نیکولاس کوپرنیک در 19 سال 1473 در شهر تورن واقع در لهستان متولد
شد و چون پدرش را از دست داده بود تربیت و پرورش او به دست عمویش انجام
گرفت، عمویش که یکی از کشیشان بزرگ بود او را برای تحصیل به دانشگاه
کراکووی فرستاد کوپرنیک در 23 سالگی برای تحصیل در رشته طب به دانشگاه
پادو وارد شد و ضمناٌ در دانشگاه بولونی تحصیل نجوم می کرد طولی نکشید که
در اثر بروز استعداد خویش یک کرسی تدریس ریاضیات را به دست آورد.
کوپرنیک در سن 25 سالگی به شهر رم آمد او در دانشگاه رم استاد اخترشناسی شد و به شاگرادنش علوم آسمان شناسی نقل شده از دورانهای پیشین را که اختر شناس یونانی بطلمیوس حدود 1370 سال قبل از زمان او بنیان نهاده بود تدریس می کرد در تصویر یطلمیوس از نظام عالم زمین مرکز عالم است و سیارات هر یک در دایره ای که شعاع آن فاصله سیاره تا زمین است به گرد زمین می چرخند. این نظریه پاکیزه و مرتب بود و می شد از آن برای محاسبات مداری سیاره ها نیز استفاده کرد اما هر چه که بود نظریه ای غلط بود و باید 1700 سال می گذشت و مشاهدات نجومی با دقت کافی امکان پذیر و انجام می شد تا زمینه به زیر سؤال رفتن آن فراهم می گردید آغازگر انقلاب علمی که سرانجام علم یونان را از تخت به زیر کشید نیکولاس کوپرنیک بود که با کار خود انسان اندیشگر را در مسیر خلاقیت بهتری قرار داد. بر اساس نظریه بطلمیوس عالم از شرق به غرب به دور زمین می گردد ولی کوپرنیک خود از آنچه که درس می داد ناراضی بود بسیاری از چیزهایی که او مشاهده کرده بود با این فرضیه قابل توجیه و بیان نبود و خود فرضیه نیز دارای تضادها و تناقضهایی بود مثلاٌ چرا ستارگاه در مقایسه با ماه سریعتر حرکت می کردند تا در مقایسه با خورشید؟ به همین جهت تصمیم گرفت کرسی استادی خود در دانشگاه را ترک کند تا بتواند عمیق تر و اصولی تر به پژوهش در دانش اختر شناسی بپردازد.
او در سال 1501 پس از چند سال تحقیق در ایتالیا به وطن خود بازگشت و در آنجا به عنوان متولی کلیسای جامع شهر فرائن بورگ در پروسیا و دبیر و مشاور عمویش در منطقه ارم لند به کار پرداخت او به عنوان کشیش کلیسای شهر مراسم مذهبی را رهبری می کرد و به عنوان پزشک به معالجه بیماران می پرداخت به عنوان مخترع یک سیستم جدید سدبندی و ذخیره آب با یک آسیای آبران اختراع کرد که بوسیله آن آب آشامیدنی از یک رودخانه که در فاصله 3 کیلومتری قرار داشت به داخل شهر هدایت می شد و بالاخره به عنوان ریاضیدان و حسابدار یک روش پولی سکه ای جدید برای پروسیای غربی و پادشاهی لهستان بنا نهاد. از آنجایی که نخستین تلسکوپ سالها پس از مرگ او اختراع شد مجبور بود برای پژوهش در زمینه حرکات اجرام آسمانی تنها به چشمان خود متکی باشد او برای اینکار دستور داد در اتاق مطالعه اش در برج کلیسا شکافهایی در سقف ایجاد کنند او می توانست شبها مشاهده کند که ستارگان چگونه بر فراز این شکافها عبور می کنند وی در سال 1507 دریافت که اگر به جای زمین خورشید مرکز عالم فرض شود جداول نجومی موقعیت مکانی سیارات با دقت بس بهتری قابل محاسبه است. ترتیب جدیدی که کوپرنیک برای موقعیت سیارات بر پایه افزایش فاصله آنها تا خورشید در نظر گرفت - یعنی ترتیب:عطارد، زهره، زمین، ماه، مریخ، مشتری و زحل جای ترتیب قبلی در نظریه زمین مرکزی را گرفت بنابر اصل پیشنهادی کوپرنیک چنانچه مدار گردش زمین به دور خورشید از مدارات مشتری و زحل تنگ تر باشد زمین متناوباٌ از آنها پیش افتاده، سبب می شود آن دو در آسمان شب در حال چرزخش در جهت معکوس به نظر آیند دیگر اینکه پدیده تقدیم اعتدالین را اینک می شد با فرض تکان خوردن زمین(لرزش خفیف شبیه لرزش ژله) حین چرخش به دور محور خود توضیح داد.
اعتدالین به هنگام عبور خورشید از صفحه مدار بر استواری زمین رخ می دهند و برابری طول شب و روز در سراسر کره زمین را سبب می شوند اعتدال بهاری حوالی اول فروردین ماه و اعتدال پاییزی در حوالی آخر شهریور رخ می دهد مشکل در آن زمان این بود که اعتدالین هر سال اندکی زودتر رخ می دادند و نظریه قدیمی بطلمیوس قادر به توضیح آن رویداد نبود پیدایش فصول سال نیز اگر زمین در سال یکبار به دور خورشید می چرخید و محور آن با راستای قرار گرفتن خورشید زاویه می ساخت، بهتر قابل توضیح بود کوپرنیک تقریباٌ چهل سال برای تکمیل پژوهشهای اختر شناسی خود وقت صرف کرد با پایان یافتن پژوهشها ثابت کرد که تصویر جهانی بطلمیوس اشتباه است خورشید و سایر ستارگان فقط در ظاهر به دور زمین می گردند کوپرنیک ثابت کرد که در حقیقت این خورشید است که در مرکز جهان ما قرار دارد و زمین - مانند معدودی از اجرام آسمانی بزرگ دیگر که او مشاهده کرده بود - به دور خورشید در گردش است او این سیاره ها را پلانت نامید که از واژه ای یونانی به معنای مهاجر گرفته شده است که شامل سیاراتی است که پیش از این ذکر شد. کوپرنیک در باره ماه فرضیه بطلمیوس را تائید می کرد و به این باور بود که ماه واقعاٌ به دور زمین می چرخد در حالیکه زمین به دور خورشید می گردد و ماه به عنوان قمر زمین به همراه آن به دور خورشید می گردد کوپرنیک تا اواخر مر خود از چاپ کامل نظرات خارق العاده خویش خودداری کرد و تنها در سال 1543 بود که گفتار در باره چرخش کرات سماوی او انتشار یافت.
افکار آماده در کتاب کوپرنیک بنیادی تر از آن بود که بتوان آنها را جدی گرفت یک نسخه چاپ شده از آثارش درست قبل از مرگ در بستر بیماری به دست او رسید چون او در این آزمایش بیش از 70 سال سن داشت و مفلوج و تقریباٌ نابینا بود بعید به نظر می رسید که موفق به دیدن این این اثر بزرگ چاپی شده باشد اثر ی که او برای خلق و ایجاد آن تمام عمرش را صرف کرده بود. کوپرنیک در 24 مه سال 1543 هنگامی که فقط چند روزی از انتشار کتابش می گذشت وفات یافت. گوپرنیک بدون آنکه بداند چه خدمت ارزنده ای به جهان بشریت کرده دار فانی را وداع گفت. سرانجام پس از گذشت 150 سال از مرگش دانشمندان اندیشه های او را پذیرفتند. کوپرنیک امروزه بیش از چهار سده پس از مرگش، یکی از بزرگترین ها در قلمرو دانش به شمار می رود.
پروین اعتصامی، شاعره نامدار معاصر ایران از گویندگان قدر اول زبان
فارسی است که با تواناترین گویندگان مرد ، برابری کرده و به گواهی اساتید
و سخن شناسان معاصر گوی سبقت را از آنان ربوده است.
