1293 شمسی:
بازگشت به ایران و تدریس در مدرسهی علوم سیاسی تهران
1294شمسی:
برای مدتی در عضویت حزب اعتدال و سپس حزب دموکرات درآمد. و در آبان ماه همین سال به عضویت کمیسیون تطبیق حوالجات جانشین دیوان محاسبات از طرف مجلس سوم به مدت 2 سالانتخاب شد
1296 شمسی :
معاونت وزارت مالیه و رییس کل محاسبات
1298 شمسی مطابق با 1919 میلادی:
عزیمت به اروپا و اقامت در سوییس و مخالفت با قرارداد 1919
1299 شمسی:
بازگشت از اروپا و ورود به بندر بوشهر و دیدار با بزرگان و سران بوشهر و ایلات فارس و تمایل مردم آن سامان و ارسال عریضه به پایتخت و در نهایت با موافقت دولت مشیرالدوله والی ایالت فارس و بوشهر شد
19 مهرماه 1299 الی سوم فروردین 1300 شمسی:
پس از کودتای سوم اسفند 1299 از طریق صحبت برای عموم رجال و نوشتن مقالات و روشنگری به مخالفت شدید با کودتای سید ضیاء پرداخت و در اول سال 1300 ناچارٹ از والیگری فارس استعفا و برایمصون ماندن از تعرض کودتاچیان مدتی در میان ایل قشقایی و سپس به دعوت سران بختیاری به ایل بختیاری پناه برد
14 خرداد تا 29 دی 1300 شمسی:
14 خرداد تا 29 دی ماه در کابینهی قوامالسلطنه با اخذ اختیارات قانونی از مجلس شورای ملی به مدت سه ماه در پست وزارت مالیه مشغول شد. در ترمیم کابینه به وزارت خارجه برگزیده شد ولی نپذیرفت. و از28 بهمن والی آذربایجان شد
1302 شمسی:
نماینده مردم تهران در دوره پنجم مجلس شورای ملی،
تشکیل کمیسیون معارف با هماهنگی آیات عظام حوزه قم،
کتاب حقوق پارلمانی در ایران و اروپا نیز تألیف نمود
تیرماه1305 شمسی :
نماینده مردم تهران در دوره ششم و مخالفت با کابینه مستوفی الممالک موضوع صلاحیت دو تن از وزرا: وثوق الدوله و ذکاءالملک فروغی
1307شمسی:
به علت ادامه مخالفت با هیأت حاکمه از طریق مجلس مخصوصا با اختیارات داور،وزیر عدلیه ؛ به ناچار خانه نشین گردید
1319ـ1315 شمسی :
در این چند سال به علت فشار حکومت رضاخانی خانه نشین بود و حتی از تدریس در دانشکده نیزمحروم گردید. و تا سال 1319 در احمدآباد ساوجبلاغ و تهران تحت نظر نظمیه اقامتاجباری نمود
5 تیرماه 1319 شمسی :
توسط شهربانی رضاشاه بازداشت و به زندان بیرجند منتقل گردید
23 آذر 1319 :
بنابه فشار عدهای از رجال که هنوز قدرت نفس کشیدن داشتند به احمدآباد بازگردانده شد و تحت نظر قرار گرفت تا شهریور 1320 که اجازه خروج گرفت
14 اسفند 1322 شمسی :
نماینده اول مردم تهران در دوره 14 مجلس شورا گردید و مخالفت با اعتبارنامه نمایندگی سیدضیاء در پیش گرفت
1323 شمسی:
مخالفت با اعطای هرگونه امتیاز نفت به خارجیان و پیشنهاد طرح چهار مادهای منع دولتهای ایران برای مذاکره با خارجیان دربارهی واگذاری امتیاز نفت و تصویب آن
1323 شمسی :
حمله به دزدان بیتالمال و زد و بندچیهای دستگاههای دولتی و درخواست اخراج دکتر میلیسپو مستشار آمریکایی در امور مالی ایران
1324 شمسی:
رهبری اقلیت مجلس در استراکسیون علیه کابینه صدرالاشراف
آذر 1326 شمسی :
رأی تمایل 53 تن از نمایندگان مجلس شورای ملی به نخست وزیری مصدق ـ در این زمان حکیم الملک با 4 رأی نخست وزیر شد.
