زندگی نامه ی علی رضا منصوریان

علیرضا منصوریان در دی ماه 1350 در خیابان بلورسازی در محله ای در جنوب تهران بدنیا آمد.از همان زمان کودکی به فوتبال علاقه داشت و به همراه دو دوست صمیمی خود(علی اکبریان و رضا شاهرودی)پا به عرصه باشگاهی گذاشت!








فوتبال را بصورت رسمی و از سال 1366 در تیم بنیاد شهید تهران آغاز کرد و بعد از 2-3سال بازی در این تیم برای خدمت مقدس سربازی در سال 1370 به تیم فجرسپاه تهران پیوست!

پس از پایان خدمت سربازی و بدلیل درخشش در تیم فجر سپاه،در سال 1372 راهی تیم تازه تأسیس و متمول پارس خودرو شد

حضور 2ساله علی منصور در پارس خودرو و درخشش او بویژه در دو بازی مرحله گروهی لیگ 73 در مقابل استقلال،زمینه ساز دعوت از او توسط یکی از 2 باشگاه پرطرفدار پایتخت یعنی پیروزی شد!!


این دعوت بنا به درخواست مهدی محمد نبی مدیرعامل پارس خودرو که در ابتدای سال 1374 به عنوان قائم مقام باشگاه پیروزی انتخاب شده بود صورت گرفت.علیرضا به اتفاق دوست دوران نوجوانی خود رضا شاهرودی که 2سال قبل به پرسپولیس پیوسته بود بر سر تمرینات پیروزی حاضر شد ولی مورد توجه سرمربی وقت این تیم(یورگن گده)قرار نگرفت!!

علیرضا ناامید از این اتفاق بود و به گفته خودش(در مصاحبه ای که چند وقت پیش در یکی از برنامه های سیما داشت)قصد عزیمت به ژاپن برای کار کردن را داشت که تلفن منزلشان زنگ می خورد!فرد مورد نظر خودش را امیر قلعه نوعی کاپیتان وقت استقلال معرفی می کند! علیرضا ابتدا این موضوع را یک شوخی بچه گونه از طرف بچه محلی هایش می دانست و خیلی تلفن را جدی نگرفت ولی لحن محکم طرف پشت تلفن نشان می داد این همان امیر قلعه نوعی کاپیتان پرآوازه و ملی پوش استقلال هست.قرار ملاقات گذاشته شد و قرار شد علیرضا منصوریان که بسیار از این اتفاق ذوق زده شده بود و در واقع آن را باور نمی کرد به همراه امیر(که حالا دیگه به شخصیت محبوب منصوریان تبدیل شده بود)به کارخانه یخ سازی نصرالله عبداللهی(سرمربی وقت استقلال)بروند تا او علیرضا را تأئید کند!

بعد از قرار ملاقات در کارخانه،قرار شد منصوریان در تست فنی تیم شرکت کند تا بتواند در صورت قبولی با استقلال قرارداد ببندد.

در تست فنی ،علیرضای پرانگیزه که این فرصت را بزرگترین شانس زندگیش می دانست چنان عالی ظاهر شد که در همان ملاقات اول نصرالله عبداللهی به اولیائی(مدیرعامل وقت)گفت:که سریعا" با این پسر قرارداد ببندید!!

قرارداد بسته شد و علیرضا پا به تیم محبوب دوران کودکی خود(به گفته خودش) گذاشت( اگر چه که برادرش محمدرضا که پرسپولیسی است می گوید:علیرضا در بچگی همچون او پرسپولیسی بوده است!!).

آن سال به سختی برای استقلال شروع شد ولی این سختی از طرفی برای آبدیده شدن و حس مسئولیت پذیری علی منصور خوب بود!

بدلیل حوادث بازی گذشته داربی،2عنصر مهم خط میانی استقلال(قلعه نوعی و فکری جویباری)محروم بودند و این وظیفه منصوریان را بیشتر می کرد اما علی منصور در همان بازی اول با برق نشان داد یک خرید متفاوت نسبت به دیگر خریدهای استقلال است.

بعد از بازی با برق و شکست استقلال آنهم در تهران،نصرالله عبداللهی استعفا داد و این اوضاع آشفته استقلال رو آشفته تر می کرد! در این میان بازی با کشاورز که یکی از بهترین تیمهای لیگ بود فرا رسید! بازی ای که می شود آن را تولد علیرضا منصوریان در فوتبال ایران دانست!

بازی بی نقص او در مرکز خط میانی و در مصاف با کریم باقری هافبک ملی پوش کشاورز و زدن یک گل زیبا از فاصله 30متری او را به فوتبال ایران شناساند!

