از راست به چپ

درست در شرایطی که این خبر را در «فارس» خواندم اتفاق افتاد. خبر این بود که مسعود قانعی، رئیس ستاد حوادث بستک اعلام کرده بود «اعضای ستاد حوادث بستک با جابه‌جایی روستای گاوبری از توابع بخش مرکزی این شهرستان به مکانی جدید موافقت کردند. چرا که اهالی این روستا به دلیل نبود امکانات زیربنایی و عدم امکان توسعه روستا با مشکلاتی روبه‌رو هستند.»

هنوز خبر جابه‌جایی روستای «گاوبری» را تا آخر نخوانده بودم که اطلاع دادند ستون بنده هم قرار است در صفحه جابه‌جا شود.

شما بگو به اندازه یه نخود که هیچ، یه عدس، ناراحت شدم، نشدم. تعجب هم نکردم. جابه‌جایی‌هایی آدم می‌بیند که اینها چیزی نیست. به طور کلی در زندگی جابه‌جایی‌هایی هست که مثل خوره روح آدم را از درون می‌خورد و می‌تراشد و اینها...

لذا در راستای جابه‌جایی‌های معمول ستون من هم از راست به چپ منتقل شد، که چیز مهمی نیست. فقط کمی میزان واگذاری امور به این ستون بیشتر می‌شود که آن هم سنت است. اساساً در ایران مردم خیلی‌ چیزها را «به سمت چپ» ارجاع می‌دهند. این هم روش. فقط باید اسم ستون را عوض می‌کردیم که کردیم و شد. چرا که اساساً هیچ‌کاری نشد ندارد. لذا اسم ستون شد «صفحه آخر، سمت چپ». یک اسباب‌کشی مختصر هم لازم بود که دادیم دست اهلش و بی‌دردسر انجام دادند. البته خودم دوست داشتم «اثاث‌کشی» شود، ولی مدیرمسئول محترم اصرار ورزید که در شرایط کنونی «اسباب‌کشی» برای طنزنویس جماعت، ضروری‌تر از اثاث‌کشی است.

جریمه«فارس» خبر داده بود که طرحی در مجلس به پیشنهاد راهنمایی و رانندگی در حال بررسی است که در صورت تصویب آن، عابران پیاده متخلف نیز جریمه می‌شوند.

طرح بدی نیست فقط می‌ماند مقداری خرده‌کاری که باید در حد مقدورات در بابشان تدقیق و تحقیق شود. مثلاً اگر یک عابر پیاده در جایی که توقف ممنوع بود ایستاد و شروع کرد به چرت زدن و هرچه مأموران گفتند: «برو پی‌کارت» نرفت. تازه چشم باز کرد و زل زد به مأمور مربوطه باید چه کرد؟ نباید یک همچین متخلفی را به پارکینگ منتقل کرد؟ حالا که قرار است طرف مربوطه را با جرثقیل به پارکینگ ببریم، تکلیف چیست؟ جلوی اتومبیل را به جرثقیل می‌بندند، معلق می‌شود،‌ چرخ عقبش روی زمین است و به پارکینگ می‌رود. آدمیزاد را باید چه طوری وصل کرد به جرثقیل؟

بعضی از ماشین‌ها را به چرخ جلویشان قفل می‌زنند تا بعد سرفرصت ببرندشان پارکینگ. اگر بنا باشد آدمیزاد را قفل بزنند، داستان چطوری است؟
لطفاً سریعاً بررسی و اعلام نظر شود.

مرغ تازه
مدیرعامل مؤسسه کشت دام کنه بیست رضوی گفته: «برای نخستین‌بار در کشور، تولید مرغ عاری از هرگونه آنتی‌بیوتیک و پسماندهای دارویی در این مؤسسه در مشهد آغاز شد.»

امنیت شغلی نداشتیم، عدم امنیت غذایی هم اضافه شد. تا حالا هر وقت وضعمان خوب بود، جوجه‌کباب می‌خوردیم. غافل از اینکه داشتیم آنتی‌بیوتیک و پسماندهای دارویی می‌خورده‌ایم. وای به حال روزهایی که فلافل و هات‌داگ و سوسیس بندری 1000تومانی خورده‌ایم. خدا کند اقلاً اعلام نکنند قاطی آنها چه بوده که دل‌آشوبه مزمن نگیریم.

بر گرفته از سایت خبر آنلاین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد