بیوگرافی از تیری هانری



تیری هانری،متولد 17 آگست 1977،پاریس،فرانسه،شناخته شده به عنوان مهاجمی با سرعت بالا. هانری در Les Ulis, Essonne بزرگ شد،جایی که به عنوان یک گلزن تمام عیار در تیمهای محلی حضور یافت،و سپس به AS Monaco پیوست.او اولین بار برای تیم بزرگسالان موناکو در سال 1995 به میدان رفت.در سال 1998 در پاسخ به بازیهای موثرش در موناکو به تیم ملی راه یافت.در سال 1999 او موناکو را به مقصد یوونتوس ترک کرد و پس از یک فصل نا امید کننده در یووه به توپچی های هایبری پیوست.در آرسنال او خود را به عنوان یک بازیکن فوق العاده مطرح کرد.در اوایل دوران سختی را برای پیدا کردن جای خود در آرسنال پشت سر نهاد اما پس از آن تقریبا در تمام فصول حضورش در آرسنال برترین گلزن این تیم لقب گرفت.



تبدیل او به یک مهاجم پرکار توسط ونگر،هانری را تبدیل به برترین گلزن تاریخ آرسنال با بیش از 200 گل کرد.با توپچی ها او دوبار لیگ برتر و سه بار جام حذفی انگلیس را به دست آورد.هانری دو فصل آخر حضورش در آرسنال را به عنوان کاپیتان گذراند و حتی آرسنال را فینال لیگ قهرمانان نیز رسانید.با این حال در جون 2007 پس از 8 سال با پیراهن آرسنال وداع کرد و پای به کاتالونیا نهاد. هانری با تیم ملی فرانسه نیز موفق بوده است.او مدال طلای جام جهانی 98 و یورو 2000 و مدال نقره ی جام جهانی 2006 بوده است.به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران او امروز برترین فوتبالیست دنیا است. 

بیوگرافی: 
آنتونی هانری،پدر او اصالتا اهل گوادولوپ و مادرش اهل مارتینیکه هستند.او در Les Ulis بزرگ شده است،جایی که برای بسیاری از جوانان و نوجوانان خوشایند نیست.با این وجود شهر دارای محیط های مناسبی برای فوتبالیستها بوده است.در سال 1983 تیری 8 ساله با نشان دادن پتانسیل بسیار بالا از خود Claude Chezelleرا وادار به استخدامش در تیم CO Les Ulis نمود. 

پنج سال بعد،تیری برای اولین بار برای این تیم بازی کرد.پدرش به او برای تمرین بسیار فشار می آورد در حالی که او علاقه ای به فوتبال نداشت.هانری در سال 1989 به US Palaiseau پیوست ولی بعلت عدم توافق پدرش با این تیم تنها یک سال در این تیم ماند و از آنجا راهی Viry-Châtillon شد و دو سال نیز در آنجا ماند،در حالی که در هر دو تیم مربی او Jean-Marie Panza بود،هانری خود را بسیار مدیون او می داند. 

در سال 1990 آرنولد کاتالانو از سوی موناکو مامور تماشای بازیهای تیری 13 ساله شد و پس از به ثمر رساندن شش گل در پیروزی 0-6 تیمش،کاتالانو از او خواست که به موناکو بپیوندد.بدون حتی گذراندن یک آزمون،کاتالانو به تیری پیشنهاد گذراندن دوره ای در آکادمی ممتاز Clairefontaine را به تیری داد،اما مدیر این آکادمی به دلیل نمرات پایین او در مدرسه حاضر به پذیرفتن او نمیشد.با اعمال نفوذ کاتالانو تیری در این آکادمی حضور یافت و دوره اش را با موفقیت به پایان رساند و به ارسن ونگر در موناکو پیوست. پس از ان تیری با تیم بزرگسالان موناکو قرارداد امضا کرد و برای اولین بار در سال 1995 با این تیم به میدان رفت.ونگر او را به عنوان بال چپ قرار میداد چون سرعت،توانایی او در کنترل توپ و مهارت ذاتی او،او را در این پست موثرتر میکرد. 

در چهار فصلی که با موناکو گذراند،در 125 بازی 21 گل زد و موناکو را قهرمان لیگ داخلی فرانسه در سال 97-96 کرد.در جون 97 به تیم زیر 20 سال دعوت شد و در کنار هم تیمی هایش چون گالاس و ترزگه در سال 1997 در جام جهانی جوانان برای فرانسه به میدان رفتند.ظرف 4ماه امه ژاکه او را به تیم ملی بزرگسالان دعوت کرد و در 11 اکتبر هانری جوان برای اولین بار برای کشورش در برابر آفریقای جنوبی به میدان رفت.این بازی با حساب 1-2 به سود فرانسه به پایان رسید.ژاکه که تحت تاثیر او قرار گرفته بود،او را با خود به جام جهانی نیز برد.با اینکه او در تیم ملی شناخته شده نبود،با زدن سه گل در این دیدارها لقب برترین گلزن فرانسوی در این آوردگاه را به خود اختصاص دهد.او قرار بود به عنوان ذخیره در فینال حاضر شود،اما اخراج دسایی سبب تدافعی شدن تاکتیک تیم شد و او را از حضور در فینال محروم ساخت. 

در روز باستیل در 1998 او عنوان Légion d''Honneur را که برترین نشان فرانسه به شمار میرود را از آن خود کرد.وضع مناسب او،پس از جام جهانی او را راهی تورین کرد تا یکسال زودتر از ترزگه به بیانکنری ها بپیوندد. هانری به علت عدم همخوانی اش با فوتبال تدافعی ایتالیا دوران خوشی را در یووه نگذراند،و با زدن سه گل در 16 بازی از تورین به لندن رفت. 
آرسنال: 
هانری که در ژانویه 1999 به تورین رفته بود،در اگست همان سال با مبلغ 12.5 میلیون پاوند به مربی سابقش ونگر،در جمع توپچی ها پیوست.او که جای آنلکا را در آرسنال گرفته بود فورا به قالب یک مهاجم کلاسیک در آمد.تاکتیکی که در ابتدا او را زیر فشار سنگین انتقادها قرار میداد.او در ده بازی اولش هیچ گلی نزد،اما به سرعت توانایی گلزنی اش را به دست آورد و در اولین فصل با زدن 26 گل تاکتیک ونگر را به تاکیتیکی مناسب و مثمر ثمر در دراز مدت تبدیل نمود. در تابستان پس از آن،هانری جزو فاتحان هلند و بلژیک در مسابقات یورو بود و باز هم با زدن سه گل،برترین گلزن فرانسوی ها در این مسابقات شناخته شد.شاید مهمترین این گلها،گل تساوی بخش در برابر پرتقال در مرحله ی نیمه نهایی بود.فرانسوی ها سپس با زدن گل طلایی از روی نقطه پنالتی توسط زیدان به فینال راه یافتند و در آنجا ایتالیا را نیز شکست دادند،تا هانری دومین مدال مهم ملیش را به دست آورد. 

در فصل دوم حضورش در لندن،او با پیشرفتی چشمگیر با 32 گل،گلزن ترین توپچی شناخته شد و آنها را به دو قهرمانی در لیگ برتر و جام حذفی انگلیس رهنمون ساخت.در سال 2002 هانری و تیم ملی فرانسه برای دفاع از عنوان قهرمانی جهان به خاور دور رفتند ولی در حضوری تحقیر آمیز در همان دور ابتدایی بدون زدن حتی یک گل از جام جهانی خداحافظی تلخی کردند.در دیدار اول فرانسه مغلوب سنگال شد.در بازی دوم هانری از زمین اخراج شد،در حالی که آن دیدار در برابر اروگوئه بدون گل خاتمه یافت و در نبود هانری،فرانسه دیدار سوم را با حساب 0-2 به دانمارکی ها واگذار کرد،تا هم دانمارک انتقام شکست مرحله ی گروهی سال 98 را از فرانسه گرفته باشد و هم تلخ ترین وداع تاریخ جامهای جهانی برای مدافع عنوان قهرمانی حادث شود. 

با این وجود در فصل بعد،هانری با به ثمر رساندن 42 گل و دادن 23 پاس گل،برترین گلزن توپچی ها و موثرترین بازیکن آنها نیزشناخته شد.در سال 2003 در جام کنفدراسیونها،در نبود زیدان و ویرا او نقش عمده ای در قهرمانی تیمش داشت.او در سه بازی از پنج بازی عنوان برترین گلزن را از ان خود کرد و در دیدار نهایی با گل طلایی تیمش را در برابر کامرون پیروز میدان گردانید و توپ و کفش طلای آدیداس را در این مسابقات از آن خود کرد.در فصل 04-03 هانری همراه با برگ کمپ و پیرس،آرسنال را بدون حتی یک شکست قهرمان لیگ برتر انگلیس کردند.رکوردی که بیش از یک قرن بود که کسی به آن دست نیافته بود.آنها اما در سال 05-04 موفق به دفاع از این عنوان نشدند و آنرا به همشهریان آبی پوش خود واگذار کردند.اما FA Cup را فتح کردند و هانری در 42 بازی 31 گل زد. 

در تابستان همانسال در یورو 2004 فرانسه در مرحله ی گروهی از سد انگلستان گذشت اما در یک چهارم نهایی با شکست در برابر یونان در دفاع از عنوان قهرمانی یورو نیز ناموفق ماند. رفتن ویرا از آرسنال برای هانری مفهوم کاپیتانی داشت.علاوه بر اینکه او گلزن اصلی تیم بود،وظیفه رهبری یک تیم بسیار بسیار جوان را نیز بر عهده داشت.در 17 اکتبر 2005 او با به ثمر رساندن دوگل در برابر اسپارتاپراگ ،رکورد یان رایت،برترین گلزن تاریخ آرسنال را از آن خود کرد و در اول فوریه 2006 با زدن گل در مقابل وستهم 151 گل در لیگ برتر به ثمر رساند تا عنوان کلیف باستین،برترین گلزن آرسنال در لیگ برتر نیز به او سپرده شود.او صدمین گلش در لیگ برتر را در هایبری به ثمر رسانید که یک شاهکار بی نظیر در تاریخ این دیدارهاست.با این حال آرسنال موفق به فتح لیگ برتر نشد،اما هواداران هنوز امیدوار بودند.آرسنالی که معمولا در رقابتهای اروپایی موفق نبود به فینال لیگ قهرمانان راه یافت تا امیدهای فتح لیگ قهرمانان در دل هواداران لندنی زنده شود.آرسنال در فینال آن سال در استاد د فرانس،در دیداری تماشایی و خاطره انگیز برای همه ی ما،1-2 مغلوب سربازان کاتالونیا شد.دو فصل بدون جام ماندن باعث شد تا شایعات رفتن هانری از آرسنال تقویت شود،اما او با اشتیاق تمام قراردادش را به مدت چهار سال تمدید کرد و در کنفرانسی اعلام کرد:اگر موقعیتی مثل بارسلونا برایم پیش بیاید،با تمام احترامی که برای این تیم قایل هستم،آنرا رد میکنم.این حرف او هواداران توپچی ها را از اینکه هانری با پیراهن آرسنال از فوتبال خداحافظی میکند راحتتر کرد.نایب رییس آرسنال،دیوید دین،بعدها اعلام کرد که دو پیشنهاد 50میلیون پاوندی از دو باشگاه اسپانیایی پیش از تمدید قرار داد رد شده اند،در حالی که با انعقاد یکی از این قراردادها رکورد 47 میلیونی زیدان شکسته می شد. 

در تابستان 2006 هانری جزو ستونهای تیم ملی فرانسه بود و بعلت حضور در پست غیر تخصصی شروع خوبی نداشت،اما به تدریج به یکی از بهترینهای جام بدل شد و با به ثمر رساندن سه گل که مهمترینشان همان تک گل پیروزی بخش در مقابل فاتحان ابدی جام ژول ریمه بود در رساندن تیمش به فینال بسیار موثر بود.در فینال در ضربات پنالتی قهرمانی را به ایتالیا واگذار کردند و با مدال نقره به فرانسه بازگشتند.او یکی از 10 نامزد کسب توپ طلای مسابقات بود که البته به دیگر هم تیمی او زیدان رسید.هانری در تیم 11 نفره ی فدراسیون تاریخ و آمار فوتبال نیز قرار گرفت. 

فصل 07-2006 برای او امیخته با مصدومیتهای پیاپی برای او بود که از این لحاظ در تاریخ حضورش در لندن بی سابقه بود.با این وجود در 17 بازی 10 گل زد،که از جمله ی آنها میتوان به گل پیروزی بخش در برابر شیاطین اولدترافورد در 21 ژانویه 2007 اشاره نمود.او سپس مجددا آسیب دید تا اینکه در برابر مردان رونالد کومان در لیگ قهرمانان در دقایق آخر به میدان آمد اما خیلی زود شروع به لنگیدن نمود.پس از پایان بازی ونگر اعلام کرد که او هنوز نیاز به استراحت دارد اما انتظار میرفت که این استراحت چند هفته بیشتر طول نکشد اما در میان ناباوری همگان معلوم شد که او نیاز به سه ماه مداوا دارد و باقی فصل را نیز از دست خواهد داد.ونگر اذعان داشت که او در فصل 08-2007 به تیم بر میگردد و آنرا دوباره خواهد ساخت. 
بارسلونا:
با این حال پس از ناآرامیهای پایان فصل در اردوی توپچی ها،هانری در جون 2007 به کاتالانها پیوست و پیراهن مقدس بلائوگرانا را بر تن کرد.مبلغ این قرارداد16.5 میلیون یورو و هزینه ی فسخ قرارداد او با آرسنال است.تی تی در نامه ای سرگشاده به روزنامه ی سان علت رفتن از آرسنال را نامعین بودن وضعیت ونگر در این تیم بیان کرد.او در بارسا شماره ی 14 را بر برتن میکند،شماره ای که به اسطوره ی همواره جاوید بارسا یوهان کریف کبیر تعلق دارد. 

جوایز: 

هانری صاحب جوایز زیادیست.او در بین 3بازیکن برتر فیفا در سالهای 2003 و 2004 قرار داشته است و دو جایزه ی متوالی اتحادیه فوتبالیستهای حرفه ای جهان را نیز از آن خود کرده است.افزون برآن هانری تنها بازیکنی است که در سه سال(06-04-03) جایزه ی اتحادیه ی فوتبال نویسان حرفه ای را از آن خود کرده است.هانری در سال 2004 به تنهایی و در سال 2005 به طور مشترک با دیه گو فورلن از ویا رئال صاحب کفش طلای اروپا بوده.او 4سال برترین گلزن لیگ برتر انگلیس بوده است و در سال 2006 به عنوان بازیکنی شناخته شد که توانست در 5 دوره ی لیگ بیشتر از 20 گل بزند.او پس از آلن شیرر و اندی کول برترین گلزن تاریخ لیگ برتر نیز هست.او دومین گلزن برتر تاریخ فوتبال فرانسه است در حالیکه تنها دو گل با پلاتینی فاصله دارد. 
استیل بازی:
هانری از کودکی در جلو بازی میکرد،در یووه در گوشه ها بود،با حضور در آرستنال ونگر او را به جایی برد که از کودکی در آنجا بود.پس از تغییر سیستم آرسنال به 1-5-4 در فصل 05-04 او به عنوان تک مهاجم کلاسیک ایفای نقش میکرد.از تواناییهای بی شمار او می توان قدر ت فوق العاده اش در مصافهای تک به تک،حرکت در پشت مدافعان،اعتماد به نفس بسیار بالا،پاس گلهای بی نظیر،ضربات ایستگاهی و پنالتی را نام برد.او ذدر امور تدافعی نیز به تیم کمک میکند. 
خارج از زمین: 
تی تی همسر یک مدل انگلیسی به نام نیکل مری است،آنها در جولای 2003 ازدواج کردند و در 27 می 2005 تولد دختری به نام تی هانری را جشن گرفتند.هانری اولین گل خود پس از تولد تی را که در برابر نیوکسل به ثمر رسانده بود،با نگه داشتن انگشتانش به شکل حرفT و بوسیدن آنها به دخترش تقدیم کرد. هانری همچنین عضو سازمان فیفا-یونیسف نیز هست،جایی که فوتبالیستها بخشی از درآمد خود را صرف کمک به کودکان بی بضاعت میکنند.او در تبلیغ رنو کلیو حضور داشته و تا سال 2006 در سری تبلیغاتJoga Bonito کمپانی Nike ایفای نقش میکرده و اکنون طرف قرارداد با Reebok است. تی تی به بسکتبال بسیار علاقه دارد و با Tony Parker ستاره ی St.Antonio Spurs دوست صمیمی است.او معمولا فینالهای NBA را از نزدیک می بیند و امسال نیز همراه با تونی در جشن قهرمانی Spurs در مقابلCavalliers شرکت داشت.در سال 2001 او میهمان ویژه تلویزیون فرانسه در فینال NBA بود و با Alan Iverson ستاره ی بلامنازعSeventy Sixers نیز مصاحبه کرد. هانری با Nike در مجموعه ی Stand Up-Speak Up علیه نژادپرستی نیز جنگیده است. معرفی کامل تی تی هانری ستاره ی جدید آسمان کاتالونیا،شاید کوچکترین کاری باشد که از دستان ما بر می آمد،به امید موفقیت تی تی در ادامه دادان راه یوهان کبیر.............

مردسال فوتبال اروپا لیونل مسی

image

مرد سال جدید فوتبال اروپا با وجود داشتن ملیت آرژانتینی از جمله بازیکنان پرورش یافته نسل جدید بارسلونا است.

  لیونل مسی شب گذشته در انتخابات معمول همه ساله نشریه فرانس‌فوتبال با کسب 473 امتیاز، صاحب بیشترین آرا شد و نخستین افتخارش را در زمینه مرد سال قاره سبز تجربه کرد. وی در عین حال اولین بازیکن آرژانتینی در این انتخابات که از سال 1956 راه اندازی شد، نام گرفت که توانسته به چنین جایگاهی برسد. بازیکنی که با وجود رشد در فوتبال سراسر تکنیکی آرژانتین ،‌به باور بسیاری از کارشناسان در مکتب کاتالان ، مدارج ترقی را طی کرده است.
  مرد سال اروپا کجا متولد شد؟
 مسی‌ در سال‌ 1987 به‌ دنیا آمد. در پنج‌ سالگی‌ بازی‌ فوتبال‌ را آغاز کرد و در باشگاه‌ گراندولی‌ یعنی همان تیمی که پدرش‌ هم‌ کار می کرد، با الفبای این رشته ورزشی آشنا شد. پس از آن توانایی‌هایش، مسوولان‌ باشگاه‌ "نیول‌ اولدبویز " را قانع‌ کرد که‌ "لیونل‌ " را به‌ خدمت‌ بگیرند و او به‌ برادر بزرگترش‌ که‌ در آن‌ باشگاه‌ بازی‌ می‌کرد، ملحق‌ شد. مربی‌ او در آن‌ باشگاه‌ "ایزیگو دومینگوئز "، باور داشت‌ چه استعداد شگرفی‌ در این رشته ورزشی در اختیار دارد. او می‌گوید: "او می‌توانست‌ کارهایی‌ با توپ‌ انجام‌ دهد که‌ قوانین‌ فیزیک‌ را به‌ بازی‌ می‌گرفت‌. تنها کسی‌ که‌ قبل‌ از او دیدم چنین‌ توانایی‌هایی‌ داشته ، "دیه‌گو مارادونا "بود.
 پس از این انتقال بنظر می رسید او به سرعت در مسیر رشد و ترقی حرکت کند؛ اما پیشرفت‌ وی ، با اخباری‌ که‌ نشان‌ از یک‌ بیماری‌ هورمونی‌ در او داشت‌ که‌ باعث‌ توقف‌ رشد او می‌شد، تحت‌الشعاع‌ قرار گرفت‌. پدرش‌ تصمیم‌ گرفت‌ به‌ "کاتالونیا " اسپانیا مهاجرت‌ کند تا بتواند هزینه‌ درمانی‌ سنگین‌ او را به‌ نحوی‌ تامین‌ کند؛ ولی "بارسلونا " همه‌ چیز را در مورد استعداد "لیونل‌ " جوان‌ می‌دانست‌ و بنابراین‌ پیش‌قدم‌ شد تا هزینه‌های‌ درمان‌ او را بپردازد و همچنین‌ با او قراردادی‌ برای‌ بازی‌ در تیم‌ جوانان‌ "بارسلونا " منعقد کرد.
 پس از این حضور بتدریج مشکلات اولیه یک نوجوان جویای نام برای مطرح شدن رفع شد و او هر روز از روز قبل بیشتر خودش را به جهانیان شناساند.
 مسی با حرکات تکنیکی فریبنده‌اش تا به آنجا پیش رفت که برخی لقب دیگو مارادونا ثانوی را به او دادند.
در واقع پس از دادن چنین نامی به وی، نام ‌ال‌دیه‌گو ، برایش انتخاب شد تا دنیای فوتبال شاهد به ثمر رسیدن "مافوق گل‌های مارادونایی "‌از طریق او شود.
 در این مسیر، وی پیراهن شماره 10 بارسلونا که متعلق به بازیکن اسبق این تیم و تیم ملی برزیل، یعنی رونالدینیو بود، را از آن خود کرد و بعد شماره 10 تیم ملی آرژانتین که زمانی بر تن مارادونا بود، را نیز بدست آورد.
 وی با زدن 9 گل در لیگ قهرمانان اروپا معتبر ترین جام باشگاهی جهان و تاثیر گذاری مستقیم در دستیابی تیم فوتبال بارسلونا به سه جام معتبر در یک فصل (لیگ قهرمانان اروپا ، لالیگای اسپانیا ، کوپا دل ری اسپانیا)بیشترین شانس را برای تصاحب بهترین بازیکن فوتبال در سال 2009 داشت که عاقبت شب گذشته در انتخابات نشریه فرانس فوتبال با کسب 473 امتیاز از ان خود کرد.
 او به همراه ساموئل اتوئو با زدن 50 گل در یک فصل خطرناکترین زوج خط حمله تاریخ فوتبال نام گرفتند.
 مرد سال جدید اروپا در یک نگاه:
نام کامل: لیونل آندرس مسی
تاریخ و محل تولد: 24 ژوئن 1987 در روزاریوی آرژانتین
ملیت: آرژانتینی و اسپانیائی
قد: 169سانتی متر
وزن: 67کیلوگرم
باشگاه‌ها: جوانان بارسلونا، بارسلونا
نخستین بازی ملی: اگوست 2005 برابر مجارستان
قهرمان رقابت های فوتبال زیر بیست سال جهان (2005)
قهرمان لالیگای اسپانیا (2005)
قهرمان سوپر جام اسپانیا (2005)
بهترین گلزن جام جهانی زیر بیست سال (2005)
بهترین بازیکن جام جهانی زیر بیست سال(2005)
بهترین بازیکن جوان جهان (2006)
قهرمان لیگ قهرمانان اروپا (2006)
قهرمان لالیگای اسپانیا (2009)
قهرمان سوپر جام اسپانیا (2009)
قهرمان لیگ قهرمانان اروپا (2009)
بهترین گلزن لیگ قهرمانان اروپا (2009)

عبدالله جوادی آملی

آیت‌ اللّه‌ حاج‌شیخ‌ عبداللّه‌ جوادی‌ آملی‌ متولد 1312 شمسی‌، پس‌ از تحصیلات‌ ابتدایی‌ وارد حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ آمل‌ شد و به‌ مدت‌ پنج‌ سال‌ به‌ تحصیل‌ اشتغال‌ داشت‌، در 1329 برای‌ ادامه‌ تحصیل‌ عازم‌ حوزه‌ی‌ علمیه‌ تهران‌ شد و در مدرسه‌ی‌ مروی‌ به‌ تحصیل‌ و تدریس‌ پرداخت‌ و در آنجا نزد اساتیدی‌ چون‌ آیت‌ اللّه‌ شعرانی‌ و آیت‌ الله‌ قمشه‌ای‌ و آیت‌ اللّه‌ محمدتقی‌ آملی‌ تلمذ نمود. در 1334 وارد حوزه‌ی‌ علمیه‌ قم‌ شد و از محضر آیات‌ عظام‌ بروجردی‌، امام‌ خمینی‌ و محقق‌ داماد و نیز علامه‌ طباطبایی‌ بهره‌ها برد.