در جامعه ما با
همه اهتمام و نظام فکری اسلام به تعلیم و تربیت عموم و لازم شمردن پرورش
فکری و تقویت استعدادهای زن و مرد، باز برای جنس زن به علت نظام مرد
سالاری امکان تحصیل و پرورش تواناییهای ذوق کم بوده و روی همین اصل تعداد
گویندگان و علماء زن ایران در برابر خیل عظیم مردان که در این راه گام
نهاده اند؛ ناچیز می نماید و پروین در این حد خود منحصر به فرد است.
رمز توفیق این ارزشمند زن فرهنگ و ادب فارسی، علاوه بر استعداد ذاتی؛ معجزه تربیت و توجه پدر نامور اوست که علیرغم محرومیت زن ایرانی از امکانات تحصیل و فقدان مدارس دخترانه، خود به تربیت او همت گماشت و دختر با استعداد و با سرمایه معنوی خود را به مقامی که در خورد او بود رسانید.
پدر پروین میرزا یوسف اعتصامی (اعتصام الملک) پسر میرزا ایراهیم خان مستوفی ملقب به اعتصام الملک از اهالی آشتیان بود که در جوانی به سمت استیفای آذربایجان به تبریز رفت و تا پایان عمر در همان شهر زیست.
یوسف اعتصام الملک در 1291 هـ.ق در تبریز به دنیا آمد. ادب عرب و فقه و
اصول و منطق و کلام و حکمت قدیم و زبانهای ترکی و فرانسه را در تبریز
آموخت و در لغت عرب احاطه کامل یافت. هنوز بیست سال از عمرش نرفته بود که
کتاب (قلائد الادب فی شرح اطواق الذهب) را که رساله ای بود در شرح یکصد
مقام از مقامات محمود بن عمر الزمخشری در نصایح و حکم و مواعظ و مکارم
اخلاق به زبان عربی نوشت که بزودی جزء کتابهای درسی مصریان قرار گرفت.
چندی بعد کتاب (ثورة الهند یا المراة الصابره) او نیز مورد تحسین ادبای
ساحل نیل قرار گرفت .
کتاب (تربیت نسوان) او که ترجمه (تحریر المراة)
قاسم امین مصری بود به سال 1318 هـ.ق انتشار یافت که در آن روزگار تعصب
عام و بیخبری عموم از اهمیت پرورش بانوان در جامعه ایرانی رخ می نمود.
اعتصام الملک از پیشقدمان راستین تجدد ادبی در ایران و به حق از پیشوایان تحول نثر فارسی است. چه او با ترجمه شاهکارهای نویسندگان بزرگ جهان، در پرورش استعدادهای جوانان، نقش بسزا داشت. او علاوه بر ترجمه بیش از 17 جلد کتاب در بهار 1328 هـ.ق مجموعه ادبی نفیس و پرارزشی بنام (بهار) منتشر کرد که طی انتشار 24 شماره در دو نوبت توانست مطالب سودمند علمی- ادبی- اخلاقی- تاریخی- اقتصادی و فنون متنوع را به روشی نیکو و روشی مطلوب عرضه کند.
زندگینامه
رخشنده اعتصامی مشهور به پروین اعتصامی از شاعران
بسیار نامی معاصر در روز 25 اسفند سال 1285 شمسی در تبریز تولد یافت و از
ابتدا زیر نظر پدر دانشمند و سخندان خود که با انتشار کتاب (تربیت نسوان)
اعتقاد و آگاهی خود را به لزوم تربیت دختران نشان داده بود، به رشد
پرداخت.
در کودکی با پدر به تهران آمد. ادبیات فارسی و ادبیات عرب را نزد وی قرار گرفت و از محضر ارباب فضل و دانش که در خانه پدرش گرد می آمدند بهره ها یافت و همواره آنان را از قریحه سرشار و استعداد خارق العاده خویش دچار حیرت می ساخت. در هشت سالگی به شعر گفتن پرداخت و مخصوصاً با به نظم کشیدن قطعات زیبا و لطیف که پدرش از کتب خارجی (فرنگی- ترکی و عربی) ترجمه می کرد طبع آزمائی می نمود و به پرورش ذوق می پرداخت.
در تیر ماه سال 1303 شمسی برابر با ماه 1924 میلادی دوره مدرسه دخترانه آمریکایی را که به سرپرستی خانم میس شولر در ایران اداره می شد با موفقیت به پایان برد و در جشن فراغت از تحصیل خطابه ای با عنوان" زن و تاریخ" ایراد کرد.
