( پسر بچه ) در سوم دسامبر سال 1981 در لانگرو اسپانیا به دنیا امد.El Guaje دیوید سانچز ویا ملقب به
دیود در فصل جاری برای باشگاه والنسیا و تیم ملی کشور اسپانیا بازی میکند.
دیود ویا بعلت داشتن مهارت های بسیار زیاد از جمله : سرعت، قدرت ضربه با هر دو پا، قدرت تمام کنندگی و... یکی از بهترین مهاجمان اسپانیا و حتی جهان به شمار میرود .
دیوید شهرت و محبوبیت خود را از چهره ی زیبا وشکستن رکورد گلزنی والنسیا در یک فصل با زدن 24 گل در فصل گذشته دارد.
ادامه مطلب ...هانری پوانکاره ریاضی دان معروف فرانسوی است که در سال 1854 از خانواده ای بنام و سرشناس در شهر نانسی فرانسه به جهان آمد. از دوران کودکی فکرش سریعتر از کلمات کار کی کرد. در پنج سالگی به دیفتری مبتلا شد و در طی 9 ماه حنجره اش از کار افتاد و همین مسئله باعث گوشه گیری او شد به طوری که در بازیها نمی توانست شرکت کند. همین موضوع باعث شد که افکارش را متمرکز کند. او از حافظه بسیار خوبی برخوردار بود. از شانزده سالگی شوق ریاضیات در پوانکاره بوجود آمد. او کارهای ریاضی را در ذهنش انجام می داد بدون اینکه آنها را یادداشت کند. پوانکاره مهمترین چهره در نظریه معادلات دیفرانسیل و ریاضی دانی است که بعد از نیوتن مهمترین کار را در مکانیک آسمانی انجام داد. در سال 1873 در رأس هم دوره ایهای خود وارد مدرسه پلی تکنیک شد.
ادامه مطلب ...داشناسی برگسون:
میتوان حرکتهای را در شهود حیات مشاهده کرد. لحظاتی است که این شهود به
معنای یگانه شدن فیلسوف با آگاهی به چیزها نیست، بلکه آگاهی از یک توافق و
خویشاوندی میان خود و پدیدارهاست. در این حال سخن بر سر روشنگری زندگی
نیست، بر سر گشودن رمز آن است، همانگونه که یک صورتگر- و برگسون نیز کم
یا بیش همین را میگویدــ راز یک چهره را میگشاید. باید« نیت زندگی، آن
حرکت ساده را بازیافت که در خطوط چهره در جنبش است و آنها را به هم مرتبط
میکند تا با معنا جلوه کنند». در ما توان اینگونه بازخوانی هست، زیرا در
هستی تن یافتهی ما، در خویشتن ما، الفبا و دستور زبان زندگی نگاشته شده
اما نه به این مقصود که ما یا زندگی ما جلوهگاه معنایی کامل و تمام باشد.
در اینجا نیز آقای لورْوا قاطعانه در بهترین سمت فلسفه ی برگسون به راه
است آنگاه که: زندگانی را «چون تناسب با مقصود جستجوگر» میبیند که در آن
مقصود و راه نیل به آن، قضا و معنای (خردپذیر) انگیزانندهی یکدیگرند. در
این غایتمندی سنگین، در این معنای در حال کار، آن آسودگی فرمانروای آگاهی
کیهانشناسیک را نمییابیم که با ژستی به سادگی حرکت دست ما، همهی
جزئیاتی را که زندگی یک اندام برساختهی آن است از خود بیرون فرو میافکند.
سخنانی از نادر شاه افشار کمربند سلطنت ، نشان نوکری برای سرزمینم است نادرها بسیار آمده اند و باز خواهند آمد اما ایران و ایرانی باید همیشه در بزرگی و سروری باشد این آرزوی همه عمرم بوده است . نادر شاه افشار در سال ۱۶۸۸ در ایل افشار در کبهان ایران به دنیا آمد. اسم اصلی او نادرقلی بود و هنوز به ۱۸ سالگی نرسیده بود که همراه با مادرش در یکی از یورشهای ازبکهای خوارزم به اسارت آنها در آمد. بعد از مدت کوتاهی از اسارت گریخته و به خراسان برگشت و در خدمت حکمران ابیورد باباعلی بیگ بود. او گروه کوچکی را به دور خود جمع کرده بعد از کنترل چند ناحیه خراسان خود را نادرقلی بیگ نامید. فئودال بزرگ ملک محمود سیستانی (حاکم سیستان) تا حدی مانع قدرت گیری نادرقلی بیگ شد ولی نادر در سال ۱۷۲۶ به پشتیبانی شاه طهماسب صفوی و فتحعلی خان قاجار (پسر شاهقلی خان قاجار و پدربزرگ آقا محمدخان قاجار) را جلب کرده توانست مالک محمود را شکست دهد و حاکمیت شاه ایران را در خراسان بر پا نماید. شاه طهماسب نادر قلی را والی خود درخراسان اعلام کرد و بعد از آن نادر اسم خود را به طهماسب قلی تغییر داد. سال بعد او مناسباتش با شاه طهماسب را قطع کرده و بعد از سرکوب چند ایل ترک و کرد به حکمرانی کامل خراسان می رسد. در زمانی که صفویان با هجوم افغانها از هم پاشیده بودند و کشور مورد تجاوز دشمنان داخلی و خارجی بود: عثمانیها ازغرب و روسها از شمال و اعراب از جنوب و افغانها در داخل و ترکمانان از شرق به تاخت و تاز و قتل و غارت مشغول بودند، نادر وضعیت حاکمیت ایران را بهسامان نمود. او با افغانها وارد جنگ شده در ۱۷۲۹ رییس افغانها یعنی اشرف افغان را در نزدیکی دامغان و سپس در مورچه خورت اصفهان و برای بار سوم در زرقان فارس شکست داد و بعد در تعقیب وی، افغانستان را مورد تاخت و تاز قرار داده و قبایل این دیار را مطیع نمود. سپس با دشمنان خارجی وارد جنگ شد و روسها را از شمال ایران راند، اما در زمان جنگ با عثمانیها که غرب ایران را در اشغال داشتند متوجه شورشی در شرق ایران شد و جنگ را نیمه کاره رها کرده به آن سامان رفت. شاه صفوی به قصد اظهار وجود دنباله جنگ وی را با عثمانیان گرفت که به سختی منهزم شد.
هنگامی که برخواستم از ایران ویرانه ای ساخته بودند و از مردم کشورم بردگانی زبون ، سپاه من نشان بزرگی و رشادت ایرانیان در طول تاریخ بوده است سپاهی که تنها به دنبال حفظ کشور و امنیت آن است .
لحظه پیروزی برای من از آن جهت شیرین است که پیران ، زنان و کودکان کشورم را در آرامش و شادان ببینم .
برای اراضی کشورم هیچ وقت گفتگو نمی کنم بلکه آن را با قدرت فرزندان کشورم به دست می آورم .
در سال ۱۷۳۱ به دنبال یک قرارداد بین شاه طهماسب و دولت عثمانی که قسمتی از آذربایجان را به آن دولت وا گزار میکرد نادر رهبران ایلها را که پشتیبان صفویه بودند در یک جا جمع نمود و با کمک آنها طهماسب را از سلطنت برکنار گردانیده پسر هشت ماهه او عباس را به جانشینی انتخاب کرد و خود را نایب السلطنه نامید. اما در واقع قدرت اصلی در دست نادر بود. نادر شاه در عرض دو سال کل آذربایجان و گرجستان را از عثمانیان پس گرفت.
نادر شاه در اواخر عمر تغییر اخلاق داد و پسر خود رضاقلی میرزا را کور کرد. بعد، از کار خود پشیمان شده بعضی از اطرافیان خود را که در این کار آنها را مقصر میدانست کشت. سرانجام شورشها آغاز شد و نادر به سرکوب شورشیان پرداخت اما زمانی که برای رفع یکی از این شورشها رفته بود شبانه در چادر خود به قتل رسید.
در عهد نادر دشمنان و متجاوزان به کشور توسط وی سرکوب شدند و کشور اندکی از قدرت گذشتهٔ خویش را در حفاظت از مرزها و اعمال قدرت یک حکومت مقتدر مرکزی بر تمام وطن، بازیافت. ترکمانان وازبکان به ماوراءالنهر عقبنشینی کردند. بناهایی که به دستور نادر در مشهد بنا شدهاند نظیر کلات نادری و کاخ خورشید از آثار مهم بازمانده از این دوران هستند.
در عهد او به سپاه و تأمین نیرو بسیار توجه میشد. مردم ایران با وجود ظلم و ستم پادشاهان آخر صفوی به این سلسله امید داشتند. وی همچنین سعی داشت با کمک یک انگلیسی به نام دالتون نیروی دریایی ایجاد کند که ناموفق ماند. نادر مردی خستگی ناپذیر - دلاور - میهن دوست - مبارز - ضد استعمار و بزرگ منش بود . آرامگاه وی در مشهد است و با همت رضا شاه بزرگ ساخته شد .