بعد از این بازی اسم او بر سر زبانها افتاد و پوسترهای قد و نیم قد او بود که بر روی جلد روزنامه ها می رفت!بعد از این بازی،او به لیدر استقلال در میانه میدان تبدیل شد و حتی در ادامه لیگ بازگشت امیر قلعه نوعی کاپیتان ملی پوش و سرشناس استقلال و آمدن بهروز پرورشخواه سرشناس نیز نتوانست بازی منصوریان را در سایه قرار دهد!

در فاصله بعد از بازی با کشاورز تا بازی با شموشک که هفته بعد بود،مرد پرافتخار سرمربیگری استقلال یعنی منصور پورحیدری بعد از 4فصل به همراه یار همیشگیش پرویز مظلومی به استقلال بازگشت.با آمدن پورحیدری،بازیهای درخشان و گلهای زیبای علیرضا منصوریان یکی یکی از راه می رسیدند و حضور او با بازگشت امیر قلعه نوعی و اضافه شدن بهروز پرورش خواه ،یک خط میانی رعب آور را برای استقلال بوجود آورده بود!

در اواسط نیم فصل اول لیگ بود که همه او را بهترین بازیکن لیگ می دانستند و بدین ترتیب او از سوی مجید جلالی به تیم ملی ارتش ایران برای شرکت در مسابقات ارتشهای جهان دعوت شد.

درخشش او و دیگر بازیکنان تیم ملی ارتش از قبیل کریم باقری،مهدی پاشازاده،علی دائی،حمید مطهری ،مهرداد میناوند و هاشم حیدری زمینه نائب قهرمانی تیم ملی ارتش ایران را در مسابقات ارتشهای جهان رقم زد و این نخستین افتخار دوران بازیگری او بود...


در بازگشت به لیگ درخشش او ادامه داشت تا هفته پانزدهم...در هفته 15 بود که استثنائی ترین گل تاریخ فوتبال ایران(تا آن موقع) به ثمر رسید! 

بازی استقلال و پاس بود که هجوم استقلال به سمت دروازه پاس با دفع توپ سیدهادی طباطبائی دروازه بان پاس همراه شد.این توپ در فاصله 40متری دروازه و در حالیکه هنوز به زمین نرسیده بود به منصوریان رسید و او در حالیکه نمی خواست این فرصت را از دست بدهد بی درنگ به توپ ضربه زد و توپ در میان حیرت همه حاضرین به درون چهارچوب طباطبائی رفت!

بقدری این گل زیبا بود که حتی سیدهادی طباطبائی هم به پاس زیبائی این گل برای منصوریان دست زد!

درخشش منصوریان باعث شد که استقلال کم ستاره عنوان سومی لیگ را تصاحب کرده و در جام حذفی نیز راهی فینال شود.

ولی لیگ 74 یک حادثه تلخ نیز برای او در پی داشت که به بازی دور برگشت با آرارات برمی گشت!

در این بازی علیرضا در کنار نقطه کرنر یک خطای بی مورد روی سامسون پطروسیان مدافع نفوذ کرده آرارات انجام داد.این خطا سبب اخطار گرفتن او شد!

با گرفتن این اخطار، منصوریان که به خوش اخلاقی معروف بود از خود بیخود شده و به سمت داور بازی رفت.حتی قلعه نوعی و بزیک(بازیکن آرارات)هم نتوانستند او را آرام کنند! البته این خشم او بی دلیل نبود! بله او بازی حساس داربی را در دور برگشت از دست داده بود. 

به هر حال لیگ 74 با تمامی حوادثش برای او پایان یافت و در اواخر سال 74 بود که او شاهد 2 اتفاق مهم در زندگیش شد!

اولین اتفاق،انتخاب او به عنوان مرد سال فوتبال ایران بود و اتفاق دیگر که برای او خوشحال کننده تر بود به دعوت او به تیم ملی برمی گشت و جالب اینکه یک پیراهن معروف به او رسید! 

پیراهن شماره هفت که بر تن بزرگانی مانند علی جباری،علی پروین،مجید نامجو مطلق و...بود به علی منصور رسید و این اهمیت علیرضا منصوریان در آن زمان را می رساند , ولی او بدلیل مصدومیت اغلب بازیهای دوستانه تیم ملی را از دست داد و تنها برای مرحله مقدماتی جام ملتهای آسیا آماده شد!

در بازیهای دور رفت او معمولا" بخاطر همان مصدومیت نیمکت نشین بود ولی در بازی اول دور برگشت و در مقابل سریلانکا او وارد ترکیب ثابت تیم ملی شد و جالب اینکه اولین گل ملی او نیز در همین بازی به ثمر رسید و نکته جالب تر اینکه این گل با پاس زیبای کاپیتان آن روز تیم ملی و دوست صمیمی او(امیر قلعه نوعی) به ثمر رسید!

از این بازی بود که علی منصور جای ثابت خود را در ترکیب تیم ملی باز کرد , هر چند که هیچ گاه آن درخشش استقلال را در تیم ملی نداشت!

قبل از شروع لیگ 75 و در تقسیم پیراهنها، پیراهن شماره 10استقلال که بر تن ایمان عالمی سفر کرده به تایلند بود به او رسید و او دیگر بواقع به ستاره اول استقلال تبدیل شد!

بازیهای زیبای او در لیگ 75هم ادامه یافت.ولی حواس مسئولان استقلال در همان آغاز این لیگ به 2 بازی حساس دوخته شده بود! این دو بازی،بازی با برق در فینال جام حذفی بود که از فصل قبل باقی مانده بود.

در بازی رفت فینال،علیرضا مثل همیشه یکی از موثرترین بازیکنان استقلال بود و موفق شد که گل سوم استقلال را نیز وارد دروازه برق کند.استقلال 3-1برق را در شیراز برد و آماده گرفتن جام در تهران و در بازی ای شد که یک هفته بعد برگزار می شد.

در بازی برگشت یک اتفاق جالب افتاد. در حالیکه استقلال با 2گل امیر قلعه نوعی بازی را برده بود در دقیقه 88 و بدنبال اخراج بهزاد غلامپور و از آنجا که استقلال هر 3 تعویضش را نیز انجام داده بود،علیرضا منصوریان برای دقایقی درون دروازه رفت!

بدین ترتیب استقلال با درخشش منصوریان و سایر بازیکنان،نماینده دوم ایران این بار در جام در جام باشگاههای آسیا بود.

درخشش علیرضا در لیگ ادامه داشت تا بازی با نوف باخور( نوبهار) در مرحله اول جام در جام باشگاههای آسیا فرا رسید!

استقلال در تاشکند بازی را با 4گل واگذار کرد و در عوض این 4گل فقط یکبار توسط عبدالصمد مرفاوی موفق به باز کردن دروازه تیم ازبکی شد.بازی برگشت یک هفته بعد در تهران برگزار می شد و استقلال در تهران به نتیجه 3-0 یا بیشتر برای صعود به مرحله بعد احتیاج داشت!

استادیوم آزادی کیپ تا کیپ پر از استقلالی و البته پرسپولیسیهایی بود که از آنجا که هواداران استقلال در بازی پرسپولیس در برابر آلیما به حمایت تیم متبوع آنها آمده بودند , به هواخواهی استقلال به آزادی رفته بودند.


بازی با حملات پردامنه استقلال آغاز شد و در همان نیم ساعت نخست،پنالتی صادق ورمزیار(که یکی از بیادماندنی ترین بازیهایش را به نمایش گذاشت)و ضربه سر عبدالصمد مرفاوی حساب کار را 2-0 کرد!!بنابر این استقلال فقط به یک گل دیگر احتیاج داشت ولی هر چی می زد به در بسته می خورد تا دقیقه 80! 

در این دقیقه نفوذ ورمزیار به درون محوطه جریمه با خطای مدافعان ازبک همراه بود.خود ورمزیار پشت توپ ایستاد ولی ضربه بد او را دروازه بان ازبک با پا دفع کرد اما در برگشت این علیرضا منصوریان بود که مثل پلنگ به توپ رسید و تیر خلاص را شلیک کرد و با زدن گل سوم ،استادیوم را منفجر کرد!

بدین ترتیب،منصوریان از سوی هواداران و روزنامه ها فرشته نجات استقلال لقب گرفت! ولی این مسابقه زیاد برای استقلال آمد نداشت , چون بعد از این بازی سیر نزولی این تیم شروع شد!

در مهرماه این سیر نزولی سرانجام تبدیل به تحولات بسیاری شد!

پس از شکست روز 27 مهر در داربی و بدنبال 2 پیروزی در مرحله 4/1نهائی جام در جام آسیا در مقابل اورداباسی قراقستان و صعود استقلال به نیمه نهائی،باشگاه استقلال دستخوش تغییر تحولاتی شد و در اولین گام علی فتح الله زاده جانشین سیدمحمدکاظم اولیائی در سمت مدیرعاملی شد!

فتح الله زاده ناشناخته که از آشنایان نزدیک علی آقامحمدی عضو پرنفوذ کشوری و هیئت مدیره استقلال بود،بی درنگ ناصر حجازی را جانشین منصور پورحیدری کرد تا استقلال را در مرحله نیمه نهائی جام در جام باشگاههای آسیا در عربستان سعودی رهبری کند!

بازی نیمه نهائی با الهلال و در حضور 70هزار تماشاگر متعصب سعودی در ریاض بود.بازی با حملات الهلال و مقاومت استقلال در وقتهای قانونی و اضافی 0-0 شد و ضیافت پنالتی ها برنده بازی را تعیین می کرد!

ولی در ضربات پنالتی بخت یار استقلال نبود و هرچند علیرضا ضربه پنجم را وارد دروازه کرد ولی استقلال با شکست 6-5در ضربات پنالتی از راهیابی به فینال مسابقات بازماند!

در دیدار رده بندی هم 1-0 به تیمی ژاپنی باخت و بدین ترتیب ماحصل حضور سرمربی جدید،کسب عنوان چهارم جام در جام باشگاههای آسیا بود!

بعد از این مسابقات،علیرضا به عنوان تک نماینده استقلال به اردوی تیم ملی رفت تا مهیای حضور در جام ملتهائی شود که یک ماه بعد برگزار می شد.

 در بازی اول و دوم او فقط یک نیمکت نشین بود , بعد از این 2بازی اوضاع تیم بسیار آشفته بود و انتقادها از مایلی کهن شروع شده بود! بنابر این مایلی کهن به توصیه مشاورانش در دبی(که مهاجرانی یکی از آنها بود)گوش کرده و تغییراتی در تیم ملی بوجود آورد.

این تغییرات آوردن کریم باقری از خط دفاعی به مرکز خط میانی و حضور علیرضا منصوریان و خداداد عزیزی در ترکیب ثابت بود!

بنابر این در بازی آخر مرحله مقدماتی در مقابل عربستان آن مثلث معروف خط میانی متشکل از باقری ،استیلی و منصوریان و زوج طلایی عزیزی-دائی شکل گرفت.

پدید آمدن این تغییرات سبب بازیهای زیبای آن تیم و بردهای پرگل در مقابل عربستان(در دور مقدماتی)و کره جنوبی در مرحله 4/1نهائی شد.ماحصل این تغییرات،کسب عنوان سوم جام ملتهای آسیا بود. 

عنوانی که فوتبال مرده ایران را بعد از قهرمانی سال 90 مجددا" به سطح اول آسیا برگرداند.

در بازگشت به استقلال ولی دیگر منصوریان آن بازیکن سابق نبود!

تغییرات فنی استقلال که بعضا" مورد قبول منصوریان نبود و نتایج ضعیف این تیم باعث شد که منصوریان نیز آن درخشش سابق را نداشته باشد!

منصوریان و بسیاری دیگر از بازیکنان همچنان هواخواه پورحیدری بودند و این امر برای حجازی قابل تحمل نبود اما حکایت بازی با ماشین سازی دیدنی بود!

بازی با ماشین سازی برای منصوریان در طول 2سال حضورش مثل بازی با آرارات یک تراژدی بود!

در حالیکه استقلال با درخشش علیرضا اکبرپور مهاجم ماشین سازی،تا دقیقه 90 با حساب 2-1به ماشین سازی باخته بود بدنبال خطای مدافعان ماشین سازی در دقیقه 90،استقلال صاحب یک ضربه پنالتی شد.به دستور حجازی،منصوریان پشت توپ ایستاد ولی در کمال ناباوری ضربه اش با اختلاف بسیاری به اوت رفت!

این ضربه از نظر حجازی همیشه بدبین،عمدی بود , بطوریکه زمینه خشم او را برانگیخت و منصوریان آماج تهمتهای او قرار گرفت.

منصوریان که طاقت چنین چیزی را نداشت بی درنگ به اولین پیشنهادخارجیش که از سوی بالیستر سنگاپور بود جواب مثبت داد و برای اولین بار طعم زندگی در غربت را چشید!

در سنگاپور دوباره او تبدیل به همان مرد انرژیک خط میانی شد.مردم سنگاپور نیز که از استقلال و منصوریان شناخت داشتند به بالیستر بدلیل رنگ آبی پیراهنش،استقلال سنگاپور می گفتند!

در خرداد ماه 1376 و برای مسابقات مقدماتی جام جهانی او مجددا" به ترکیب تیم ملی بازگشت و بازیهای زیبائی(بهترین بازیهای ملیش)را در سوریه و تهران به نمایش گذاشت و با درخشش او و سایر بازیکنان(بخصوص کریم باقری و علی دایی)تیم ایران راهی مرحله دوم مقدماتی جام جهانی شد و منصوریان نیز به سنگاپور بازگشت تا خود را آماده حضور در مسابقات پیش رو کند!

در شهریور ماه مرحله دوم مقدماتی جام جهانی شروع شد و او به همراه یارانش بازیها را با برد کوبنده 4-2در چین آغاز کردند.بازیهای دور رفت تمام شد و تیم ایران با 8امتیاز در صدر جدول گروه ایستاد و شانس اول صعود لقب گرفت!

در بازی اول دور برگشت،درخشش عالی او و گل زیبائی که زد به همراه پاس گلی که به دائی داد زمینه ساز برد پرگل 4-1ایران در مقابل چین شد و وقتی در شب هنگام ،عربستان نزدیکترین تعقیب کننده ایران در مقابل کویت شکست خورد با توجه به ایجاد فاصله 4امتیازی هر دو تیم،همه ایران را در جام جهانی می دیدند , اما بازیهای بد تیم تازه شروه شده بود!

