من فرستاده شده است.
هان مردمان! همانا علی و پاکان از فرزندانم از نسل او، یادگار گران سنگ کوچک ترند و
قرآن یادگار گران سنگ بزرگ تر. هر یک از این دو از دیگر همراه خود خبر می دهد و با
آن سازگار است. آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در حوض کوثر بر من وارد شوند.
هان! بدانید که آنان امانتداران خداوند در میان آفریدگان و حاکمان او در زمین اویند.
هشدار که من وظیفه ی خود را ادا کردم. هشدار که من آن چه بر عهده ام بود ابلاغ کردم
و به گوشتان رساندم و روشن نمودم. بدانید که این سخن خدا بود و من از سوی او سخن
گفتم. هشدار که هرگز به جز این برادرم کسی نباید امیرالمؤمنین خوانده شود. هشدار که
پس از من امارت مؤمنان بری کسی جز او روا نباشد.
سپس فرمود: مردمان! کیست سزاوارتر از شما به شما؟ گفتند خداوند و پیامبر او! سپس فرمود آگاه باشید! آن که من سرپرست اویم، پس این علی سرپرست اوست! خداوندا دوست بدار آن را که سرپرستی او را بپذیرد و دشمن بدار هر آن که او را دشمن دارد و یاری کن یار او را؛ و تنها گذار آن را که او را تنها بگذارد.
بلند کردن امیرالمومنینعلیه السلام بدست رسول خداصلی الله
علیه و آله
هان مردمان! این علی است برادر و وصی و نگاهبان دانش من. و هموست جانشین من در میان
امّت و بر گروندگان به من و بر تفسیر کتاب خدا که مردمان را به سوی او بخواند و به
آن چه موجب خشنودی اوست عمل کند و با دشمنانش ستیز نماید. او پشتیبان فرمانبرداری
خداوند و بازدارنده از نافرمانی او باشد. همانا اوست جانشین رسول الله و فرمانروای
ایمانیان و پیشوای هدایتگر از سوی خدا و کسی که به فرمان خدا با پیمان شکنان،
رویگردانان از راستی و درستی و به دررفتگان از دین پیکار کند. خداوند فرماید: «فرمان
من دگرگون نخواهدشد.»
پروردگارا! اکنون به فرمان تو چنین می گویم: خداوندا! دوستداران او را دوست دار. و
دشمنان او را دشمن دار. پشتیبانان او را پشتیبانی کن. یارانش را یاری نما. خودداری
کنندگان از یاری اش را به خود رها کن. ناباورانش را از مهرت بران و بر آنان خشم خود
را فرود آور.
معبودا! تو خود در هنگام برپاداشتن او و بیان ولایتش نازل فرمودی که: «امروز آیین شما را به کمال، و نعمت خود را بر شما به اتمام رساندم، و اسلام را به عنوان دین شما پسندیدم.» «و آن که به جز اسلام دینی را بجوید، از او پذیرفته نبوده، در جهان دیگر در شمار زیانکاران خواهد بود.» خداوندا، تو را گواه می گیرم که پیام تو را به مردمان رساندم.
هان مردمان! خداوند عزّوجلّ دین را با امامت علی تکمیل فرمود. اینک آنان که از او و جانشینانش از فرزندان من و از نسل او - تا برپایی رستاخیز و عرضه ی بر خدا - پیروی نکنند، در دو جهان کرده هایشان بیهوده بوده در آتش دوزخ ابدی خواهند بود، به گونه ی که نه از عذابشان کاسته و نه برایشان فرصتی خواهد بود.
هان مردمان! این علی یاورترین، سزاوارترین و نزدیک ترین و عزیزترین شما نسبت به من است. خداوند عزّوجلّ و من از او خشنودیم. آیه رضایتی در قرآن نیست مگر این که درباره ی اوست. و خدا هرگاه ایمان آوردگان را خطابی نموده به او آغاز کرده [و او اولین شخص مورد نظر خدی متعال بوده است ] . و آیه ی ستایشی نازل نگشته مگر درباره ی او. و خداوند در سوره ی «هل أتی علی الإنسان» گواهی بر بهشت [رفتن ] نداده مگر بری او، و آن را در حق غیر او نازل نکرده و به آن جز او را نستوده است.
هان مردمان! او یاور دین خدا و دفاع کننده ی از رسول اوست. او پرهیزکار پاکیزه و
رهنمی ارشاد شده [به دست خود خدا] است. پیامبرتان برترین پیامبر، وصی او برترین وصی
و فرزندان او برترین اوصیایند.
هان مردمان! فرزندان هرپیامبر از نسل اویند و فرزندان من از صلب و نسل امیرالمؤمنین
علی است.
هان مردمان! به راستی که شیطانِ اغواگر، آدم را با رشک از بهشت رانده مبادا شما به
علی رشک ورزید که کرده هایتان نابود و گام هایتان لغزان خواهدشد. آدم به خاطر یک
اشتباه به زمین هبوط کرد و حال آن که برگزیده ی خدی عزّوجلّ بود. پس چگونه خواهید
بود شما و حال آن که شما شمایید و دشمنان خدا نیز از میان شمایند.
آگاه باشید! که با علی نمی ستیزد مگر بی سعادت. و سرپرستی او را نمی پذیرد مگر رستگار پرهیزگار. و به او نمی گرود مگر ایمان دار بی آلایش.
و سوگند به خدا که سوره ی والعصر درباره ی اوست: «به نام خداوند همه مهر مهر ورز.
قسم به زمان که انسان در زیان است.» مگر علی که ایمان آورده و به درستی و شکیبایی
آراسته است.
هان مردمان! خدا را گواه گرفتم و پیام او را به شما رسانیدم. و بر فرستاده وظیفه ی
جز بیان و ابلاغ روشن نباشد!
هان مردمان! تقوا پیشه کنید همان گونه که بایسته است. و نمیرید جز با شرفِ اسلام.
هان مردمان! «به خدا و رسول و نور همراهش ایمان آورید پیش از آن که چهره ها را تباه
و باژگونه کنیم یا چونان اصحاب روز شنبه [یهودیانی که بر خدا نیرنگ آوردند] رانده
شوید.«به خدا سوگند که مقصود خداوند از این آیه گروهی از صحابه اند که آنان را با
نام و نَسَب می شناسم لیکن به پرده پوشی کارشان مأمورم. آنک هر کس پایه کار خویش را
مهر و یا خشم علی در دل قرار دهد [و بداند که ارزش عمل او وابسته به آن است.] .
مردمان! نور از سوی خداوند عزّوجل در جان من، سپس در جان علی بن ابی طالب، آن گاه
در نسل او تا قائم مهدی - که حق خدا و ما را می ستاند - جی گرفته. چرا که خداوند
عزّوجل ما را بر کوتاهی کنندگان، ستیزه گران، ناسازگاران، خائنان و گنهکاران و
ستمکاران و غاصبان از تمامی جهانیان دلیل و راهنما و حجت آورده است.
هان مردمان! هشدارتان می دهم: همانا من رسول خدایم. پیش از من نیز رسولانی آمده و سپری گشته اند. آیا اگر من بمیرم یا کشته شوم، به جاهلیت عقب گرد می کنید؟ آن که به قهقرا برگردد، هرگز خدا را زیانی نخواهد رسانید و خداوند سپاسگزاران شکیباگر را پاداش خواهد داد. بدانید که علی و پس از او فرزندان من از نسل او، داری کمال شکیبایی و سپاسگزاری اند.
هان مردمان! اسلامتان را بر من منت نگذارید؛ که اعمال شما را بیهوده و تباه خواهد کرد و خداوند بر شما خشم خواهد گرفت و سپس شما را به شعله ی از آتش و مس گداخته گرفتار خواهد نمود. همانا پروردگار شما در کمین گاه است.
مردمان! به زودی پس از من پیشوایانی خواهند بود که شما را به سوی آتش می خوانند و
در روز رستاخیز تنها وبدون یاور خواهند ماند.
هان مردمان! خداوند و من از آنان بیزاریم.
هان مردمان! آنان و یاران و پیروانشان در بدترین جی جهنم، جایگاه متکبّران خواهند
بود. بدانید آنان اصحاب صحیفه اند. اکنون هر کس در صحیفه ی خود نظر کند.
هان مردمان! اینک جانشینی خود را به عنوان امامت و وراثت به امانت به جی می گذارم
در نسل خود تا برپایی روز رستاخیز. و حال، مأموریت تبلیغی خود را انجام می دهم تا
برهان بر هر شاهد و غایب و بر آنان که زاده شده یا نشده اند و بر تمامی مردمان باشد.
پس بایسته است این سخن را حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا برپایی رستاخیز
برسانند.
آگاه باشید! به زودی پس از من امامت را با پادشاهی جابه جا نموده. آن را غصب کرده و
به تصرف خویش درآورند.
هان! نفرین و خشم خدا بر غاصبان و چپاول گران! و البته در آن هنگام خداوند آتش عذاب
- شعله هی آتش و مس گداخته - بر سر شما جن و انس خواهد ریخت. آن جاست که دیگر یاری
نخواهید شد.
هان مردمان! هر آینه خداوند عزوجل شما را به حالتان رها نخواهد کرد تا ناپاک را
ازپاک جدا کند. و خداوند نمی خواهد شما را بر غیب آگاه گرداند.( اشاره به آیه ى 179
/ آل عمران است.)
هان مردمان! هیچ سرزمینی نیست مگر این که خداوند به خاطر تکذیب اهل آن [حق را] ،
آنان را پیش از روز رستاخیز نابود خواهد فرمود و به امام مهدی خواهد سپرد. و هر
آینه خداوند وعده ی خود را انجام خواهد داد.
هان مردمان! پیش از شما، شمار فزونی از گذشتگان گمراه شدند و خداوند آنان را نابود
کرد. و همو نابودکننده ی آیندگان است.
او خود در کتابش آورده: «آیا پیشینیان را تباه نکردیم و به دنبال آنان آیندگان را
گرفتار نساختیم؟ با مجرمان این چنین کنیم. وی بر ناباوران!»
هان مردمان! همانا خداوند امر و نهی خود را به من فرموده و من نیز به دستور او دانش
آن را نزد علی نهادم. پس فرمان او را بشنوید و گردن نهید و پیرویش نمایید و از آنچه
بازتان دارد خودداری کنید تا راه یابید. به سوی هدف او حرکت کنید. راه هی گونه گون
شما را از راه او بازندارد!
هان مردمان! صراط مستقیم خداوند منم که شما را به پیروی آن امر فرموده. و پس از من
علی است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پیشوایان راه راستند که به درستی و راستی
راهنمایند و به آن حکم و دعوت کنند.
سپس پیامبر صلّی الله علیه و آله قرائت فرمود: «بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمدللّه
ربّ العالمین الرّحمن الرّحیم» - تا آخر سوره.
هان! به خدا سوگند این سوره درباره ی من نازل شده و شامل امامان می باشد و به آنان اختصاص دارد. آنان اولیی خدایند که ترس و اندوهی برایشان نیست، آگاه باشید: البته حزب خدا چیره و غالب خواهد بود. هشدار که: ستیزندگان با امامان، گمراه و همکاران شیاطین اند. بری گمراهی مردمان، سخنان بیهوده و پوچ را به یکدیگر می رسانند. بدانید که خداوند از دوستان امامان در کتاب خود چنین یاد کرده: «[ی پیامبر ما] نمی یابی ایمانیان به خدا و روز بازپسین، که ستیزه گران خدا و رسول را دوست ندارند، گرچه آنان پدران، برادران و خویشانشان باشند. آنان [که چنین اند] خداوند ایمان را در دل هایشان نبشته است.» - تا آخر آیه.