برخی‌ از آثار علمی‌ ایشان‌ تقریرات‌ دوره‌ی‌ اصول‌ حضرت‌ امام‌ و قسمتهایی‌ از فقه‌ آیات‌ عظام‌ بروجردی‌، امام‌ خمینی‌، محقق‌ داماد و میرزاهاشم‌ آملی‌ می‌باشد. از آثار معظم‌ له‌، کتابهای‌ ذیل‌ چاپ‌ و منتشر شده‌ است‌:
1- تحریر تمهید القواعد،
2- شرح‌ حکمت‌ متعالیه‌ در 4 جلد،
3- ده‌ مقاله‌ پیرامون‌ مبدأ و معاد،
4- اسرار عبادت‌،
5- وحی‌ و رهبری‌،
6- تبیین‌ براهین‌ اثبات‌ وجود خدا (تعالی‌ شانه‌)،
7- مبانی‌ ولایت‌ فقیه‌،
8- ولایت‌ فقیه‌ و رهبری‌ در اسلام‌،
9- ولایت‌ قرآن‌،
10- کرامت‌ در قرآن‌،
11- شناخت‌شناسی‌ در قرآن‌،
12- رسالت‌ در قرآن‌،
13- هدایت‌ در قرآن‌،
14- تفسیر سوره‌ی‌ ابراهیم‌،
15- اخلاق‌ کارگزاران‌ در حکومت‌ اسلامی‌،
16- مقدمه‌ای‌ بر سرّالصلواة‌ امام‌ خمینی‌ «ره‌»،
17- یاد معاد،
18- دیدگاههای‌ مختلف‌ در تفسیر قرآن‌،
19- شریعت‌ در آیِنه‌ی‌ معرفت‌،
20- حکمت‌ نظری‌ و عملی‌ در نهج‌البلاغه‌،
21- تفسیر موضوعی‌ قرآن‌ مجید در 5 جلد،
22- سیره‌ی‌ مشترک‌ انبیاء در قرآن‌ مجید ( جلد 6 تفسیر موضوعی‌ )،
23- سیره‌ی‌ مختص‌ انبیاء در قرآن‌ مجید ( جلد 7 تفسیر موضوعی ‌)،
24- سیره‌ی‌ رسول‌ اکرم‌ (ص‌) در قرآن‌ مجید ( جلد 8 و 9 تفسیر موضوعی‌ )،
25- موسی‌ الکاظم‌ (ع‌) و الفلسفة‌ الالهیة‌،
26- علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع‌) و القرآن‌ الحکیم‌،
27- علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع‌) و الفلاسفة‌ الالهیة‌،
28- خمس‌ رسائل‌ «عربی‌»،
29- قدسیّة‌ الحرم‌ و امنه‌ «عربی‌»،
30- اسرار الصواة‌ (عربی‌)،
31- صلاة‌ در 2 مجلد (عربی‌)،
32- حج‌ در 3 مجلد (عربی‌)،
33- جرعه‌ای‌ از بیکران‌ زمزم‌- ترجمه‌ی‌ مقدمه‌ی‌ جلد 2 کتاب‌ حج‌،
34- صهبای‌ صفا،
35- زن‌ در آینه‌ جلال‌ و جمال‌،
36- القرآن‌ مع‌الحکمة‌،
37- ادب‌ نقد،
38- شرح‌ پیام‌ امام‌ خمینی‌ «ره‌» به‌ گروباچف‌ (آوای‌ توحید)،
39- شرح‌ وصیت‌ امام‌ خمینی‌ «ره‌»،
40- بنیان‌ مرصوص‌ امام‌ خمینی‌ «ره‌»،
41- انسان‌ در اسلام‌،
42- عرفان‌ و حماسه‌،
43- سیره‌ی‌ فلسفی‌ علامه‌ طباطبایی‌ «ره‌»،
44- فلسفه‌ی‌ حقوق‌ بشر،
علاوه‌ بر کتابهای‌ یاد شده‌، مقالات‌ و مصاحبه‌ های‌ بسیاری‌ از ایشان‌ در نشریات‌ گوناگون‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. معظم‌ له‌ هم‌ اکنون‌ از استادان‌ معروف‌ دوره‌ی‌ عالی‌ علوم‌ معقول‌ و منقول‌ در حوزه‌ی‌ علمیه‌ی‌ قم‌ می‌باشند.

محمدتقی‌ جعفری‌


دوران‌ کودکی‌ و نوجوانی‌
4-1- استاد محمدتقی‌ جعفری‌ در سال‌ 1304 ه.ش‌ در شهر تبریز دیده‌ به‌ جهان‌ گشود. تحصیلات‌ ابتدایی‌ را در دبستان‌ اعتماد آغاز کرد. از آنجا که‌ قبل‌ از ورود به‌ مدرسه‌ نزد مادر مقداری‌ درس‌ خوانده‌ بود و آمادگی‌ بسیار برای‌ ورود به‌ کلاسهای‌ بالاتر را داشت‌، لذا ایشان‌ را از کلاس‌ اوّل‌ به‌ کلاس‌ چهارم‌ می‌برند. در این‌ کلاس‌ رتبه‌ی‌ دوم‌ را به‌ دست‌ می‌آورد در سال‌ بعد در کلاس‌ پنجم‌ به‌ رتبه‌ی‌ اوّل‌ نائل‌ می‌شود. متأسفانه‌ در این‌ هنگام‌ به‌ علتت‌ فقر مالی‌ ناگزیر می‌شود تا مدرسه‌ را رها کرده‌ و برای‌ امرار معاش‌ مشغول‌ کار شود. وی‌ که‌ از عدم‌ ادامه‌ی‌ تحصیل‌ سخت‌ ناراحت‌ بود یک‌ شب‌ در خواب‌ با خود صحبت‌ می‌کند و در حال‌ خواب‌ افسوس‌ می‌خورد که‌ چرا نمی‌تواند به‌ تحصیلات‌ خود ادامه‌ دهد. پدر ایشان‌ با توجه‌ به‌ ناراحتی‌ فرزند خود راضی‌ می‌شود تا فرزندش‌ در مدرسه‌ی‌ طالبیه‌ به‌ درس‌ ادامه‌ دهد. استاد نیمی‌ از روز را به‌ کار می‌پرداخت‌ و نیمی‌ دیگر را به‌ تحصیل‌ در مدرسه‌ طالبیه‌ نزد سیدحسن‌ شربیانی‌ کتاب‌ امثله‌ و صرف‌ میر را شروع‌ می‌کند؛ دروس‌ سیوطی‌ و مطول‌ را نزد آقا شیخ‌احمد اهری‌ (1388 ق‌) که‌ در ادبیات‌ بسیار قوی‌ بود فرا می‌گیرد. در تبریز نیز مقداری‌ فلسفه‌ و منطق‌ را می‌آموزد. پس‌ از مدتی‌ تحصیل‌ در مدرسه‌ طالبیه‌، استاد جهت‌ ادامه‌ تحصیل‌ عازم‌ تهران‌ می‌شود.


ادامه مطلب ...