او در این خطابه از ظلم مرد به شریک زندگی خویش که سهیم غم و شادی اوست سخن می گفت .خانم میس شولر، رئیس مدرسه امریکایی دختران خاطرات خود را از تحصیل و تدریس پروین در آن مدرسه چنین بیان می کند.
"پروین، اگر چه در همان اوان تحصیل در مدرسه آمریکایی نیز معلومات فراوان داشت، اما تواضع ذاتیش به حدی بود که به فرا گرفتن مطلب و موضوع تازه ای که در دسترس خود می یافت شوق وافر اظهار می نمود."
خانم سرور مهکامه محصص از دوستان نزدیک پروین که گویا بیش از دوازده سال با هم مراوده و مکاتبه داشتند او را پاک طینت، پاک عقیده، پاک دامن، خوشخو، خوشرفتار، در مقام دوستی متواضع و در طریق حقیقت و محبت پایدار توصیف می کند.
پروین در تمام سفرهایی که با پدرش در داخل و خارج ایران می نمود شرکت می کرد و با سیر و سیاحت به گسترش دید و اطلاعات و کسب تجارب تازه می پرداخت.
این شاعر آزاده، پیشنهاد ورود به دربار را با بلند نظری نپذیرفت و مدال وزارت معارف ایران را رد کرد.
پروین در نوزده تیر ماه 1313 با پسر عموی خود ازدواج کرد و چهار ماه پس از عقد ازدواج به کرمانشاه به خانه شوهر رفت.
شوهر
پروین از افسران شهربانی و هنگام وصلت با او رئیس شهربانی در کرمانشاه
بود. اخلاق نظامی او با روح لطیف و آزاده پروین مغایرت داشت. او که در
خانه ای سرشار از مظاهر معنوی و ادبی و به دور از هر گونه آلودگی پرورش
یافته بود پس از ازدواج ناگهان به خانه ای وارد شد که یک دم از بساط عیش و
نوش خالی نبود و طبیعی است همگامی این دو طبع مخالف نمی توانست دیری بپاید
و سرانجام این ازدواج ناهمگون به جدایی کشید و پروین پس از دو ماه و نیم
اقامت در خانه شوهر با گذشتن از کابین طلاق گرفت.
با این همه او تلخی شکست را با خونسردی و متانت شگفت آوری تحمل کرد و تا پایان عمر از آن سخنی بر زبان نیاورد و شکایتی ننمود.
بعد از آن واقعه تأثیرانگیز پروین مدتی در کتابخانه دانشسرای عالی تهران سمت کتابداری داشت و به کار سرودن اشعار ناب خود نیز ادامه می داد. تا اینکه دست اجل او را در 34 سالگی از جامعه ادبی گرفت در حالی که بعد از آن سالها می توانست عالی ترین پدیده های ذوقی و فکری انسانی را به ادبیات پارسی ارمغان نماید. بهرحال در شب 16 فروردین سال 1320 خورشیدی به بیماری حصبه در تهران زندگی را بدرود گفت و پیکر او را به قم بردند و در جوار قبر پدر دانشمندش در مقبره خانوادگی بخاک سپردند.
در تهران و ولایات، ادبا و شعرا از زن و مرد اشعار و مقالاتی در جراید نشر و مجالس یادبودی برای او برپا کردند.
در سال 1314 چاپ اول دیوان پروین اعتصامی، شاعره توانای ایران، به همت
پدر ادیب و گرانمایه اش انتشار یافت و دنیای فارسی زبان از ظهور بلبل
داستانسرای دیگری در گلزار پر طراوت و صفای ادب فارسی آگاهی یافت و از
غنچه معطر ذوق و طبع او محفوظ شد.
پروین برای سنگ مزار خود نیز قطعه اندوهباری سروده که هم اکنون بر لوح نماینده مرقدش حک شده است.