هان! دوستداران امامان ایمانیان اند که قرآن چنان توصیف فرموده: «آنان که ایمان
آورده و باور خود را به شرک نیالوده اند، در امان و در راه راست هستند.»
هشدار! یاران پیشوایان کسانی هستند که به باور رسیده و از تردید و انکار دور خواهند
بود.
هشدار! اولیی امامان آنانند که با آرامش و سلام به بهشت درخواهند شد و فرشتگان با
سلام آنان را پذیرفته، خواهند گفت: «درود بر شما که پاک شده اید. اینک داخل شوید که
در بهشت، جاودانه خواهید بود.»
هان! بهشت پاداش اولیی آنان است و در آن بی حساب روزی داده خواهند شد.
هان! دشمنان آنان آن کسانی اند که در آتش درآیند. و همانا ناله ی افروزش جهنم
را می شنوند در حالی که شعله هی آتش زبانه می کشد و زفیر (صدی بازدم) جهنم را نیز
درمی یابند.
هان! خداوند درباره ی ستیزگران با آنان فرموده: «هرگاه امتی داخل جهنم شود همتی خود
را نفرین کند.»
هشدار! که دشمنان امامان همانانند که خداوند درباره ی آنان فرموده: «هر گروهی از
آنان داخل جهنم شود نگاهبانان می پرسند: مگر برایتان ترساننده ی نیامد؟! می گویند:
چرا ترساننده آمد لیکن تکذیب کردیم و گفتیم: خداوند وحی نفرستاده و شما نیستید مگر
در گمراهی بزرگ!» تا آن جا که فرماید: «هان! نابود باد دوزخیان!»
هان! یاران امامان در نهان، از پروردگار خویش ترسانند، آمرزش و پاداش بزرگ بری آنان
خواهد بود.
هان مردمان! چه بسیارراه است میان آتش و پاداش بزرگ!
هان مردمان! خداوند ستیزه جویان ما را ناستوده و نفرین فرموده و دوستان ما را ستوده
و دوست دارد.
هان مردمان! بدانید که همانا من انذارگرم و علی مژده دهنده.
هان! که من بیم دهنده ام و علی راهنما.
هان مردمان! بدانید که من پیامبرم و علی وصی من است.
هان مردمان! بدانید که همانا من فرستاده و علی امام و وصی پس از من است. و امامان
پس از او فرزندان اویند.
آگاه باشید! من والد آنانم ولی ایشان از نسل علی خواهند بود.
آگاه باشید! همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست. هان! او بر تمامی ادیان چیره
خواهد بود.
هشدار! که اوست انتقام گیرنده از ستمکاران.
هشدار! که اوست فاتح دژها و منهدم کننده ی آنها.
هشدار! که اوست چیره بر تمامی قبایل مشرکان و راهنمی آنان.
هشدار! که او خونخواه تمام اولیی خداست.
آگاه باشید! اوست یاور دین خدا.
هشدار! که از دریایی ژرف پیمانه هایی افزون گیرد.
هشدار! که او به هر ارزشمندی به اندازه ی ارزش او، و به هر نادان و بی ارزشی به
اندازه ی نادانی اش نیکی کند.
هشدار! که او نیکو و برگزیده ی خداوند است.
هشدار! که او وارث دانش ها و حاکم بر ادراک هاست.
هان! بدانید که او از سوی پروردگارش سخن می گوید و آیات و نشانه هی او را برپا کند.
بدانید همانا اوست بالیده و استوار.
بیدار باشید! هموست که [اختیار امور جهانیان و آیین آنان ] به او واگذار شده است.
آگاه باشید! که تمامی گذشتگان ظهور او را پیشگویی کرده اند.
آگاه باشید! که اوست حجّت پایدار و پس از او حجّتی نخواهد بود.(این تعبیر به عنوان
حجّت و امامت است و نظرى به رجعت دیگر امامان ندارد زیرا آنان حجّت هاى پیشین اند
که دوباره رجعت خواهند نمود.) درستی و راستی و نور و روشنایی تنها نزد اوست.
هان! کسی بر او پیروز نخواهد شد و ستیزنده ی او یاری نخواهد گشت.
آگاه باشید که او ولی خدا در زمین، داور او در میان مردم و امانتدار امور آشکار و
نهان است.
هان مردمان! من پیام خدا را برایتان آشکار کرده تفهیم نمودم. و این علی است که پس از من شما را آگاه می کند. اینک شما را می خوانم که پس از پایان خطبه با من و سپس با علی دست دهید تا با او بیعت کرده به امامت او اقرار نمایید. آگاه باشید من با خداوند و علی با من پیمان بسته و من اکنون از سوی خدی عزّوجل بری امامت او پیمان می گیرم. «[ی پیامبر ]آنان که با تو بیعت کنند هر آینه با خدا بیعت کرده اند. دست خدا بالی دستان آنان است. و هر کس بیعت شکند، بر زیان خود شکسته، و آن کس که بر پیمان خداوند استوار و باوفا باشد، خداوند به او پاداش بزرگی خواهد داد.
هان مردمان! همانا حج و عمره از شعائر و آداب و رسوم خدایی است. پس زائران خانه ی
خدا و عمره کنندگان بر صفا و مروه بسیار طواف کنند.
هان مردمان! در خانه ی خدا حج گزارید؛ که هیچ خاندانی داخل آن نشد مگر بی نیاز شد و
مژده گرفت، و کسی از آن روی برنگردانید مگر بی بهره و نیازمند گردید.