شاید بشود گفت غرور و شاید لجبازی مایلی کهن با ستاره ها(بخصوص خداداد عزیزی) کار را خراب کرد.

خلاصه هر چه بود این فاصله 4امتیازی توسط عربستان پر شد تا ایران برای شانس مجدد تلاش کند!

بعد از مرحله گروهی مسابقات،مایلی کهن از سرمربیگری تیم برکنار و ویرای برزیلی جانشینش شد!

این تغییر گرچه برای عده ای از جمله خداداد خوب شد ولی برای علیرضا منصوریان زیاد جالب نبود!

ویرا در ترکیب تیم تغییراتی داد و مهدوی کیا که در زمان مایلی کهن پیستون راست بود را به جمع سه هافبک وسط آورد!


محرومیت باقری نیز برای بازی برگشت با استرالیا تمام شده بود و با با حضور مهدوی کیا،استیلی و باقری،منصوریان به روی نیمکت رفت اما با اینحال بازیکنان ایران در ملبورن حماسه آفریدند تا تیم ایران پس از 20سال به جام جهانی پا بگذارد و علیرضا منصوریان هم سهم عمده ای در این صعود داشته باشد!

فضای شور و شادی ایران را فرا گرفته بود و علیرضا هم یکی از محبوب ترینها در این جمع بود.پس از پایان خوشحالی های بعد از صعود و از آنجا که لیگ سنگاپور دیگر جوابگو و ارضا کننده او نبود، در دی ماه 1376 دوباره به تیم محبوبش استقلال بازگشت!

استقلالی که در آن زمان با سرمربیگری حجازی و درخشش بازیکنان اغلب جوانش،صدرنشین بلامنازع و تیم بدون شکست لیگ بود!

در اولین بازی به همراه استقلال او و یارانش باید با تیم چغر سیمان سپاهان اصفهان که در سال گذشته بهترین تیم شهرستانی لیگ شده بود مصاف می دادند!

در حالیکه بازی سختی برای استقلال پیش بینی می شد،در دقیقه 14 و روی سانتر دیدنی منصوریان و ضربه سر فرهاد مجیدی استقلال به گل اول رسید!

این نتیجه تا پایان نیمه اول پابرجا ماند.در شروع نیمه دوم اصفهانیها از روی یک ضربه کرنر به گل رسیدند و این سبب مشغولیت فکری هوادارن استقلال شد, تا دقیقه 68.

در این دقیقه پاس عرض اکبرپور درون قوس محوطه جریمه به منصوریان رسید. او در حالیکه پشت به دروازه داشت به ناگاه چرخید و با یک شلیک دیدنی پای چپ زاویه راست آرمناک پطروسیان سنگربان بسیار آماده ارمنی سپاهان را فرو ریخت.

استقلال بازی را 2-1 برد و منصوریان مرد اول بازی لقب گرفت!

صدرنشینی او به همراه استقلال در لیگ تا پایان سال 1376 ادامه داشت تا اینکه در پایان سال،کلیه بازیهای تیمهائی که بیش از 3ملی پوش داشتند(از جمله استقلال)تعطیل شد تا تیم ملی اردوی خود را برای جام جهانی شروع کند.اردوها شروع و نهایتا" علیرضا به عنوان یکی از 22مسافر جام جهانی انتخاب شد, اما در مسابقات جام جهانی او مثل اواخر مرحله مقدماتی، یک ذخیره نشین بود ولی در معدود حضورهای خود بازیهای خوبی به نمایش گذاشت و حرکت ماندگارش بعد از برد در مقابل آمریکا هنوز یکی از بخشهای تیتراژ برنامه قدیمی ورزش و مردم است!

پس از مسابقات جام جهانی،مسابقات باقی مانده لیگ از سر گرفته شد و علیرضا منصوریان هم در ترکیب استقلال شروعی دوباره داشت.

نهایتا" لیگ 1376 با قهرمانی استقلال و منصوریان پایان یافت.بدین ترتیب استقلال و پاس به عنوان قهرمان و نائب قهرمان لیگ،نمایندگان ایران در مسابقات جام باشگاهها و جام در جام آسیا شدند.

در مرداد ماه لیگ 1377 آغاز و علی منصور که دیگر به اوج پختگی رسیده بود به همراه استقلال بازیهای ابتدائی لیگ را به منظور آمادگی برای جام باشگاههای آسیا آغاز کردند.

در اولین گام از جام باشگاههای آسیا،استقلال به مصاف الجویه عراق رفت.

بازی رفت 1-1به پایان رسیده بود و استقلال در بازی برگشت فقط نیاز به گل نخوردن داشت, ولی استقلال در بازی برگشت 2-0 تیم عراقی را برد و منصوریان نیز یکی از بهترین بازیهایش را در میان 100هزار پرچم آبی انجام داد و اگر بدشانس نبود می توانست یکی از گلزنان آبی باشد اما شلیک سهمگین او را فقط تیر دروازه برگرداند اما خوشبختی او و استقلال در این فصل کوتاه بود تا اینکه...