ویژگی سخن
او در قصایدش پیرو سبک متقدمین بویژه ناصرخسرو است و
اشعارش بیشتر شامل مضامین اخلاقی و عرفانی می باشد. پروین موضوعات حکمتی و
اخلاقی را با چنان زبان ساده و شیوایی بیان می دارد که خواننده را از هر
طبقه تحت تاثیر قرار می دهد. او در قدرت کلام و چیره دستی بر صنایع و آداب
سخنوری همپایه ی گویندگان نامدار قرار داشته و در این میان به مناظره توجه
خاص دارد و این شیوهء را که شیوهء شاعران شمال و غرب ایران بود احیاء می
نماید. پروین تحت تاثیر سعدی و حافظ بوده و اشعارش ترکیبی است از دو سبک
خراسانی و سبک عراقی .
چاپ اول دیوان که آراسته به دیباچه پر مغز شاعر و استاد سخن شناس ملک الشعرای بهار و حاوی نتیجه بررسی و تحقیق او در تعیین ارزش ادبی و ویژگیهای سخن پروین بود شامل بیش از یکصد و پنجاه قصیده و مثنوی در زمان شاعر و با قطعه ای در مقدمه از خود او تنظیم شده بود. پروین با اعتقاد راسخ به تأثیر پدر بزرگوارش در پرورش طبعش، دیوان خود را به او تقدیم می کند .
***
نمونه اثر
این قطعه را برای سنگ مزار خود سروده است
اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب چروین است
گر چه جز تلخی ز ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آنهمه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است
دوستان به که ز وی یاد کنند
دل بی دوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست
سنگ بر سینه بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد
هر که را چشم حقیقت بین است
هر که باشی و ز هر جا برسی
آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد
چون بدین نقطه رسید مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند
چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن
دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آنکس که در این محنت گاه
خاطری را سبب تسکین است
قریحه سرشار و استعداد خارق العاده پروین در شعر همواره موجب حیرت
فضلا و دانشمندانی بود که با پدرش معاشرت داشتند، به همین جهت برخی بر این
گمان بودند که آن اشعار از او نیست.
پروین اعتصامی بی تردید بزرگترین
شاعر زن ایرانی است که در طول تاریخ ادبیات پارسی ظهور نموده است. اشعار
وی پیش از آنکه بصورت دیوان منتشر شود در مجلد دوم مجله بهار که به قلم
پدرش مرحوم یوسف اعتصام الملک انتشار می یافت چاپ می شد (1302 ـ 1300
خورشیدی) دیوان اشعار پروین اعتصامی که شامل 6500 بیت از قصیده و مثنوی و
قطعه است تاکنون چندین بار به چاپ رسیده است.
مقدمه دیوان به قلم شادروان استاد محمد تقی ملک الشعرای بهار است که پیرامون سبک اشعار پروین و ویژگیهای اشعار او نوشته است.
ثبت سالروز تولد پروین اعتصا می در تقویم رسمی کشور
بیست وپنجم
اسفندماه همزمان است با سال روز تولد پروین اعتصامی، که این روز پس از
تصویب در شورای عالی انقلاب فرهنگی، در تقویم رسمی کشور، به نام این شاعر
نام گذاری خواهد شد.
عبدالحسین زرین کوب درباره شیوه شاعری پروین
اعتصامی معتقد بود: نشان اصالت در شیوه شاعری او پیداست. تنوع قالب ها و
مضمون های ماخوذ از حیات هر روزی و شیوه مناظره پردازی بین اشیای بی جان،
مختصات عمده شعر او را رنگ تازه ای می دهد و این همه در کلام او از جوش
فکر و از تازگی و اصالت راستین حاکی است.
پروین اعتصامی در کودکی با خانواده خود به تهران آمد.
پدر
پروین، یوسف اعتصا می معروف به اعتصام الملک، آشنا به علم و ادب و فرهنگ
ایران و فرانسه بود. پروین زیر نظر پدر خود زبان فارسی و عربی را فراگرفت.
اعتصام الملک، پروین را از همان دوران خردسالی و نوجوانی در جلسه های شعر
و ادب فارسی شرکت می داد.
پروین زیر نظر پدرش بزرگ شد. به مدرسه آمریکایی ها رفت و در سال 1303 دوره تحصیلات خود را به پایان رساند.