هان مردمان! مؤمنی در موقف (عرفات، مشعر، منا) نمانَد مگر این که خدا گناهان گذشته
ی او را بیامرزد و بایسته است که پس از پایان اعمال حج [با پرونده ی پاک ] کار خود
را از سر گیرد.
هان مردمان! حاجیان دستگیری شده اند و هزینه هی سفرشان جبران می شود و جایگزین آن
به آنان خواهد رسید. و البته خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نخواهد کرد.
هان مردمان! خانه ی خدا را با دین کامل و دانش ژرفی آن دیدار کنید و از زیارتگاهها
جز با توبه و بازایستادن [از گناهان ] برنگردید.
هان مردمان! نماز را به پا دارید و زکات بپردازید همان سان که خداوند عزّوجل امر
فرموده. پس اگر زمان بر شما دراز شد و کوتاهی کردید یا از یاد بردید، علی صاحب
اختیار و تبیین کننده ی بر شماست. خداوند عزّوجل او راپس از من امانتدار خویش در
میان آفریدگانش نهاده. همانا او از من و من از اویم. و او و فرزندان من از جانشینان
او، پرسش هی شما راپاسخ دهند و آن چه را نمی دانید به شما می آموزند.
هان! روا و ناروا بیش از آن است که من شمارش کنم و بشناسانم و در این جا یکباره به
روا فرمان دهم و از ناروا بازدارم. از این روی مأمورم از شما بیعت بگیرم که دست در
دست من نهید در مورد پذیرش آن چه از سوی خداوند آورده ام دربارۀ علی امیرالمؤمنین و
اوصیای پس از او که آنان از من و اویند. و این امامت به وراثت پایدار است و فرجام
امامان، مهدی است و استواری امامت تا روزی است که او با خداوند قدر و قضا دیدار کند.
هان مردمان! شما را به هرگونه روا و ناروا راهنمایی کردم و از آن هرگز برنمی گردم.
بدانید و آگاه باشید! آن ها را یاد کنید و نگه دارید و یکدیگر را به آن توصیه
نمایید و در آن [احکام خدا ]دگرگونی راه ندهید. هشدار که دوباره می گویم: بیدار
باشید! نماز را به پا دارید. و زکات بپردازید. و امر به معروف کنید و از منکر
بازدارید.
و بدانید که ریشه ی امر به معروف این است که به گفته ی من [درباره ی امامت ] برسید
و سخن مرا به دیگران برسانید و غایبان را به پذیرش فرمان من توصیه کنید و آنان را
از ناسازگاری سخنان من بازدارید؛ همانا سخن من فرمان خدا و من است و هیچ امر به
معروف و نهی از منکری جز با امام معصوم تحقق و کمال نمی یابد.
هان مردمان! قرآن بر شما روشن می کند که امامان پس از علی فرزندان اویند و من به
شما شناساندم که آنان از او و از من اند. چرا که خداوند در کتاب خود می گوید: «امامت
را فرمانی پایدار در نسل او قرار داد...» و من نیز گفته ام که: «مادام که به قرآن و
امامان تمسک کنید، گمراه نخواهید شد.»
هان مردمان! تقوا را، تقوا را رعایت کرده از سختی رستخیز بهراسید همان گونه که
خداوند عزّوجل فرمود: «البته زمین لرزه ی روز رستاخیز حادثه ی بزرگ است...»
مرگ، قیامت، و حساب و میزان و محاسبه ی در برابر پروردگار جهانیان و پاداش کیفر را
یاد کنید. آن که نیکی آورد، پاداش گیرد. و آن که بدی کرد، بهره ی از بهشت نخواهد
برد.
هان مردمان! شما بیش از آنید که در یک زمان با یک دست من بیعت نمایید. از این روی
خداوند عزّوجل به من دستور داده که از زبان شما اقرار بگیرم و پیمان ولایت علی
امیرالمؤمنین را محکم کنم و نیز بر امامان پس از او که از نسل من و اویند؛ همان
گونه که اعلام کردم که ذرّیّه من از نسل اوست.
پس همگان بگویید:
«البتّه که سخنان تو را شنیده پیروی می کنیم و از آن ها خشنودیم و بر آن گردن گذار
و بر آن چه از سوی پروردگارمان در امامت اماممان علی امیرالمؤمنین و امامان دیگر -
از صلب او - به ما ابلاغ کردی، با تو پیمان می بندیم با دل و جان و زبان و دست
هایمان. با این پیمان زنده ایم و با آن خواهیم مرد و با آن اعتقاد برانگیخته می
شویم. و هرگز آن را دگرگون نکرده شکّ و انکار نخواهیم داشت و از عهد و پیمان خود
برنمی گردیم.
[ی رسول خدا] ما را به فرمان خدا پند دادی درباره ی علی امیرالمؤمنین و امامان از
نسل خود و او، که حسن و حسین و آنان که خداوند پس از آنان برپا کرده است. پس عهد و
پیمان از ما گرفته شد از دل و جان و زبان و روح و دستانمان. هر کس توانست با دست
وگرنه با زبان پیمان بست. و هرگز پیمانمان را دگرگون نخواهیم کرد و خداوند از ما
شکست عهد نبیند. و نیز فرمان تو را به نزدیک و دور از فرزندان و خویشان خود خواهیم
رسانید و خداوند را بر آن گواه خواهیم گرفت. و هر آینه خداوند بر گواهی کافی است و
تو نیز بر ما گواه باش.»
هان مردمان! چه می گویید؟ همانا خداوند هر صدایی را می شنود و آن را که از دل ها می
گذرد می داند. «هر آن کس هدایت پذیرفت، به خیر خویش پذیرفته. و آن که گمراه شد، به
زیان خود رفته.» و هر کس بیعت کند، هر آینه با خداوند پیمان بسته؛ که «دست خدا بالی
دستان آن هاست.»