در جریان داربی رفت، استقلال نیمه اول را باخت و منصوریان نیز یک نیمه بد را پشت سر گذاشت!

گویا در رختکن و بین 2 نیمه یک جدال لفظی میان او و قلعه نوعی با ناصر و آتیلا حجازی صورت می پذیرد.در نتیجه منصوریان میان 2 نیمه با سیروس دین محمدی تعویض می شود .استقلال با تصمیمات اشتباه حجازی بازی را واگذار کرد(در حالیکه خوشبین ترین هوادار پرسپولیس هم به پیروزی در مقابل این استقلال پرستاره فکر نمی کرد)و همین تعویض و بدنبال آن شکست سبب جدائی او و قلعه نوعی از استقلال شد.

بعد از این بازی قلعه نوعی به دستور حجازی از استقلال اخراج و حاجیلو به عنوان دستیار حجازی جای او را گرفت و منصوریان هم به پیشنهاد تیم نه چندان مطرح اسکودا زانتی جواب مثبت داده و راهی یونان شد!

2 هفته بعد، او به همراه تیم ملی راهی بازیهای آسیائی تایلند شد! سرمربی این تیم،منصور پورحیدری بود که همیشه با منصوریان رابطه خوبی داشت ولی در کمال تعجب منصوریان در ترکیب ثابت او جائی نداشت!

تیم ایران قدرتمندانه قهرمان این مسابقات شد هر چند بدلیل کم بازی کردن برای منصوریان زیاد جذابیتی نداشت!

منصوریان هیچ حدس نمی زد بازیهای آسیائی بانکوک آخرین بازیهای ملی او باشد!

بله علیرضا منصوریان در 27سالگی بازیهای ملی اش را تمام کرد!

در عزیمت به یونان او تولدی دوباره داشت و اینبار در ترکیب تیم یونانی درخشید.این درخشش و گلزنی در مقابل تیم معروف المپیاکوس،سبب شد تا در فصل بعد تیم معروف آپولون او را استخدام کند.بازیهای زیبا او در آپولون از چشمان مربیان سن پائولی دور نماند و او در فصل 2000-2001 راهی سن پائولی از دسته دوم بوندسلیگا شد!
حضور او در دسته دوم به همراه ستاره سن پائولی توماس مگلی سبب شد تا سن پائولی بعد از سالها راهی دسته اول بوندسلیگا در فصل 2001-2002 شود!

یک فصل حضور در بوندسلیگا و در حالیکه بیشتر مواقع ذخیره توماس مگلی بود سبب شد تا علیرضا منصوریان تصمیم به بازگشت به ایران و تیم محبوب همیشگیش استقلال را بگیرد!

بنابر این او در فصل 1381 و در حالیکه 30سال سن داشت به درخواست امیر قلعه نوعی دوست قدیمیش دوباره به استقلال بازگشت!

استقلال در اولین دوره لیگ برتر در میان ناباوری مقام قهرمانی را در هفته آخر واگذار کرده بود ولی در جام حذفی جبران کرده و با امیر قلعه نوعی قهرمان جام حذفی و نماینده دوم ایران در لیگ تازه تأسیس قهرمانان آسیا شده بود!

ترکیب کادر فنی استقلال در فصل جدید،حضور رولاند کخ به عنوان سرمربی و در کنار او ابراهیم طالبی،امیر قلعه نوعی و ولی الله صالح نیا بود ولی اختلافات شروع فصل بین کخ و طالبی با قلعه نوعی سبب جدائی قلعه نوعی شد.

منصوریان و سیدعباسی هم در این میان به جدائی قلعه نوعی اعتراض کردند...طالبی و فتح الله زاده نیز که می دانستند منصوریان بدین خاطر دلخور است کاری کردند که او از چشم کخ افتاد و در استقلال به نیمکت نشین تبدیل شد و سیدعباسی نیز بصورت قرضی به صنعت نفت تبعید شد!

آن فصل برای استقلال سراسر ناکامی بود و برای منصوریان هم جزء نیمکت نشینی در بیشتر فصل حاصل دیگری نداشت!

در آخر کخ اخراج شد و در حالیکه به عقیده بعضی ها ردپای منصوریان،پاشازاده و زرینچه در این امر به چشم می خورد.

بعد از کخ،زرینچه و پورحیدری سرمربی استقلال شدند ولی این تغییرات نیز برای منصوریان فرقی نداشت و در وضعیت او تفاوتی ایجاد نکرد!

در اواخر این لیگ ،استقلال بناگاه دچار تحولات مدیریتی شد و فتح الله زاده پس از 7سال جای خود را به قریب داد تا فصل 82 فرا رسید!