سیدجلال‌ الدین‌ آشتیانی‌


استاد علامه‌ سید جلال‌ الدین‌ آشتیانی‌، چهره‌ای‌ آشنا برای‌ همه‌ی‌ جویندگان‌ حکمت‌ و دانش‌ است‌. درباره‌ی‌ شرح‌ زندگی‌ و آثار این‌ حکیم‌ فرزانه‌، بهتر آن‌ دیدیم‌ که‌ سرگذشت‌ نامه‌ی‌ خود نوشت‌ ایشان‌ که‌ در شهریور 1364 به‌ قلم‌ آمده‌ است‌، تقدیم‌ نماییم‌:
حقیر سال‌ 1304 خورشیدی‌ که‌ در قصبه‌ی‌ آشتیان‌ (که‌ اکنون‌ به‌ شهری‌ مبدل‌ شده‌) از مضافات‌ سلطان‌ آباد عراق‌ (اراک‌) متولد شدم‌. دوره‌ ابتدایی‌ را در دبستان‌ خاقانی‌ آنجا به‌ پایان‌ رساندم‌ و در مکتب‌ خانه‌ قدیم‌، گلستان‌ سعدی‌ و نصاب‌ الصبیان‌ و تاریخ‌ معجم‌ و جامع‌ المقدمات‌ در صرف‌ و نحو و قسمتی‌ از درّه‌ نادری‌ و نیز قسمتی‌ از کتاب‌ شرح‌ سیوطی‌ را قرائت‌ نمودم‌. نگارنده‌ در 1323 خورشیدی‌ به‌ تشویق‌ و راهنمایی‌ و مساعدت‌ روحانی‌ آشتیانی‌ به‌ دارلعلم‌ قم‌ مسافرت‌ کردم‌ و از آنجا کتاب‌ مغنی‌ و مطول‌ و قسمت‌ زیادی‌ از شرح‌ لمعه‌ در خدمت‌ مرحوم‌ آقای‌ صدوقی‌ یزدی‌ که‌ دارای‌ استعداد و هوشی‌ قابل‌ توجه‌ و حافظه‌ای‌ قوی‌ و بیانی‌ روان‌ و جذاب‌ بود خواندم‌. جلد اول‌ کفایه‌ و چند سال‌ قبل‌ از آن‌، شرح‌ شمیسه‌ را خدمت‌ آیت‌ اللّه‌ حاج‌ میرزا عبدالجواد جبل‌ عاملی‌ اصفهانی‌ که‌ (به‌ تمام‌ معنی‌ مرد خدا بود) قرائت‌ کردم‌ سپس‌ به‌ معرفی‌ آقا میرزا مهدی‌ آشتیانی‌، خدمت‌ مرحوم‌ حاج‌ شیخ‌ مهدی‌ مازندارنی‌ که‌ در معقول‌ از تلامیذ آقا میرزا حسن‌ کرمانشاهی‌ آقا میرشهاب‌ الدین‌ تبریزی‌ و در منقول‌ از شاگردان‌ حاج‌ شیخ‌ فضل‌ اللّ'ه‌ نوری‌ و آقا سید عبدالکریم‌ مدرس‌ و آقا سید محمدکاظم‌ یزدی‌ و شیخ‌الشریعه‌ی‌ اصفهانی‌ بود شروع‌ به‌ قرائت‌ شرح‌ منظومه‌ی‌ حکیم‌ سبزواری‌ و مکاسب‌ شیخ‌ اعظم‌ انصاری‌ نمودم‌ و تا اواخر الهیات‌ منظومه‌ و قسمت‌ زیادی‌ از شوراق‌ و بعد قسمتی‌ از امور عامه‌ی‌ اسفار را نزد آن‌ مرحوم‌ فرا گرفتم‌.
حاج‌ شیخ‌ مهدی‌ خیلی‌ منظم‌ و مرتب‌ درس‌ خوانده‌ بود و آنچه‌ را که‌ خوانده‌ بود، از عهده‌ی‌ تدریس‌ آن‌ بر می‌آمد و از بیانی‌ فصیح‌ نیز برخوردار بود.
بنده‌ قسمتی‌ از امور عامه‌ی‌ اسفار را خدمت‌ آن‌ مرحوم‌ قرائت‌ کرده‌ام‌. ایشان‌ درس‌ تفسیری‌ هم‌ داشت‌ که‌ قابل‌ استفاده‌ بود. او با دقت‌ شفا و اسفار و شرح‌ اشارات‌ را نزد اساتید نامی‌ قرائت‌ کرده‌ بود و دروس‌ منقول‌ را نیز بهترین‌ اساتید فرا گرفته‌ بو. شخصاً مردی‌ متقی‌ و پرهیزگار و بی‌ علاقه‌ به‌ شهرت‌ و خودنمایی‌ بود. اسلام‌ و تشیع‌ در عمق‌ روح‌ او ریشه‌ داونده‌ بود لذا با تمام‌ هویت‌ معتقد به‌ مبدأ و معاد و متحقق‌ به‌ قواعد عقلی‌ و فلسفی‌ و عقاید دینی‌ و متمحض‌ در سلک‌ توحید و اهل‌ عبادت‌ و پایبند به‌ نوافل‌ و ادعیه‌ و اوراد بود چون‌ منزوی‌ از خلق‌ بود، بدبین‌ بود. و شاید چیزهایی‌ می‌دانست‌ و می‌گفت‌ که‌ ما نمی‌دانستیم‌. به‌ قول‌ مرحوم‌ استاد علامه‌، آقای‌ مطهری‌، مثل‌ اینکه‌ حرفهای‌ حاج‌ شیخ‌ مهدی‌ روی‌ میزان‌ بوده‌ است‌ و راست‌ از کار در می‌آمد. البته‌ انزوا، خودبینی‌ می‌آورد به‌ خصوص‌ در او که‌ عوامل‌ خارجی‌ نیز در افکارش‌ مؤثر بود.
نگارنده‌، مدت‌ هشت‌ سال‌ به‌ درس‌ فقه‌ و اصول‌ خاتم‌ الفقها - آیت‌ اللّ'ه‌ العظمی‌ بروجردی‌- اعلی‌ اللّ'ه‌ قدره‌ فی‌ النشئاب‌ الالهیه‌- و مدت‌ یک‌ سال‌ به‌ درس‌ عالم‌ مجاهد مظهر صفات‌ ربانی‌، آقا سید محمدتقی‌ خوانساری‌ «قده‌» حاضر شدم‌.
در مدت‌ دو سال‌ اقامت‌ در نجف‌ از دروس‌ مرحوم‌ فقیه‌ ربانی‌ آقای‌ حکیم‌ - اعلی‌ اللّ'ه‌ قدره‌- و استاد محقق‌ عالم‌ عادل‌ و مجتهد بارع‌ آقا سید عبدالهادی‌ شیرازی‌ که‌ در علم‌ و عمل‌ از نوادر بود، استفاده‌ کرده‌ام‌ ولی‌ مرتب‌ و بدون‌ وقفه‌ به‌ درس‌ فقه‌ و اصولی‌ نامدار و حکیم‌ آقا میرزا حسین‌ بجنوردی‌ خراسانی‌ حاضر می‌شدم‌ که‌ سرعت‌ انتقال‌ و فهم‌ مستقیم‌ را با حافظه‌ی‌ حیرت‌آور توأم‌ کرده‌ بود. آقا میرازحسن‌، ادبیات‌ را نزد میرزاعبدالجواد ادیب‌ نیشابوری‌ فرا گرفته‌ بود. اغلب‌ قصاید شعرای‌ خراسان‌ را حفظ‌ داشت‌. از حکیم‌ صفای‌ اصفهانی‌ و شعرای‌ آن‌ زمان‌ مثل‌ ملک‌ الشعرا بهار اشعار زیاد در حافظه‌ داشت‌ و اشعار فکاهی‌ ایرج‌ را نیز برای‌ ما می‌خواند. مرحوم‌ علامه‌ مظفر آقا شیخ‌ محمدرضا، می‌فرمود: «میرزا شاید حدود صد هزار شعر از شعرای‌ عرب‌، آن‌ هم‌ قصایدی‌ که‌ در مدح‌ حضرت‌ رسول‌ و حضرت‌ امیرمؤمنان‌ گفته‌ شده‌ است‌، حفظ‌ دارد.» در حکمت‌ و فلسفه‌ از تلامیذ برجسته‌ی‌ آقا بزرگ‌ حکیم‌ و حاج‌ فاضل‌ خراسانی‌ و در منقول‌ از افاضل‌ حوزه‌ی‌ آقا ضیاءالدین‌ عراقی‌ و آقا میرزاحسین‌ نائینی‌ بودند.