هان مردمان! اینک با خداوند بیعت کنید و با من پیمان بندید و با علی امیرالمؤمنین و
حسن و حسین و امامان پس از آنان از نسل آنان که نشانه ی پایدارند در دنیا و آخرت.
خداوند مکّاران را تباه می کند و به باوفایان مهر می ورزد. «هر که پیمان شکند»
جز این نیست که به زیان خود گام برداشته، و هر که بر عهدی که با خدا بسته پابرجا
ماند، به زودی خدا او را پاداش بزرگی خواهد داد.»
هان مردمان! آن چه بر شما برگفتم بگویید و به علی با لقب امیرالمؤمنین سلام کنید و
بگویید: «شنیدیم و فرمان می بریم پروردگارا، آمرزشت خواهیم و بازگشت به سوی تو
است.» و نیز بگویید: «تمام سپاس و ستایش خدایی راست که ما را به این راهنمایی فرمود
وگرنه راه نمی یافتیم» - تا آخر آیه.
هان مردمان! هر آینه برتری هی علی بن ابی طالب نزد خداوند عزّوجل - که در قرآن نازل
فرموده - بیش از آن است که من یکباره برشمارم. پس هر کس از مقامات او خبر داد و آن
ها را شناخت او را تصدیق و تأیید کنید.
هان مردمان! آن کس که از خدا و رسولش و علی و امامانی که نام بردم پیروی کند، به
رستگاری بزرگی دست یافته است.
هان مردمان! سبقت جویان به بیعت و پیمان و سرپرستی او و سلام بر او با لقب
امیرالمؤمنین، رستگارانند و در بهشت هی پربهره خواهند بود.
هان مردمان! آن چه خدا را خشنود کند بگویید. پس اگر شما و تمامی زمینیان کفران
ورزند، خدا را زیانی نخواهد رسانید.
پروردگارا، آنان را که به آن چه ادا کردم و فرمان دادم ایمان آوردند، بیامرز. و بر
منکران کافر خشم گیر! و الحمدللّه ربّ العالمین.
روز نزدیک شدن به رحمت خداوند
عید قربان، عید پیروزی وظیفه بر غریزه است. مخلوقات خداوند سه دسته هستند:
1- گروهی که فقط پیرو غریزه هستند، مانند: حیوانات .
2- گروهی که فقط پیرو وظیفه هستند، مثل: ملائکه.
3- گروهی که گاهی دنبال غریزه رفته و گاهی دنبال وظیفه می روند، مانند: انسان.
هرگاه انسان بر سر دو راهی غریزه و وظیفه قرار گرفت و غریزه را انتخاب کرد، به سوی حیوانات گرویده بلکه از حیوانات هم پست تر شده است، چون از عقل و فکر و رهنمودهای انبیا استفاده ننموده است (اولئک کالانعام بل هم اضل)(1) آنان، همچون چهارپایان بلکه گمراه ترند. همانا بدترین جنبنده ها نزد خداوند، انسانهایی هستند که گویا کر و گنگ اند و حاضر به تعقل هم نیستند.(2) اما همین که انسان در این دو راهی خطرناک وظیفه را انتخاب نمود و در خط ملائکه و پاکان قرار گرفت آن را عید می گیرد، مثلاً غریزه گرسنگی و تشنگی و شهوت انسان را به استفاده از آب و نان و به سوی همسر می کشاند، ولی وظیفه دستور می دهد که در ماه رمضان خودداری کن، کسانی که سی روز وظیفه را انتخاب کرده اند، روز عید فطر را باید عید بگیرند، زیرا وظیفه را بر غریزه ترجیح داده اند.
غریزه فرزند دوستی به ابراهیم(ع) می گوید: اسماعیل(ع) را ذبح نکن، اما وظیفه می گوید: او را ذبح نما. حضرت ابراهیم(ع) در این دو راهی، رضای خداوند و وظیفه را بر تمایلات شخصی خود و غریزه پیروز کرد، لذا باید آن را عید بگیرد، اگر در حدیث می خوانیم: هر روز که در آن معصیت خدا نشود، عید است(3)، به همین معنا است که در برابر جاذبه های هوای نفس خط خدا قرار گرفته، هر گاه انسان بر سر خواسته همه شیطان های درونی و بیرونی پا می نهد آن روز را باید عید بگیرد.
آری، عید قربان، روز پیروزی عقل و وحی بر هوی و هوس است.
غریزه فرزند دوستی به ابراهیم(ع) می گوید: اسماعیل(ع) را ذبح نکن، اما وظیفه می گوید: او را ذبح نما. حضرت ابراهیم(ع) در این دو راهی، رضای خداوند و وظیفه بر تمایلات شخصی خود و غریزه پیروز کرد، لذا باید آن را عید بگیرد، اگر در حدیث می خوانیم! هر روز که در آن معصیت خدا نشود، عید است، به همین معنا است که در برابر جاذبه های هوای نفس خط خدا قرار گرفته، بر سر خواسته همه شیطان های درونی و بیرونی پا می نهد، آن روز را باید عید بگیرد.
قربان چیست؟
(قربان عبارت از کارهای نیکی است که انسان بوسیله آن بخواهد خود را به رحمت خداوند نزدیک کند) بنابراین عمل نیکی که انسان انجام دهد تا بدان وسیله خویشتن را به رحمت حق تعالی نزدیک سازد آن کار را قربان گویند؛ مانند فرمایش رسول اکرم(ص) که فرمود: نماز موجب تقرب و نزدیکی هر پرهیزکار به رحمت پروردگار است.