در این سال با فرمایشی بودن انتخابات مجلس حکومت احمد قوام آن را به طور علنی تحریم نمود
1328 شمسی:
مخالفت با تشکیل مجلس قلابی مؤسسان که ساخته دست هژیر و اشرف بود
22 مهر 1328 شمسی :
به نحوهی برگزاری انتخابات مجلس شانزدهم اعتراض و با جمعی از یاران خود در دربار تحصن نمود
21 آبانماه 1328 شمسی :
اعلام تشکیل جبهه ملی ایران
در این سال پس از ترور عبدالحسین هژیر وزیر دربار باز به حومه احمدآباد تبعید گردید
18 بهمن 1328 شمسی :
رفع حصر خانگی و ورود به تهران و نطق تاریخی میدان بهارستان در 18 بهمن و اعتراف به انتخابات مجلس شانزدهم و در نهایت انحلال مجلس
19 فروردین 1329 شمسی :
انتخابات مجدداً برگزار شد و مصدق نماینده اول تهران شد
1329 شمسی:
مخالفت با نخست وزیر رزمآرا
توضیح: مصدق که از نظامی شدن فضای سیاسی و هم از پشت پرده از عدم رضایت شاه مبنی بر گزینش رزمآرا خبر داشت. به مخالفت برخاست و رزمآرا بعد از تحمل مشکلات فراوان در هنگام معرفی کابینهبهناچار با اردوگاه چپ مخصوصاً حزب توده از پشت پرده مغازله ایی آغاز نمود که تمایلات زنده یاد صادق هدایت برادر خانم رزم آرا بیتأثیر نبود و همین امر در نهایت باعث گردید که در مسجد سپهسالار و باسری پرشور برخاک بیفتد
تیرماه 1329 شمسی :
کمیسیون ویژه موضوع نفت تشکیل شد و مصدق به ریاست آن برگزیده شد
در 15 آبانماه پیشنهادملی شدن صنعت نفت از سوی نمایندگان جبهه ملی خصوصاً دکتر مصدق مطرح شد. در 29 اسفند مجلس شورا طرح مصدق را برای ملی شدن نفت تصویب نمود
12 اردیبهشت 1330 شمسی :
به نخست وزیری رسید و در 29 خرداد از شرکت نفت انگلیس و ایران خلع ید نمود که نقش زندهیاد مهندس بازرگان در اداره صنعت نفت چشمگیر بود
23 الی 27 مهر 1330:
در شورای امنیت سازمان ملل حاضر و از حقانیت نهضت ملی نفت ایران دفاع نموده و تحسین جهانیان را برانگیخت
خرداد ماه 1331 شمسی :
حضور در دیوان لاهه و دفاع از حقانیت ملت ایران. پس از بازگشت و در 25 تیرماه به علت دخالت شاه در امور دولت مخصوصاً موضوع وزارت جنگ مصدق استعفا نمود و قوام به نخستوزیری رسید. مخالفتهای گستردهی مردم و قیام ملی 30 تیر به ناچار قوام و دربار عقب نشینی نمود و مجلس مجدداً مصدق را به نخست وزیری رسانید
31 تیرماه 1330
دیوان دادگستری لاهه رأی به نفع ملت ایران صادر نمود
8مرداد 1330
همین سال لایحه اختیارات قانونی نخست وزیری تصویب گردید و عدهای از نمایندگان مجلس و تنی چند از نمایندگان جبهه ملی که مصدق را پایبند به سیاسی بازی و گنجاندن در حریمبسته حزبی خویش نمیدیدند و مصدق سر تسلیم در مقابل فشارهای آنها مبنی بر انتخاب تمامی دولتمردان و وزراء از میان هم حزبیهای خویش فرود نمیآورد به آغوش دربار رفته و مشکلات عدیدهای برسر راه مصدق به وجود آوردند. حتی جناح مذهبی آن روز مثل مصطفی کاشانی را نیز با خود همراه ساختند. در این میان حسین مکی که روزی عنوان سرباز فداکار میهن به خود اختصاص داده بود در تاختن بهآرمانهای ملی مصدق بیشرمی و رسوایی تمام نمود و تمامی آبروی خویش بر سر سودای بازار مکاره سیاست باخت. مظفر بقایی نیز به راه دربار رفت
لکن بزرگ مردانی آن روز از حریم تنگ و نوپای حزبی بهدرآمده و وسیعتر نگریستند و با پیشوای نهضت همراهی به یاد ماندنی نمودند ازجمله: آیات عظام طالقانی زنجانی لاری و... و بزرگمردانی همچون خلیل ملکی داریوش فروهر مرحوم دهخدا بازاری مسلمان ومردمدار حاج مانیان و حاج حسن شمشیری جهان پهلوان تختی و عدهی کثیری از فعالان دانشگاهی و فرهنگی و سیاسی. اما متأسفانه توطئههای دربار و بعضی از مجلسیان فریب خورده و دست بیگانگانطماع در کار بود و علیرغم آن که با پیام عمومی مصدق و حضور قاطع مردم مجلس منحل گردید و محمدرضا به بغداد و از آن جا به رم فرار نمود لکن به علتهای گفته شده در همهی این سالها و به خصوصضعف تشکیلاتی جبههی ملی و عدم استفاده به موقع از توده ملت و تسامح بیش از حد مصدق با مخالفان در 28 مرداد بار دیگر آرمانهای این ملت مظلوم و همواره چشم به راه در میانهی راه ناقصالخلقه ماند
17 آبان 1332
محاکمه نظامی مصدق آغاز و سپس به 3 سال زندان محکوم شد لکن دربار و کودتاچیان را رسوا نمود و در این مدت یار دیرینه و وزیر شجاع امور خارجهاش دکتر حسین فاطمی در بیدادگاه نظامیشاه تیرباران نمودند
هرچند که شاه و دار و دستهاش تلاش داشتند که کودتا را قیام ملی جلوه دهند لکن پایمردی یادگاران مصدق همچون سحابی ـ طالقانی ـ بازرگان ـ فروهر ـ مانیان ـ شمشیری و... این مجال را هرگز به آنها نداد و درخت مقاومت استوار ماند تا در 24 بهمن 57 خون با ناحق ریخته شهید حسین فاطمی با شلیکهای پیاپی و در بام مدرسهی علوی و به سینه پرکینه و نفرت نصیری پاسخ داده شود
مرحوم بازرگان در جواب دادستان و در محاکمه نظامی خویش در جواب سؤال نظر شما نسبت به قیام ملی 28 مرداد چیست؟
شجاعانه پاسخ داد:
قیام فواحش ، روسپیان و لمپنها ؟!!
دورهی زندان به پایان رسید و دورهی تبعید به احمدآباد مجدداً آغاز گشت و مزاحمات شدید توسط دستگاه حکومت شاه برای مصدق حتی در دیدار با نزدیکاناش ایجاد میگردید و در اینزمان به سرطان فک و دهان مبتلا گردیده لکن اجازه خروج از کشور برای معالجه نیافت
سرانجام در 14 اسفندماه 1345 مطابق با 5 مارس 1967 در غربت احمدآباد به جاودانههای این ملت بدل گردید تا عصر همان روز محدود یاران باوفایش ترتیبات کفن و دفن او را در همان خانهاش بدهند وجهان پهلوان تختی شجاعانه و بی هیچ واهمهای بر پیکر ارجمند پیشوا بوسه زند و سحابی او را غسل دهد
درودهای گرم و آتشین فرزندان وفادار خویش را بپذیر ای بزرگ مرد جاودانه تاریخ ایران زمین