در
همان مدرسه به تدریس و تعلیم پرداخت. در سال 1313 با پسرعموی پدرش ازدواج
کرد و پس از چهارماه با همسرش به کرمانشاه رفت. پروین در این ازدواج
ناموفق بود، و سه ماه پس از زندگی مشترک به خانه پدرش بازگشت.
پروین اعتصا می شانزدهم فروردین ماه دار فانی را وداع گفت و در شهر قم در آرامگاه خانوادگی به خاک سپرده شد.
کوتاه
سخن آنکه به قول دانای ایرانی ارد بزرگ ، مردمان توانمند در میان جشن و
بزم نیستند . آنها در هر دم به آرمانی بزرگتر می اندیشند و برای رسیدن
به آن در حال پیکارند . پروین نیز هزاران سختی کشید به خاطر ایران و
ایرانی ، خرد و دانایی و نصیحت و حکمت ، عمر پروین بسیار کوتاه بود، کمتر
زنی از میان سخنگویان
اقبالی همچون پروین داشت که در دورانی این چنین کوتاه شهرتی فراگیر داشته
باشد. پنجاه سال و اندی است که از درگذشت این شاعره بنام می گذرد و همگان
اشعار پروین را می خوانند و وی را ستایش می کنند و بسیاری از ابیات آن
بصورت ضرب المثل به زبان خاص و عام جاری گشته است.
شعر پروین شیوا،
ساده و دلنشین است. مضمونهای متنوع پروین مانندباغ پرگیاهی است که به
راستی روح را نوازش می دهد. اخلاق و همه تعابیر و مفاهیم زیبا و عادلانه
آن چون ستاره ای تابناک بر دیوان پروین می درخشد چنانکه استاد بهار در
مورد اشعار وی می فرمایند در پروین در قصاید خود پس از بیانات حکیمانه و
عارفانه روح انسان را به سوی سعی و عمل امید، حیات، اغتنام وقت، کسب کمال،
همت، اقدام نیکبختی و فضیلت سوق می دهد.
سرانجام آنکه او دیوان خوبی و پاکی است .
استاد علی اکبر دهخدا از خبرهترین وفعالترین استادان ادبیات
فارسی در روزگار معاصر است که بزرگترین خدمت به زبان فارسی در این دوران
را انجام داده. لغت نامه بزرگ دهخدا که در بیش از پنجاه جلد به چاپ رسیده
است، شامل همه لغات زبان فارسی با معنای دقیق و اشعار و اطلاعاتی درباره
آنهاست و کتاب امثال و حکم که شامل همه ضرب المثل ها و احادیث و حکمت ها
در زبان فارسی است خود به تنهایی نشان دهنده دانش و شخصیت علمی استاد
دهخدا هستند. دهخدا به غیر از زبان فارسی به زبانهای عربی و فرانسوی هم
تسلط داشته و فرهنگ فرانسوی به فارسی او نیز هم اکنون در دست چاپ
میباشد. دهخدا علاوه بر این که دانشمند و محقق بزرگی بود مبارز جدی و
کوشایی نیز در انقلاب مشروطه محسوب میشد. او مبارزه را نیز از راه نوشتن
ادامه میداد و مطالب خود علیه رژیم مستبد قاجار را در روزنامه صور
اسرافیل که از روزنامههای پرفروش و مطرح آن زمان بود چاپ میکرد. لغت
نامه که بزرگترین و مهمترین اثر دهخدا محسوب میشود . لغت نامه نه تنها
گنجینهای گرانبها برای زبان فارسی است، بلکه معانی و تفسیرات و شروح
تاریخی بسیاری از کلمات عربی را نیز داراست.
علی اکبر دهخدا در حدود سال ۱۲۵۷ خورشیدی در تهران متولد شد. اگرچه
اصلیت او قزوینی بود ولی پدرش خانباباخان که از ملاکان متوسط قزوین بود،
پیش از ولادت وی از قزوین به تهران آمد و در این شهر اقامت گزید. هنگامی
که او ده ساله بود. پدرش فوت کرد، و فردی به نام میرزا یوسف خان قیم او
شد. دو سال بعد میرزا یوسف خان نیز درگذشت و اموال پدر دهخدا هم به
فرزندان میرزا یوسف خان رسید. در آن زمان یکی از فضلای عصر بنام شیخ
غلامحسین بروجردی که از دوستان خانوادگی آنها بود کار تدریس دهخدا را به
عهده گرفت و دهخدا تحصیلات قدیمی را در کنار او آموخت. وی حجرهای در
مدرسه حاج شیخ هادی (در خیابان حاج شیخ هادی) داشت، وی مردی مجرد بود و
بتدریس زبان عربی و علوم دینی مشغول بود. استاد دهخدا غالباً اظهار
میکردند که هر چه دارند، بر اثر تعلیم آن بزرگ مرد بوده است. بعدها که
مدرسه سیاسی در تهران افتتاح شد، دهخدا در آن مدرسه مشغول تحصیل گردید و
با مبانی علوم جدید و زبان فرانسوی آشنا شد. معلم ادبیات فارسی آن مدرسه
محمد حسین فروغی مؤسس روزنامه تربیت و پدر ذکاءالملک فروغی بود، آن مرحوم
گاه تدریس ادبیات کلاس را به عهده دهخدا میگذاشت. چون منزل دهخدا در
جوار منزل مرحوم آیه الله حاج شیخ هادی نجم آبادی بود، وی از این حسن جوار
استفاده کامل میبرد و با وجود صغر سن مانند اشخاص سالخورده از محضر آن
بزرگوار بهره مند میگشت. در همین ایام به تحصیل زبان فرانسه پرداخت و پس
از درس خواندن در آن مدرسه به خدمت وزارت امور خارجه در آمد. بعداً در سال
۱۲۸۱ هنگامی که ۲۴ سال داشت معاون الدوله غفاری که به وزیر مختاری ایران
در کشورهای بالکان منصوب شده بود، دهخدا را با خود به اروپا برد، و استاد
حدود دو سال و نیم در اروپا و بیشتر در وین پایتخت اتریش اقامت داشت، و در
آنجا زبان فرانسه و معلومات جدید را تکمیل کرد. مراجعت دهخدا به ایران
مقارن با آغاز مشروطیت بود. او در حدود سال ۱۳۲۵ هجری قمری (۱۲۸۵ هجری
شمسی) با همکاری مرحوم جهانگیرخان و مرحوم قاسم خان روزنامه صور اسرافیل
را منتشر کرد. این روزنامه از جراید معروف و مهم صدر مشروطیت بود،
جذابترین قسمت آن روزنامه ستون فکاهی بود که بعنوان «چرند پرند» بقلم
استاد و با امضای «دخو» نوشته میشد، و سبک نگارش آن در ادبیات فارسی بی
سابقه بود و مکتب جدیدی را در عالم روزنامه نگاری ایران و نثر معاصر پدید
آورد. وی مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی طی مقالات خود در آن زمان
منتشر میکرد. پس از تعطیل مجلس شورای ملی در دوره محمد علی شاه،
آزادیخواهان ناچار از کشور خارج شدند. دهخدا نیز به استانبول و از آنجا
نیز به اروپا رفت. وی در پاریس با علامه محمد قزوینی معاشر بود، سپس به
سویس رفت و در «ایوردن» سویس نیز سه شماره از «صوراسرافیل» را به کمک
میرزا ابوالحسن خان پیر نیا (معاضد الدوله) منتشر کرد. آنگاه دوباره به
استانبول رفته و در سال ۱۳۲۷ هجری قمری با مساعدت جمعی از ایرانیان تحت
عنوان مکور که در ترکیه بودند روزنامهای بنام «سروش» به زبان فارسی
انتشار داد. پس از اینکه مجاهدین تهران را فتح کردند و محمد علی شاه خلع
گردید، دهخدا از تهران و کرمان به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد، و
با استدعای احرار و سران مشروطیت از عثمانی به ایران بازآمده به مجلس