بدیهی است که مراد از تقرب به خدای تعالی، قرابت زمانی و مکانی نیست چه بین خالق و مخلوق هیچگونه خویشاوندی وجود ندارد بلکه منظور آن است که از راه طاعت و انجام کارهای شایسته می توان مشمول الطاف الهی قرار گرفت و به رحمت او نزدیک گردید. از جمله اعمالی که حجاج در روز دهم ذی الحجه در سرزمین منا بعد از رمی جمره عقبه انجام می دهند کشتن شتر یا گاو و یا گوسفند و انفاق آن به مستحقین است تا به وسیله این عمل نیک به رحمت پروردگار نزدیک شوند که آن را قربان گویند و در زبان فارسی (یاء نسبت) به آن ملحق شده و نامش را قربانی گذارده اند، بنابراین قربانی برای امتثال امر خداوند متعال و تقرب به سوی اوست.
در زبان فارسی هم کلمه قربان به معنی فدا شده و کشته شده در راه دوست استعمال می شود چنانکه به یکدیگر میگویند فدایت شوم و قربانت گردم.
عید قربان را عید اضحی نیز می گویند و وجه تسمیه آن چنین است: اضحی جمع است از ماده (ضحی) که به معنای ارتفاع روز و امتداد نور آفتاب می باشد و هنگامی که خورشید بالا می آید (قبل از ظهر) و آن موقع را ضحی گویند، چنانچه در قرآن کریم آمده است: والشمس و ضحیها (قسم به خورشید و چاشتگاه آن). و چون حجاج موقع بالا آمدن آفتاب قربانی می کنند و قربانی را اضحیه یا ضحیه گویند بدین سبب روز دهم ذی الحجه را که قبل از ظهر آن، عمل قربانی انجام می شود عید اضحی نیز گفته اند.
قربانی از چه زمانی معمول شده است
تاریخ قربانی بسیار قدیم است و از زمان حضرت آدم ابوالبشر(ع) معمول بوده و در ادیان گذشته نیز جزو مقررات دینی به شمار می آمده که شمه ای از آن به اختصار بیان می شود:
1- قربانی فرزندان حضرت آدم(ع) که نخستین قربانی در عالم بشمار می رود و در آیات30- 27 سوره مائده تصریح شده که خلاصه شرح آن چنین است: دو پسر حضرت آدم به نام هابیل و قابیل به ترتیب شبانی (چوپانی) و کشاورزی می کردند و صاحب گوسفندان و آب و خاک فراوان بودند، حضرت آدم(ع) آنان را امر به قربانی در راه خدا کرد. هابیل یکی از بهترین شتران یا گوسفندان را برای قربانی در راه خدا اختصاص داد و قابیل دسته ای از گندم های پست و نامرغوب را جهت قربانی انتخاب کرد که قربانی هابیل مقبول درگاه پروردگار گردید و قربانی قابیل به علت عدم اخلاص مردود گشت. قابیل به سبب قبول نشدن قربانی حسادت ورزید و آتش خشم و کینه اش زبانه کشید، نفس اهریمنی و شیطانی قابیل او را به کشتن برادر وادار کرد و هابیل را کشت و در دنیا و آخرت زیانکار گردید.
2- حضرت نوح پیغمبر پس از طوفان، مذبحی ترتیب داد و حیوانات بسیاری در آنجا برای خدا قربانی کرد.
3- قربانی حضرت ابراهیم خلیل(ع) یگانه فرزندش اسماعیل(ع) که در آیات 102 تا 107 سوره صافات بیان گردیده است "فلما بلغ معه السعی الی و فدیناه بذبح عظیم".
4- در زمان حضرت موسی(ع) به عقیده یهودیان دو نوع قربانی معمول بوده است:
الف- قربانی دموی
ب- قربانی غیر دموی
در زبان فارسی هم کلمه قربان به معنی فدا شده و کشته شده در راه دوست استعمال می شود چنانچه به یکدیگر میگویند فدایت شوم و قربانت گردم.
قربانی دموی بر 3 قسم به شرح زیر بوده:
- قربانی که آن را به آتش می سوزاندند و جز پوست آن چیزی باقی نمی گذاردند.
- قربانی که برای جبران گناه تقدیم می کردند و قسمتی از آن را می سوزاندند و قسمت دیگر را برای کاهنان باقی می گذاشتند.
- قربانی که برای تندرستی انجام می دادند و در خوردن گوشت آن مختار بودند.
قربانی غیر دموی: عبارت از رها کردن حیوان در بیابانها بود و اعراب نیز از بنی اسرائیل تقلید کردند و به عنوان تقرب به بتان خود، حیوانات را در بیابان رها می کردند و اسلام این عادات نکوهیده را تحریم کرد و این همان قربانی است که در آیه 103 سوره مائده به نام بحیره و سائبه نامیده شده است.
5- در آئین مسیحیت نیز به عقیده عیسویان، قربانی منحصر به شخص مسیح بوده و گویند حضرت عیسی(ع) خون و گوشت خود را فدای مردم جهان ساخت و به همین مناسبت یکی از فروع دین نصاری آن است که باید ماهی یک مرتبه و یا حداقل سالی یک بار نزد کشیش بروند و به قدر تمکن، وجهی به وی تقدیم دارند و به تمام گناهانی که در مدت مزبور مرتکب شده اند اقرار کنند تا کشیش که به عقیده آنان جنبه غفاریت دارد آن گناهان را بیامرزد.
6- در اعراب زمان جاهلیت که سران قبائل به مکه می آمدند، ساکنان مکه مهماندار و میزبان آنان بودند و هر دو دسته خود را به کشتن شتر و گاو و گوسفندان برای بتان خویش و اطعام به فقرا و گرسنگان موظف می دانستند.