در این فصل دوست معنوی او یعنی قلعه نوعی به استقلال بازگشت و در میان پالایش اکثر بازیکنان استقلال،منصوریان را به عنوان یک بزرگتر که بازیکنان از او حرف شنوی داشتند در استقلال نگه داشت!

این فصل نسبتا" موفقی برای استقلال و منصوریان بود و او دوباره بعضی از چشمه های زیبای فوتبالیش را در این سال نشان داد و با اینکه هم در لیگ و هم در جام حذفی در آخرین لحظات ناکام بود ولی بازیهای بیاد ماندنی این تیم(بخصوص در داربی)در اذهان باقی ماند!

لیگ 83 و 84 هم برای منصوریان به همین صورت گذشت و در لیگ 84 او و قلعه نوعی توانستند برای اولین بار به همراه استقلال مقام قهرمانی لیگ برتر را کسب کنند.

این قهرمانی برای استقلال چندان خوش یمن نبود!قطع همکاری وزارت رفاه با این باشگاه،سرمربیگری امیر قلعه نوعی در تیم ملی و جدا شدن مدیر موفقی مثل قریب باعث شد استقلال با وضعیتی نگرaان کننده(از حیث مدیریتی)لیگ 85 را شروع کند!

با این حال،استقلال با هدایت مرفاوی و کمکهای قلعه نوعی از بیرون و منصوریان در زمین و با تمام مشکلات ریز و درشت مدیریتی و حذف از آسیا بدلیل ارسال دیر هنگام اسامی که برای اولین بار سبب اختلاف قلعه نوعی و منصوریان شد , تا 4هفته مانده به پایان با 2امتیاز اختلاف نسبت به سایپا صدرنشین بود...

...ولی حوادثی که در اردیبهشت ماه اتفاق افتاد سبب شد که زندگی ورزشی علیرضا منصوریان دستخوش حوادثی شود!

در این ماه فتح الله زاده به عنوان سرپرست موقت به استقلال بازگشت و این بازگشت که طبق همیشه با هیاهو و حواشی فتح الله زاده همراه بود کمترین ضررش از دست رفتن قهرمانی لیگ در فاصله 4هفته به پایان بود .بدین ترتیب قلعه نوعی از استقلال دور شد و مرفاوی محترمانه برکنار شد!

تیم استقلال بعد از لیگ دوباره باید بازسازی می شد ولی فتح الله زاده در اقدامی عجیب حجازی را بعد از چندین سال خانه نشینی و در میان مخالفت بسیاری برای اینکار انتخاب کرد!

در حالی که بدلیل مسائل گذشته به نظر می رسید منصوریان و مرفاوی جزء رفتنی ها باشند،با نظر هیئت مدیره و موافقت حجازی در تیم ماندگار شدند،ولی از همان اول پیدا بود این تیم با این وضع ناهمگون از صدر تا ذیل به جائی نمی رسد!
لیگ آغاز و به تبع آن نتایج بد تیم نیز شروع شد , تا هفته 12!

در این هفته استقلال بازی 2-0 برده را به پیکان باخت تا صبر هیئت مدیره و مدیرعامل به سر آمده و حجازی محترمانه برکنار شود!

برای استخدام سرمربی جدید،فتح الله زاده بدنبال فیروز کریمی سرمربی وقت استقلال خوزستان رفت.اما هیئت مدیره گزینه دیگری مد نظرش بود:امیر قلعه نوعی!

در حالیکه بدلیل مخالفت استقلال خوزستان و آزاد بودن قلعه نوعی،به نظر می رسید قلعه نوعی انتخاب شود بناگاه با یک توافق عجیب و یکباره بین دو باشگاه،فیروز کریمی سرمربی استقلال شد!

خیلی از موافقان قلعه نوعی ،منصوریان را عامل عدم انتخاب قلعه نوعی می دانستند و به صحبتهای پشت پرده او با هیئت مدیره اشاره داشتند!

...اما حضور کریمی سبب شد که منصوریان به عنوان یکی از 2 هافبک مرکزی راهی ترکیب اصلی شود .

پ حضور کریمی نه تنها اوضاع آشفته استقلال را بهتر نکرد،که بدتر هم کرد!

استقلال به امید جام حذفی،لیگ را کجدار و مریز ادامه داد تا در پایان لیگ و بدنبال 13شکست ،عنوان خفت بار سیزدهمی را کسب کرد , این عنوان کاسه صبر هیئت مدیره را به سر آورد!

زمزمه ها شروع شده بود و آن چه نباید برای فتح الله زاده و منصوریان اتفاق بیفتد،اتفاق افتاد!

قلعه نوعی سرمربی استقلال شد تا دوران مدیریت فتح الله زاده و بازیگری منصوریان عملا" در آستانه تهدید باشد!

بعد از این انتخاب منصوریان در مصاحبه ای عجیب اعلام کرد در پایان جام حذفی از فوتبال خداحافظی می کند...