آقا میرزاحسن‌ تمام‌ مواردی‌ را که‌ سعدی‌ از متنّبی‌ متأثر شده‌ است‌، حفظ‌ بود و قرائت‌ می‌کرد و اثبات‌ می‌کرد که‌ سعدی‌ مطلب‌ را ادا کرده‌ است‌.
در حکمت‌ و فلسفه‌، حدود پنج‌ سال‌ به‌ درس‌ استاد علامه‌، حاج‌ میرزا محمدحسین‌ طباطبایی‌ تبریزی‌ حاضر شدم‌ و چند سال‌ از درس‌ تفسیر و اصول‌ فقه‌ آن‌ مرحوم‌ استفاده‌ کردم‌.
مرحوم‌ آقای‌ طباطبایی‌ کفایه‌ را به‌ انضمام‌ حواشی‌ استاد خود حاج‌ شیخ‌محمدحسین‌ اصفهانی‌ برای‌ حقیر و جمعی‌ از دوستان‌ تدریس‌ فرمودند.
آقای‌ طباطبایی‌ علاوه‌ بر جامعیت‌ در علوم‌ معقول‌ و منقول‌، انسانی‌ تمام‌ عیار بود، مدتها در علم‌ سلوک‌ و اخلاق‌ به‌ سبک‌ اساتید فن‌ در اعتاب‌ مقدسه‌ مثل‌ آقا میرزاعلی‌آقای‌ قاضی‌ و حاج‌ میرزا حبیب‌ ملکی‌ و اساتید طبقات‌ بعد از آنها، روح‌ و سرشت‌ پاک‌ طبیعی‌ و ذاتی‌ خود را با علم‌ و عمل‌ و اخلاق‌ کسبی‌ توأم‌ کرده‌ بود. لذا شخصی‌ سلیم‌النفس‌ و دارای‌ اعتدال‌ روح‌ به‌ اخلاق‌ ارباب‌ معرفت‌ متخلق‌ بود. به‌ حقیر لطف‌ فراوان‌ داشت‌ و در تمام‌ مدتی‌ که‌ به‌ درس‌ ایشان‌ می‌رفتم‌ یا در منزل‌ و گاهی‌ در ییلاقات‌ حسب‌الامر او در خدمتشان‌ بودم‌، ذره‌ای‌ هوی‌ و هوس‌ و مختصر انحراف‌ از جاده‌ی‌ عدالت‌ در ایشان‌ ندیدم‌، ملکی‌ بود در صورت‌ انسان‌. قوی‌ الایمان‌، سلیم‌الجنبه‌ و در واقع‌ عمل‌ و رفتار او خود به‌ خود انسان‌ را به‌ طرف‌ معنویات‌ سوق‌ می‌داد، که‌ از معصوم‌ وارد است‌: «کونوادعاة‌ الناس‌ بغیر السنتکم‌».
حقیر بر خلاف‌ آنچه‌ که‌ شهرت‌ دارد، از محضر مرحوم‌ آقای‌ میرزامهدی‌ آشتیانی‌ استفاده‌ نکرده‌ام‌. ایامی‌ که‌ آن‌ مرحوم‌ حال‌ تدریس‌ داشت‌، نگارنده‌ استعداد استفاده‌ از او را فاقد بودم‌ و این‌ اواخر که‌ اسفار و شفا می‌خواندم‌، آقا میرزامهدی‌ بستری‌ بود. برخی‌ از مشکلات‌ فلسفی‌ و عرفانی‌ را آن‌ مرحوم‌ برای‌ حقیر تقریر می‌فرمودند.
ایشان‌ نیز مردی‌ بسیار سلیم‌النفس‌ بود- کلیه‌ی‌ مبانی‌ حکمای‌ مشّاء و اشراق‌ و حکمت‌ متعالیه‌ی‌ ملاصدرا را از حفظ‌ داشت‌. در عرفان‌ احاطه‌ی‌ حیرت‌آوری‌ داشت‌ و آنچه‌ را که‌ نزد اساتید فرا گرفته‌ بود، به‌ واسطه‌ی‌ سرعت‌ انتقال‌ و حافظه‌ی‌ عجیب‌، در حفظ‌ داشت‌، اغراض‌گویی‌ نکرده‌ام‌. حقیر حدود یک‌ سال‌ در درس‌ اسفار استاد نامدار و عالم‌ متقی‌ آقا میرزا احمد آشتیانی‌ حاضر شده‌ است‌. اگر چه‌ کثرت‌ سن‌ و ضعف‌ ناشی‌ از کهولت‌ مانع‌ بود که‌ آنچه‌ را می‌داند، تقریر نماید ولی‌ استاد مسلم‌ بود. مرحوم‌ آقا میرزا احمد در نجف‌ که‌ اسفار تدریس‌ می‌کرد، یک‌ صحفه‌ اسفار چاپ‌ سنگی‌ را یک‌ هفته‌ تدریس‌ می‌کرد. در این‌ اواخر به‌ حافظه‌ و حضور ذهن‌ او مطلقاً خللی‌ راه‌ نیافته‌ بود. مشکل‌ترین‌ مباحث‌ اسفار را بدون‌ مطالعه‌ی‌ قبلی‌ برای‌ انسان‌ حل‌ می‌کرد. شرح‌ فصوص‌ قیصری‌ و تمهیدالقواعد و نصوص‌ قونوی‌ و شرح‌ مفتاح‌الغیب‌ را نزد آقا میرزاهاشم‌ قرائت‌ کرده‌ بود و استاد این‌ فن‌ بود.
نگارنده‌ بعد از قرائت‌ الهیات‌ و امور عامه‌ی‌ اسفار و الهیات‌ شفا، تابستان‌ به‌ تهران‌ مسافرت‌ کردم‌. یکی‌ از دوستان‌ حقیر (مرحوم‌ حاج‌میرزاتقی‌ آجیلی‌) از تجار تهران‌ که‌ در قزوین‌ کارخانه‌ی‌ خشکبار داشت‌، پیشنهاد کرد که‌ برویم‌ به‌ قزوین‌، نگارنده‌ تا آن‌ زمان‌ مرحوم‌ استاد اعظم‌ (سید سادات‌ اعاظم‌ الحکما) آقای‌ حاج‌ میرزا ابوالحسن‌ قزوینی‌ را زیارت‌ نکرده‌ بودم‌. بعد از ورود به‌ قزوین‌، بعدازظهر آن‌ روز رفتم‌ مدرسه‌ التفاتیه‌، طلاب‌ گفتند آقای‌ رفیعی‌ نیم‌ ساعت‌ دیگر تشریف‌ می‌آورند.
خدا رحمت‌ کند حاج‌ شیخ‌ علی‌اصغر تاکندی‌ را که‌ در حال‌ کهولت‌ سن‌ به‌ سر می‌برد و اخلاق‌ محمدی‌ داشت‌، از، بند ه‌ دعوت‌ کرد و در جلوی‌ حجره‌ی‌ فرزندش‌ که‌ در آن‌ زمان‌ طلبه‌ بود و فعلاً از فضلاست‌ با قلیان‌ و چای‌پذیری‌ کرد. آقای‌ ابوالحسن‌ وارد شدند، دارای‌ هیبت‌ و وقار خاصی‌ بود. پیشیانی‌ بلند و نظری‌ گیرا داشت‌. خوش‌ صحبت‌ و با اطلاع‌ و نیک‌ محضر بود. تاریخ‌ ایران‌ را بعد از دوران‌ اسلام‌ حفظ‌ داشت‌ بحارالنوار مجلسی‌ را مکرر مطالعه‌ کرده‌ بود و به‌ تمام‌ ضعف‌ آن‌ آشنا بود. در فلسفه‌ در بین‌ اساتید تهران‌، محضر آقامیرزاحسن‌ کرمانشاهی‌ اعلی‌ اللّ'ه‌ مقامه‌ را درک‌ کرده‌ بود. سفر نفس‌ اسفار و الهیات‌ شفا را از قرار اظهار خود محروم‌ آقا میزامحمود آشتیانی‌، نزد آقا میرزاحسن‌ و منظومه‌ را نزد حاج‌ فاضل‌ تهرانی‌ قرائت‌ کرده‌ بود. مقدمه‌ی‌ قیصری‌ و قسمتی‌ از فص‌ آدمی‌ را نزد آقامیرزامحمود قمی‌ خوانده‌ بود، ولی‌ در فن‌ عرفان‌ تسلط‌ نداشت‌، هنر او در آثار ملاصدرا ظاهر و بارز بود. عرفان‌ کار قلندری‌ است‌ که‌ در وادی‌ دیگر سیر کند.