اسرار و حکمت قربانی
1- فدا کردن مال و انفاق آن در راه خدا است.
2- کشتن حیوان اشاره به کشتن نفس اماره است و مرد خداشناس با شمشیر برنده عقل و ایمان، حیوان نفس را که دائماً وی را به کارهای زشت وا می دارد مقتول سازد و خانه دل را از لوث نفس لئیم پاک گرداند و آن را در راه حق و پیشگاه محبوب قربانی کند و حج اکبر نماید که اگر نفس اماره و خواهش های او کشته نشود و آرام نگیرد هرگاه تمام نعمت ها و ثروتهای دنیوی در اختیارش باشد و زمین و آسمان را ببلعد باز هم سیر نمی شود و ندای هل من مزید دارد.
«مسئله قربانی در مکه را از چند نظر باید بررسی نمود:»
- کمک رسانی به اهل حجاز یک اصل است. اگر از این سال ها که حجاز کشوری وابسته و بازارش نمایشگاه اجناس شرق و غرب شده بگذریم، و به چند سال قبل برگردیم می بینیم که مردم حجاز چندان راه درآمدی نداشتهاند مکه شهر صنعتی و کشاورزی نیست، زمانی که آیه منع ورود مشرکان نازل شد(4) عوام مکه ناراحت شدند که نصف زائران، مشرکان هستند و با منع ورود آنان، وضع اقتصادی ما به هم می خورد، لکن آیه نازل شد که اگر از فقر می ترسید ما در آینده شما را بی نیاز می کنیم(5) این وعده خداوند باید محقق شود. یکی از راههای تحقق آن مسأله خرید قربانی است، صدها هزار زائر خانه، هر کدام که یک گوسفند می خرند، گروه هائی به زندگی و نوا میرسند. در روایات ما مسأله کمک رسانی به مردم حجاز از طریق وسائل حمل و نقل و کرایه منازل و خرید هدایا و قربانی و داد و ستدهای زیادی که در موسم حج می شود، یک اصل معرفی شده و روی آن سفارش شده است.(6) گرچه امروز به دلیل وابستگی سران این کشور، مسأله به نحو دیگری درآمده که هر چه ما کمتر از بازار آنجا خرید نمائیم، روح رسول خدا(ص) از ما راضی تر می شود، ولی باید در فکر استقلال اقتصادی باشیم، تا تمام کشورهای اسلامی، تولیدات خود را در آنجا به نمایش بگذارند و زائران خانه خدا هم، آنها را خریداری نمایند تا بازار آنجا رونق بگیرد.
و مردم حجاز از آمد و رفت حجاج خشنود شوند.
وقتی که نبی مکرم اسلام(ص) با جمعی از مسلمانان به مدینه هجرت نمودند، اقتصاد مدینه در دست یهود بود. حضرت فوراً (در کنار تأسیس مسجد) به تأسیس بازاری که مرکز خرید و فروش مسلمانان باشد، اقدام فرمود و دستور داد که مسلمانان اجناس را مستقیماً به این بازار وارد کرده، از این بازار صادر نمایند. به علاوه کالاهای مورد نیاز را حتی الامکان خودشان تولید کنند و در این بازار به معرض فروش درآورند(7) آری مسئله کمک رسانی به مردم حجاز یک اصل است.
- همانگونه که صفا و مروه از شعائر الهی است، مسأله قربانی هم از شعائر است (والبدن جعلناها لکم من شعائرالله) شترهای چاق و فربه را برای شما از شعائر الهی قرار دادیم.
وجود قربانگاه و مسلخ و حرکت دادن شترهای پرگوشت و نحر کردن و تقسیم گوشت آنها هم، یک جلوه و شکوهی دارد.
در روایات می خوانیم اولین قطره خون قربانی که ریخت، خداوند گناهان صاحبش را می بخشد(8) اوقاتی که به خاطر تولد نوزاد یا ورود مسافر یا دفع بلا، در منزل، گوسفند ذبح می شود (با این که گوسفند کوچک و در خانه ساده ایست) در روح و روان و حرکت اهل خانه شور و نشاطی پدید می آید.
به هرحال، ذبح صدها هزار گوسفند و نحر هزاران شتر، یک نوع جلوه و زیبایی بوده، مظهر روحیه ایثار دسته جمعی است که خود از شعائر الهی است.
3- سیر کردن گرسنه ها- یکی از اسرار قربانی سیر کردن گرسنه ها است (بگذریم که در این سال ها در حجاز گوسفند کم است، ولی نباید نظر قانون به یک زمان و یک مکان و یا شرایط خاص باشد). قرآن در این باره میفرماید: «فکلوا منها واطعمواالقانع والمعتر»(9) از گوشتهایی که قربانی می کنید هم خودتان میل نمائید، هم به قانع و معتر بدهید. قانع، فقیری است که به آنچه می گیرد، قانع است. معتر، فقیری است که علاوه بر تقاضای کمک اعتراض هم می کند. چه زیباست که هم استفاده خود حجاج و هم اطعام دیگران را کنار هم مطرح کرده است و اطعام شوندگان را با یک چشم (خواه افراد قانعی که به هنگام اطعام دعا می کنند و شاد می شوند و خواه کسانی که زخم زبان زده و اعتراض می نمایند) و این نشان دهنده بینش وسیع اسلام است که سفارش به خود را فراموش کنید نه دیگران را و در تقسیم گوشت و اطعام، پای بند تملق یا دعا و تواضع فقیر نباشید؛ او را سیر کنید، گرچه با شنیدن زخم زبان باشد.