شورای ملی رفت. در دوران جنگ بین المللی اول که از سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸
میلادی به طول انجامید دهخدا در دزک ؛یکی از قرای بختیاری منزوی بود و در
همین دوران انزوا و با استفاده از منابع ادبی موجود در قلعه امیر مفخم
بختیاری کتابت لغتنامه اش را پایه گذاشت . پس از جنگ به تهران بازگشته از
کارهای سیاسی کناره گرفت، و به خدمات علمی و ادبی و فرهنگی مشغول شد، و
مدتی ریاست دفتر (کابینه) وزارت معارف، ریاست تفتیش وزارت عدلیه، ریاست
مدرسه علوم سیاسی و سپس ریاست مدرسة عالی حقوق و علوم سیاسی تهران به او
محول گردید تا اینکه سه چها روز قبل از شهریور ۱۳۲۰ و خلع سلطنت رضا خان
از ریاست آنجا معزول شد و از آن زمان تا پایان حیات بیشتر به مطالعه و
تحقیق و تحریر مصنفات گرانبهای خویش مشغول بود. دهخدا گاه برای تفنن شعر
نیز میسرود. اما شاعری حرفه اصلی او نبود. این منظومههای معدود را دکتر
محمد معین آنها را در کتابی گردآوری کرده دکتر محمد معین اشعار دهخدا را
به سه دسته تقسیم میکند که عبارت است از :نخست اشعاری که به سبک متقدمان
سروده است و بعضی از این نوع دارای جزالت و استحکامی است که تشخیص آنها از
گفته های شعرای قدیم دشوار مینماید. دوم :اشعاری است که در آنها تجدد
ادبی بکار رفته است .بسیاری از ادیبان معاصر مسمط “یادآر ز شمع مرده یاد
آر” دهخدا را نخستین نمونه شعرنو بشمار میآورند. دهخدا شعر "یاد آر ز
شمع مرده یاد آر" که آن را در زیر مشاهده میکنید را در یادبود میرزا
جهانگیر خان شیرازی، مدیر روزنامه صور اسرافیل سروده است.
ای مرغ سحر، چو این شب تار،****بگذاشت ز سر سیاهکاری
وز تحفه روح بخش اسحار****رفت از سر خفتگان خماری
بگشود گره ز زلف زر تار ****محبوبه نیلگون عماری
یزدان به کمال شد پدیدار****واهریمن زشتخو حصاری
یاد آر ز شمع مرده، یاد آر
ای مونس یوسف اندر این بند****تعبیر عیان چو شد تو را خواب
دل پر ز شعف، لب از شکر خند****محسود عدو به کام اصحاب
رفتی بر یار خویش و پیوند****آزاد تر از نسیم و مهتاب
زان کو همه شام با تو یک چند****در آرزوی وصال احباب
اختر به سحر شمرده یاد آر
چون باغ شود دوباره خرم****ای بلبل مستمند مسکین
وز سنبل و سوری و سپرغم****آفاق نگارخانهٔ چین
گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم****تو داده ز کف قرار و تمکین
زان نوگل پیش رس که در غم****ناداده به نار شوق تسکین
از سردی دی، فسرده یاد آر
ای همره تیه پور عمران****بگذشت چو این سنین معدود
وان شاهد نغز بزم عرفان****بنمود چو وعد خویش مشهود
وز مذبح زر چو شد به کیوان****هر صبح شمیم عنبر و عود
زان کو به گناه قوم نادان**** در حسرت روی ارض موعود
بربادیه جان سپرده ،یادآر
چون گشت زنو زمانه آباد ****ای کودک دوره طلایی
وز طاعت بندگان خود شاد****بگرفت ز سر خدا ،خدایی
نه رسم ارم ،نه اسم شداد **** گل بست زبان ژاژخایی
زان کس که ز نوک تیغ جلاد****ماخوذ بجرم حق ستایی
تسنیم وصال خورده ،یادآر
علامه دهخدا در ساعت شش وسه ربع بعد از ظهر روز دوشنبه هفتم اسفند ماه ۱۳۳۴ شمسی در سن ۷۷ سالگی پس از عمری خدمت به سیاست و فرهنگ و علم و ادب ایران در خانة مسکونی خویش واقع در خیابان ایرانشهر (جلال بایار) تهران به رحمت ایزدی پیوست. جنازه آ ن مرحوم در بامداد روز چهارشنبه به شهر ری مشایعت و در ابن بابویه در مقبره خانوادگی مدفون گردید.