کتاب‌ اسفار و حواشی‌ ملاصدرا بر مفاتیح‌ الغیب‌ و حواشی‌ ملاصدرا بر حکمت‌ الاشراق‌ در حافظه‌ داشت‌ و گویی‌ خداوند او را برای‌ تدریس‌ اسفار خلق‌ کرده‌ بود.
نگارنده‌ بعد از چند جلسه‌ گمشده‌ی‌ خود را یافتم‌، آن‌ مرحوم‌ عنایت‌ خاص‌ به‌ حقیر داشت‌. بعد از نماز مغرب‌ و عشا حدود سه‌ ربع‌ ساعت‌ منبر می‌رفت‌ و یکی‌ از آیات‌ قرآنیه‌ را تفسیر می‌نمود. آن‌ زمان‌ حدود شصت‌ سال‌ داشت‌ و بسیار قوی‌البنیه‌ و با نشاط‌ بود.
از طلاقت‌ لسان‌ و عذوبت‌ بیانی‌ بی‌نظیر برخوردار بود، وقتی‌ که‌ حال‌ تدریس‌ داشت‌، با بیان‌ سحار خود هنگام‌ تقریر مبانی‌ صدرالمتألهین‌ نفس‌ انسان‌ را در سینه‌ حبس‌ می‌نمود و اعجاز می‌کرد. آن‌ چنان‌ احاطه‌ای‌ داشت‌ که‌ وقتی‌ مباحث‌ اسفار را عنوان‌ می‌کرد، حقیر که‌ شرح‌ حکمت‌ الاشراق‌ با تعلیقات‌ آخوند ملاصدرا و شفا را با حواشی‌ آخوند و شر اشارات‌ قبلاً مطالعه‌ می‌کردم‌، به‌ عیان‌ می‌دیدم‌ که‌ به‌ همه‌ی‌ مشارب‌ فلسفی‌ احاطه‌ و اشراف‌ فوق‌العاده‌ دارد و درس‌ او ناظر به‌ تمام‌ مشارب‌ فلسفی‌ است‌.
استاد- اعلی‌ اللّ'ه‌ درجاته‌- در عرفان‌ تخصص‌ نداشت‌، ایشان‌ از حوزه‌ی‌ آقامیرزاهاشم‌ استفاده‌ نکرده‌ بود.
نگارنده‌ و چند نفر از دوستان‌ که‌ در خدمتشان‌ اسفار می‌خواندیم‌، استدعا کردیم‌، مقدمه‌ی‌ قیصری‌ تدریس‌ بفرمایند. در همان‌ ابتدای‌ ورود، در مقام‌ تقریر فصل‌ اول‌ مقدمات‌ قیصری‌ معلوم‌ شد که‌ استاد در عرفانیات‌ توانایی‌ ندارد و آن‌ عذوبت‌ بیان‌ در این‌ مقام‌ و مشهد از او دیده‌ نمی‌شد، بنده‌ احساس‌ کردم‌ مرد میدان‌ فصوص‌ ابن‌ عربی‌ نیست‌.
مرحوم‌ رفیعی‌ به‌ خواهش‌ حقیر ایام‌ تعطیلی‌ نوروز به‌ قم‌ مشرف‌ شدند، حقیر و مرحوم‌ استاد علامه‌ حاج‌ آقا مصطفی‌ و برخی‌ از دوستان‌ سفر نفس‌ اسفار را خدمت‌ ایشان‌ شروع‌ کردیم‌ و درس‌ خارج‌ اصولی‌ هم‌ برای‌ ایشان‌ قرار دادیم‌ به‌ این‌ عنوان‌ که‌ مدتی‌ در قم‌ از محضرشان‌ استفاده‌ کنیم‌. حضرت‌ امام‌ مدظله‌ فرمودند دو سال‌ هم‌ بتوانید آقای‌ حاج‌ سید ابوالحسن‌ را در قم‌ نگه‌ دارید، غنیمت‌ است‌، ولی‌ ایشان‌ بعد از یک‌ ماه‌ مصمم‌ شد که‌ به‌ قزوین‌ مراجعت‌ کند.
نگارنده‌ی‌ این‌ سطور و آقای‌ مهدوی‌ کنی‌ و برادرشان‌ و آقای‌ امامی‌ کاشانی‌ برای‌ ادامه‌ی‌ استفاده‌ از محضرشان‌ به‌ قزوین‌ رفتیم‌.
با صراط‌ تمام‌ باید عرض‌ کنم‌ که‌ او در بین‌ اساتید ما مرد میدان‌ اسفار بود و لاغیر، ادعایی‌ هم‌ نداشت‌ که‌ به‌ جای‌ منظومه‌ تدریس‌ شود. فرمودند منظومه‌ بهترین‌ کتاب‌ است‌ برای‌ کسی‌ که‌ بخواهد به‌ فلسفه‌ی‌ ملاصدرا آشنا شود و بعد از اسفار بخواند. صراحتاً فرمودند: «من‌ خودم‌ را می‌شناسم‌ بعد از صرف‌ مدتی‌ وقت‌ اگر بخواهیم‌ اثری‌ جامع‌ و متوسط‌ بین‌ کتب‌ مفصل‌ ملاصدرا و آثار موجز او به‌ وجود آورم‌، قهراً سه‌ درجه‌ از شواهد ربوبیه‌ نازل‌تر خواهد بود. «همین‌ که‌ حس‌ می‌کرد ما او را مرد میدان‌ اسفار می‌دانیم‌، خوشحال‌ بود.
مرحوم‌ شیخ‌ غلامعلی‌ شیرازی‌ و آقامیرزاعلی‌محمد اصفهانی‌ نیز مانند دیگر تلامیذ آقامحمدرضا و آقا علی‌ مدرس‌ استاد ماهر بودند. آقا شیخ‌ غلامعلی‌ خیلی‌ زودتر از معاصرانش‌ به‌ سرای‌ باقی‌ شتافت‌.
آقا میرزا علی‌محمد به‌ نجف‌ مشرف‌ شد و در آنجا به‌ تدریس‌ پرداخت‌ او را تفکیر کردند، به‌ ایران‌ برگشت‌ و مطلقاً از برای‌ ارباب‌ عمامه‌ درس‌ نگفت‌ و در مدرسه‌ی‌ علوم‌ سیاسی‌ تدریس‌ می‌کرد و در 1304 خورشیدی‌ به‌ سرای‌ باقی‌ پیوست‌. آقای‌ قزوینی‌ در علوم‌ نقلی‌ استاد بود و اطلاعات‌ متفرقه‌ی‌ وسیعی‌ داشت‌ که‌ حاضران‌ در مجالس‌ علمی‌ را متوجه‌ی‌ خود می‌ساخت‌. ادیبی‌ ماهر بود. کلیه‌ی‌ آثاری‌ که‌ در مشروطیت‌ نوشته‌اند، دیده‌ بود. تاریخ‌ ایران‌ را خوب‌ می‌دانست‌. در ریاضیات‌ و علم‌ هیئت‌ تسلط‌ داشت‌. مدتی‌ را در زنجان‌ برای‌ استفاده‌ از علوم‌ ریاضی‌ از محضر وحید زمان‌ خود آقا میرزا ابراهیم‌ زنجانی‌ (از تلامیذ آقا میرزا حسین‌ سبزواری‌ و جلوه‌ و آقا علی‌ و آقا محمدرضا و در نقلیات‌ از تلامیذ آقا میرزاحسن‌ آشتیانی‌) اقامت‌ نمود.
فهرست‌ آثار سیدجلال‌ آشتیانی‌
حقیر (سیدجلال‌ آشتیانی‌) برای‌ آنکه‌ مختصر اندوخته‌ی‌ خود در ربوبیات‌ را از دست‌ ندهد، به‌ تألیف‌ آثار علمی‌ پرداخت‌ اولین‌ اثر حقیر، هستی‌ از نظر فلسفه‌ و عرفان‌ است‌ که‌ در 1338 در مدت‌ بیست‌ روز آن‌ را به‌ سلک‌ تحریر آوردم‌. اثر دوم‌ نگارنده‌ شرح‌ حال‌ و آراء فلسفی‌ ملاصدرا است‌ که‌ در کمال‌ ایجاز نوشته‌ شده‌ است‌ و آن‌ را خیال‌ دارم‌ در دو جلد به‌ تفصیل‌ در آورم‌.
اثر سوم‌ حقیر چاپ‌ شرح‌ آخوندملامحمد جعفر لنگرودی‌ بر مشاعر ملاصدرا است‌، حاج‌ ملامحمد جعفر از شاگردان‌ آخوندنوری‌ است‌. این‌ شرح‌ با مقدمه‌ی‌ راهگشای‌ استاد محقق‌ جلال‌ الدین‌ همائی‌ - اعلی‌اللّ'ه‌ مقامه‌- و تعلیقات‌ مفصل‌ حقیر به‌ انضمام‌ سیر فلسفه‌ی‌ اسلامی‌ از زمان‌ میرداماد و میرفندرسکی‌ تا عصر حاضر چاپ‌ و منتشر شد.
المظاهر الالهیه‌ی‌ ملاصدرا را قبل‌ از شرح‌ مشاعر با مقدمه‌ و تعلیقات‌ چاپ‌ کردم‌.
اثر پنجم‌ نگارنده‌ شرح‌ مفصل‌ بر مقدمه‌ی‌ قیصری‌ بر شرح‌ خود بر فصوص‌ ابن‌ عربی‌ است‌. نگارنده‌ این‌ شرح‌ را تقدیر مرحوم‌ آقای‌ آشتیانی‌ نمودم‌، بعد که‌ دوباره‌ خدمت‌ آن‌ استاد محقق‌ رسیدم‌، فرمودند «این‌ شرح‌ را با ذوق‌ و علاقه‌ بر عرفانیات‌ و به‌ زور استدلال‌ شرح‌ کرده‌ای‌. مواضع‌ مشکل‌ مقدمه‌ و فص‌ آدمی‌ و شیثی‌ را به‌ دقت‌ مطالعه‌ کن‌. بعد از مطالعه‌ی‌ دقیق‌ و درک‌ مواضع‌ عویصات‌، مطالب‌ را برای‌ توبیان‌ می‌کنم‌.»
شواهدی‌ ربوبیه‌ی‌ آخوند ملاصدرا اثر ششم‌ نگارنده‌ است‌ که‌ جزء انتشارات‌ دانشگاه‌ مشهد با حواشی‌ محقق‌ سبزواری‌ چاپ‌ و نشر شد. مقدمه‌ی‌ مفصل‌ آن‌ در نحوه‌ی‌ تأثیر افکار ملاصدرا در معاصران‌ و اساتید بعد از او تا زمان‌ آخوند نوری‌ و رونق‌ گرفتن‌ آثار این‌ فیلسوف‌ در مدارس‌ و حوزه‌های‌ علمی‌ و سیر نزولی‌ آن‌ تا زمان‌ حاضر و نیز بیان‌ تأثیر افکار ابن‌عربی‌ در اساتید دوران‌ صفویه‌ و زندیه‌ و قاجاریه‌ است‌.
در این‌ ادوار فقها و مجتهدانی‌ نظیر آقا حسین‌ خوانساری‌ و محقق‌ سبزواری‌، صاحب‌ ذخیره‌ی‌ شیخ‌الاسلام‌ اصفهان‌، و فقیه‌ کم‌ نظیر فاضل‌ هندی‌ سید محمد فرزند تاج‌الدین‌ حسن‌ اصفهانی‌ استاد معقول‌ و منقول‌ بودند. از فاضل‌ هندی‌ مؤلف‌ کتاب‌ عالی‌ در فقه‌ اهل‌ بیت‌ (ع‌) به‌ کشاف‌ اللثام‌ تعبیر می‌کنند.
شیخ‌ جعفر کاشف‌ الغطا گفته‌ بود: «اگر کشف‌ اللثام‌ را ندیده‌ بودم‌، باور نداشتم‌ که‌ در اولاد اعاجم‌ فقیه‌ به‌ وجود آید.» به‌ هر حال‌، جلد اول‌ منتخبات‌ فلسفی‌ را بعد از مجموعه‌ی‌ آثار چاپ‌ نشده‌ی‌ حکیم‌ سبزواری‌ به‌ انضمام‌ قمست‌ فرانسوی‌، چاپ‌ و منتشر نمود. به‌ نظرم‌ می‌آید که‌ حدود چهل‌ کتاب‌ و رساله‌ از 1340 خورشیدی‌ تا 1361 هجری‌ شمسی‌ چاپ‌ و منتشر نموده‌ام‌.
اصول‌ المعارف‌ محقق‌ فیض‌ و رسائل‌ فلسفی‌ ملاصدرا، المسائل‌ القدسیه‌ و اجوبة‌ المسائل‌ متشابهات‌ القرآن‌ نیز از آثاریست‌ که‌ با مقدمه‌ی‌ مفصل‌ جزء انتشارات‌ دانشکده‌ی‌ الهیات‌ در دسترس‌ اهل‌ ذوق‌ قرار گرفت‌.
بهترین‌ اثری‌ که‌ در این‌ اواخر منتشر کردم‌، مشارق‌ الدراری‌، شرح‌ سعیدالدین‌ سعید فرغانی‌ است‌ بر تائیه‌ ابن‌فارض‌ که‌ از حیث‌ اشتمال‌ بر امهات‌ قواعد عرفانی‌ و فروعات‌ متفرقه‌ بر این‌ اصول‌ نظیر ندارد.
این‌ کتاب‌ تقریر درس‌ شیخ‌ کبیر قونوی‌ است‌ که‌ از قرار مقدمه‌ای‌ که‌ به‌ قلم‌ مبارک‌ خود بر این‌ شرح‌ نوشته‌، ابیات‌ تائیه‌ را در دیار مصر و شام‌ و روم‌ برای‌ جمعی‌ از اعاظم‌ تلامیذ خود شرح‌ می‌نموده‌ و شاگردان‌ بیانات‌ استاد را می‌نوشتند. قونوی‌ تقریرات‌ فرغانی‌ را پسندید و بر آن‌ مقدمه‌ نوشت‌. فرغانی‌ از خود نیز مایه‌ گذشته‌ است‌.
تائیه‌ی‌ ابن‌فارض‌ در اطوار نبوت‌ و ولایت‌ محمدیه‌ و علویه‌ و دیگر وارثان‌ ولایت‌ محمدیه‌ یعنی‌ ائمه‌ی‌ طاهرین‌، نظیر ندارد. در عالم‌ اسلام‌ به‌ تصریح‌ اهل‌ فن‌ هیچ‌ اثر منظوم‌ دارای‌ عظمت‌ تائیه‌ نمی‌باشد. بلکه‌ مراتب‌ ولایت‌ را بدان‌ مضبوطی‌ و نظم‌ خاص‌ احدی‌ بیان‌ نکرده‌، در آن‌ شور و حال‌ غریبی‌ دیده‌ می‌شود.
حقیر اولین‌ و بهترین‌ و عمیق‌ترین‌ شرح‌ ابن‌ عربی‌ را با نسخ‌ متعدد مقابله‌ و برای‌ چاپ‌ مهیا کردم‌. شرح‌ مذکور تألیف‌ مؤیدالدین‌ جندی‌ از تلامیذ قونوی‌ است‌. از این‌ کتاب‌ سیصد و پنجاه‌ صفحه‌ چاپ‌ شده‌ بود که‌ بنده‌ به‌ شدت‌ بیمار شدم‌ و دوست‌ دانشمندم‌ جناب‌ آقای‌ دکتر ابراهیم‌ دینانی‌ استاد فعلی‌ دانشگاه‌ تهران‌ بقیه‌ی‌ کتاب‌ را که‌ در مطبعه‌ بود، زیر نظر گرفت‌ و چاپ‌ کرد.
نسخ‌ کتاب‌ مذکور تمام‌ شده‌ است‌ و در نظر دارم‌ آن‌ را با دقت‌ تصحیح‌ و با مقدمه‌ای‌ مفصل‌ در نحوه‌ی‌ تأثیر او بر دیگر شارحان‌ فصوص‌ و نحوه‌ی‌ تلقی‌ عرفای‌ قبل‌ از ابن‌ عربی‌ درباه‌ی‌ وحدت‌ وجود در دست‌ دارم‌ که‌ به‌ عنوان‌ رد بر تهافت‌ غزالی‌ به‌ رشته‌ی‌ تحریر می‌آورم‌ و در همین‌ اثر، تمام‌ مطالب‌ ابواب‌ الهدی‌ اثر مرحوم‌ آقا میرزامهدی‌ اصفهانی‌ را مورد نقد و بررسی‌ قرار می‌دهم‌.
شایان‌ گفتن‌ است‌ که‌ استاد در سال‌ 83 دارفانی‌ را وداع‌ گفت‌ و اهل‌ حکمت‌ را، جریحه‌دار ساخت‌.