تقوا
هدف اصلی در مسأله قربانی، رسیدن به مقام عالی تقوا است. قرآن در این زمینه می فرماید: این قربانیان که زائران خانه خدا به هنگام توقف در منا ذبح می کنند، گوشت یا خون آنها به خدا نمی رسد، بلکه هدف از قربانی، شکوفا شدن روح ایثار و نشان دادن مقدار عشق و قرب به خدا و تقوا است.(10)
پی نوشت ها:
1- قرآن کریم- سوره اعراف- آیه 179.
2- قرآن کریم- سوره انفال- آیه 22
3- میزان الحکمه- جلد 7- صفحه 130
4- قرآن کریم- سوره توبه- آیه 28
5- همان
6- همان، سوره حج- آیه 28
7- محمد خاتم پیامبران- ص 48
8- من لایحضره الفقیه- جلد 2 صفحه 138
9- قرآن کریم - سوره حج- آیه 36
10- قرآن کریم- سوره حج- آیه 47
"حجت الاسلام ناصر شیر
نام: رضا کیانیان
تاریخ تولد: 1330
مدرک تحصیلی: فارغ التحصیل تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران.
از سال 1345 بازیگری تئاتر را آغاز کرد و در نمایش های آنتیگونه، خرده
بورژوا، چهره های سیمون ماشا، ازدواج آقای می سی سی پی، یادگار سالهای شن
و... بازی کرد.
او علاوه بر بازیگری در زمینه طراحی صحنه و فیلمنامه نویسی هم کار کرده و چند سال پیش برای طراحی صحنه نمایش « نیلوفر آبی » برنده جایزه شد.
در شانزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم آژانس شیشه ای جایزه بهترین بازیگر نقش دوم را گرفت و در سیزدهمین جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم کیمیا کاندیدای دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد نقش دوم بود. در ضمن او در فیلمهای سینما سینماست و روبان قرمز بازیهای فوق العاده ای ارائه داده است.
او برای بازی ماندگارش
در فیلم خانه ای روی آب سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از
بیستمین جشنواره بین المللی فیلم فجر بدست آورد.
تمام وسوسه های زمین (حمید سمندریان، 1368)
پاتال و آروزهای کوچک (مسعود کرامتی، 1368)
مرد ناتمام (محرم زینال زاده، 1371)
درد مشترک (یاسمن ملک نصر، 1373)
کیمیا (احمدرضا درویش، 1373)
مادرم گیسو (سیامک شایقی، 1374)
سلطان (مسعود کیمیایی، 1375)
سینما سینماست (سیدضیاء الدین دری، 1375)
آژانس شیشه ای (ابراهیم حاتمی کیا، 1376)
روبان قرمز (ابراهیم حاتمی کیا، 1377)
بوی کافور عطر یاس (بهمن فرمان آرا، 1378)
چتری برای دو نفر (احمد امینی، 1379)
رومشکان (ناصر غلامرضایی، 80-1379)
عیسی می آید (علی ژکان، 80-1379)
خانه ای روی آب (بهمن فرمان آرا، 1380)
فرش باد (کمال تبریزی، 1381)
گاهی به آسمان نگاه کن (کمال تبریزی، 1381)
جایی برای زندگی (محمدرضا بزرگ نیا، 1382)
ماهی ها عاشق می شوند (علی رفیعی، 1383)
یک تکه نان (کمال تبریزی، 1383)
یک بوسه کوچولو (بهمن فرمان آرا، 1383)
کارگران مشغول کارند (مانی حقیقی، 1384)پرویز پرستویی | ||
---|---|---|
زمینه فعالیت | بازیگر | |
ملیت | ایرانی | |
تولد | ۲ تیر ۱۳۳۴ همدان |
|
سالهای فعالیت | ۱۳۶۲ تا کنون | |
صفحه در دادگان فیلمها | ||
صفحه در وبگاه سوره | ||
|
پرویز پرستویی (۱۳۳۴ چارلی-همدان) بازیگر ایرانی سینما، تئاتر و تلویزیون است. شهرت او به خاطر بازی در فیلمهایی چون لیلی با من است، بید مجنون، مارمولک و آژانس شیشهای است. پرستویی برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد از جشنوارهٔ فجر سال ۱۳۷۹ (۱۹۹۸ میلادی) نیز هست.همچنین او اولین جوانی بود که در تاریخ جشنواره فیلم فجر جایزه سیمرغ را گرفت،او در ۲۸ سالگی برای بازی در فیلم دیارعاشقان از جشنواره دوم فجر در سال ۱۳۶۲ سیمرغ گرفت.
فهرست مندرجات[نهفتن] |
بازیگران برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر | |
برنده نداشت (۱۳۶۱) · برنده نداشت (۱۳۶۲) · جمشید مشایخی (۱۳۶۳) · هادی اسلامی (۱۳۶۴) · داریوش ارجمند (۱۳۶۵) · فرامرز قریبیان (۱۳۶۶) · عزت الله انتظامی (۱۳۶۷) · خسرو شکیبایی (۱۳۶۸) · مهدی هاشمی (۱۳۶۹) · مجید مظفری (۱۳۷۰) · فرامرز قریبیان (۱۳۷۱) · عزت الله انتظامی (۱۳۷۲) · خسرو شکیبایی (۱۳۷۳) · محمد کاسبی (۱۳۷۴) · ابوالفضل پورعرب (۱۳۷۵) · پرویز پرستویی (۱۳۷۶) · محمدرضا فروتن (۱۳۷۷) · فرامرز قریبیان (۱۳۷۸) · حسین عابدینی (۱۳۷۹) · رضا کیانیان (۱۳۸۰) · حبیب رضایی (۱۳۸۱) · بهرام رادان (۱۳۸۲) · پرویز پرستویی (۱۳۸۳) · پرویز پرستویی (۱۳۸۴) · بهرام رادان (۱۳۸۵) · امین حیایی (۱۳۸۶) · ؟؟؟؟ (۱۳۸۷) |