همه تقریبا" حدس می زدند که علت این تصمیم چه می تواند باشد؟!

سرانجام روز موعود فرا رسید.استقلال با قلعه نوعی قهرمان جام حذفی شد ولی این قهرمانی علاوه بر اشک شادی،سبب اشک غم استقلالیها نیز شد!

بله علیرضا منصوریان بعد از 9فصل بازی برای استقلال تصمیم گرفته بود کفش ها را آویزان کند!

شاید که نه حتما"اگر قلعه نوعی باز نمی گشت منصوریان همچنان به بازی برای استقلال ادامه می داد , ولی دست سرنوشت چنین چیزی را در طالع او نوشته بود.پس از کناره گیری،با حکم فتح الله زاده،منصوریان به عنوان مدیر آکادمی جانشین حسن روشن شد که در حال حاضر نیز به همین عنوان فعالیت می کند و تیمهای او در هر 4رده قهرمان تهران هستند!

او در طول دوران بازیگریش،در سطح اول فوتبال ایران موفق به زدن 24 گل برای استقلال و 7 گل برای تیم ملی شد.


حواشی زندگی ورزشی او:

1.قبل از حضور در استقلال بر سر تمرین پرسپولیس رفت ولی تأئید نشد.

2.هنگامی که قلعه نوعی برای حضور در استقلال به او زنگ زد فکر کرد هم محله ایهایش او را دست انداخته اند.

3.قبل از حضور در استقلال بدلیل پیدا نکردن تیمی قصد حضور در ژاپن برای کار کردن را داشت.

4.در مصاحبه ای در پایان سال 1374 خشم پرسپولیسیها را برانگیخت.هنگامیکه از او پرسیده شد اگر پرسپولیس به او پیشنهاد دهد چه جوابی دارد گفت:مطمئن باشید نزدیکترین فاصله من با باشگاه پرسپولیس 5 کیلومتر است.

5.بعد از بازگشت از سنگاپور و بدلیل علاقه به امیر قلعه نوعی،بجای شماره 10، پیراهن شماره 8که متعلق به قلعه نوعی بود را پوشید.

6.در جریان تمرین تیم ملی در تورنمنت هنگ کنگ و در جلوی چشم خبرنگاران با حمید استیلی به زد و خورد پرداخت.

7.بعد از گلزنی به صنعت نفت،به سمت جایگاه ویژه رفت و شماره پیراهن خود را به راینر کالموند مدیر بایر لورکوزن که برای قرارداد با پاشازاده به ایران آمده بود نشان داد.

8.بعد از درگیری بازیکنان قرمز و آبی در جریان لیگ 79،حمید استیلی در مصاحبه ای مدعی شد بازیکنان استقلال به تحریک منصوریان با او درگیر شده اند.

9.بسیاری معتقد بودند او جزء کسانی بود که با نظر قلعه نوعی تیم کخ را به هم ریخت.

10.بعد از اعلام نتیجه برد 5-0پاس در مقابل استقلال اهواز و در حالیکه شایعه تبانی به گوش می رسید , پیراهن استقلال را از تن درآورد و بر آن بوسه زد تا بر پاک و مقدس بودن آن صحه بگذارد.

11.در جریان نمونه گیری بعد از بازی با سپاهان،با تأخیر به محل نمونه گیری رفت تا سبب حواشی زیادی اطراف این موضوع شود.

12.در جریان نفرستادن لیست به آسیا،برای اولین بار بین او و قلعه نوعی اختلاف پیش آمد.

13.در اردیبهشت ماه 1386،بازیکنان در حمایت از بهمنی سرپرست موقت استقلال و برای اینکه فتح الله زاده باز نگردد به دستور قلعه نوعی طوماری امضاء کردند که نوازی و منصوریان از امضاء این طومار خودداری کردند و همین سبب تشدید اختلافات او با قلعه نوعی شد

14.در حالیکه به نظر می رسید که قلعه نوعی جایگزین حجازی شود،کریمی جایگزینش شد!بسیاری رد پای منصوریان را در این جریان می بینند...

15. در برنامه ورزش از نگاه 2 مدعی شد اگر قلعه نوعی جای کریمی سرمربی شده بود هرگز دیگر برای استقلال بازی نمی کرد.

16. در جرحالیکه پیش از بازی با صنعت مس،همه بدلیل درگیری های گذشته و اظهارنظر او در برنامه ورزش از نگاه دوم صحنه های پرتنشی را بین او و قلعه نوعی پیش بینی می کردند در ابتدای بازی با بزرگ منشی قلعه نوعی را به سمت استقلالیهای ورزشگاه برد و هنگامی که تعویض شد نیز بر دست قلعه نوعی بوسه زد.

16.برغم اینکه یکی از بهترینهای استقلال بود،با اینحال هیچ گاه در داربی بازیکن موفقی نبود و هیچ گاه نیز در داربی گلزنی نکرد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد